رسانه تخصصی روابط بین الملل

چین و ایران؛ دو چالش تازه آمریکا

Diplomacyplus.ir/?p=10987
در شرایطی که جهان در حال گذار از نظم تحت رهبری آمریکا به ساختاری چندقطبی است؛ فعل و انفعال های واشنگتن در خاورمیانه موجب شده تا گروهی از تحلیلگران به این باور برسند که ایالات متحده حیاط خلوت خود را به رقبایش، یعنی ایران و چین واگذار کرد.
در قاب ژئوپلیتیک جهانی، پاسخ موشکی اخیر ایران به اهداف اسرائیلی نشانگر تغییری حیاتی در پارادایم امنیتی خاورمیانه قلمداد می شود. این رویداد، فراتر از آن که اقدامی بازدارنده باشد یا نه، نشان دهنده برقراری تعادل امنیتی جدید در منطقه است؛ تعادلی که به نفع ایران است. تغییر حاصله مستلزم ارزیابی عمیق سیاست خارجی ایالات متحده است، به ویژه در پرتو چالش استراتژیک گسترده تر ناشی از قدرت رو به رشد چین.

پاسخ ایران؛ یک تیر و چند نشان
پاسخ موشکی ایران صرفا به معنای شعله ور شدن اپیزودیک دیگر درگیری ها در منطقه نیست. این رخداد نشان دهنده نمایش حساب شده از قابلیت های نظامی پیشرفته ایران و تمایل (ادعایی)این کشور برای مقابله مستقیم با اسرائیل در صورت لزوم است.

پاسخ ایران عملاً بقای راهبردی کریدور هند-خاورمیانه- اروپا را خنثی کرده، ابتکاری با هدف ایجاد منطقه اقتصادی و امنیتی تا نفوذ ایران را در کنار جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای روسیه و چین مهار کند.به ادعای این رسانه، با شکست ایده این کریدور، ایالات متحده خود را بر سر دوراهی می بیند و از همین رو برای تحقق ثبات در منطقه و بازتعریف اولویت های استراتژیک جهانی اش نیاز به رویکردی تازه دارد.

نظریه رئالیستی جان میرشایمر در باب سیاست بین‌الملل به سان لنزی است برای رصد کردن تحولات اخیر. به باور میرشایمر، دولت ها در یک جهان آنارشیک که در قابش قدرت های بزرگ ناگزیر برای رقابت خیز برمی دارند برای به دست آوردن قدرت بیشتر با یکدیگر رقابت می کنند. به نظر میرشایمر، ایالات متحده باید از منظر استراتژیک بر روی مقابله با صعود چین، قدرتمندترین رقیب خود در صحنه جهانی متمرکز شود. با این حال، درهم تنیدگی تعاملات آمریکا با خاورمیانه، به ویژه حمایت بی قید و شرط این کشور از اقدامات اسرائیل در زمان نخست وزیری نتانیاهو، نمونه ای از تخصیص نادرست منابع و تمرکز استراتژیک محسوب می شود.

فرصت سازی به سبک پکن
به نوشته میدل ایست المانیتور، وتوی اخیر قطعنامه سازمان ملل در باب کشور فلسطین، رویکرد نادرست دولت بایدن را برجسته تر می کند. این اقدام، در حالی که هدفش حمایت از یک متحد است، به طور متناقضی موقعیت ایران را در جهان عرب تقویت کرده و جایگاه ایالات متحده را در میان متحدان سنتی عرب از بین برده است.

ایالات متحده با حمایت بدون قید و شرط از اسرائیل، اعتبار و نفوذ خود را در منطقه تضعیف کرده و ناخواسته در میدان چین و روسیه بازی می کند.در این میان، چین از این متغیر برای تقویت موضع اقتصادی و نظامی اش در سطح جهانی بهره برداری کرده است.

سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک این کشور در سراسر آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، همراه با نقش این کشور در میانجی‌گری مذاکرات بین عربستان سعودی و ایران، نشان‌دهنده چشم‌انداز بلندمدتی است که هدف آن تغییر موقعیت پکن به‌عنوان نیروی تثبیت‌کننده و جایگزینی مناسب برای هژمونی ایالات متحده است. همانطور که ایالات متحده انرژی خود را در باتلاق خاورمیانه هدر داده، چین بی سر و صدا نفوذ جهانی خود را افزایش می دهد، به ویژه در مناطق حیاتی برای منافع استراتژیک ایالات متحده، مانند دریای چین جنوبی و اقیانوس هند و اقیانوس آرام.

به ادعای ناظران، با توجه به واقعیت‌های جدید در میدان، ایالات متحده باید استراتژی خود را نه تنها برای رسیدگی به پیامدهای فوری قدرت در حال افزایش ایران، بلکه برای تمرکز مجدد بر منطقه هند و اقیانوس آرام، جایی که برتری ایالات متحده از چین به چالش کشیده شده، تغییر دهد. ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان یکی از اجزای حیاتی این استراتژی قلمداد می شود. چنین اقدامی چندین کارکرد استراتژیک دارد که یکی از آنها ارام کردن متحدان عرب ایالات متحده در جهان عرب است.

علاوه بر این، حمایت از فلسطین مستقل با هنجارهای بین المللی همسو است و می تواند به بازگرداندن اعتبار ایالات متحده در زمینه حقوق بشر و حل مناقشه کمک کند. در همین راستا گروهی از ناظران با استناد به متغیر پیشین مدعی اند، ایالات متحده باید سیاست خارجی خود را بازتعریف کند تا نه تنها پیچیدگی های خاورمیانه را دور بزند، بلکه به طور مناسب به چالش سیستماتیک ایجاد شده توسط چین نیز رسیدگی کند.

این امر مستلزم خروج از تعهدات نظامی بیش از حد گسترده و در عوض، استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای ایجاد ثبات در مناطق ناآرام است. همزمان، ایالات متحده به تقویت اتحادها و مشارکت ها در هند و اقیانوس آرام، سرمایه گذاری در فناوری های نوظهور و افزایش قابلیت های نظامی خود برای مقابله مستقیم با توسعه طلبی چین نیاز دارد.

گروهی از ناظران بر این باورند که ایالات متحده در باب تعامل با تهران با درک تفاوت‌های ظریف و انعطاف‌پذیری بالقوه در روابط خارجی ایران، راه‌های دیپلماتیک را برای دور کردن ایران از چین و روسیه بررسی کند. این امر مستلزم استفاده از نیازهای اقتصادی، اولویت های امنیتی و غرور تاریخی ایران نسبت به حاکمیت و نفوذ منطقه‌ای اش است؛ گزاره ای که به ادعای این گروه نیازمند ارائه جایگزین‌هایی است که با منافع استراتژیک بلندمدت ایران همسوتر از شراکت فعلی تهران با پکن و مسکو باشد.از منظر این گروه، ایالات متحده در لحظه ای حساس قرار گرفته چرا که باید بین تداوم تعاملات پرهزینه خود در میدان های جنگ مانند خاورمیانه و اوکراین یا تمرکز بر مقابله با مانورهای استراتژیک چین یکی را انتخاب کند. این انتخاب نه تنها نتایج منطقه ای، بلکه خطوط آینده پویایی قدرت جهانی را تعیین خواهد

منبع: اقتصادنیوز به نقل از میدل ایست المانیتور

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط