رسانه تخصصی روابط بین الملل

یک کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با دیپلماسی پلاس:

قدرت نظامی ایران قابل مقایسه با کشورهای حاشیه خلیج فارس نیست/ چین آماده ورود نظامی به منطقه است/ انرژی غرب آسیا دیگر برای امریکا جذاب نیست

Diplomacyplus.ir/?p=9185
چین به موازات افزایش قدرت اقتصادی خویش؛ در حال حضور در اقصی نقاط دنیا؛ از جمله خاورمیانه است. یعنی حضور اکنون چین در منطقه را؛ به هیچ روی نمی توان با حضور پنج سال پیش این کشور مقایسه نمود.

ظهور قدرت نوظهوری به نام چین در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی پرسش های مختلفی را در محافل تحلیلی به وجود آورده است. یکی از این محورهای حضور چین در خاورمیانه و تقابل آن با ایالات متحده است. درباره آخرین تحولات و میزان تاثیرگذاری حضور چین در منطقه با دکتر مهدی کردی مصاحبه ای ترتیب دادیم که در ادامه می خوانید.

مهدی کردی دکترای تخصصی روابط بین الملل از دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم می باشد و برنده جایزه رساله برتر دانشکده علوم انسانی آزاد اسلامی واحد قم در سال 1399نیز بوده است.

 

 

 

باتوجه به تحولات سال های اخیر آیا به نظر شما ایالات متحده همانند گذشته به دنبال منابع انرژی مثل نفت و گاز خاورمیانه است؟

خیر. دولت آمریکا به دنبال راههای دیگری برای تامین انرژی خویش است. آمریکا طی سالیان اخیر توانسته است به تکنولوژی نفت شیل دست یابد. کشور آمریکا یکی از معدود کشورهایی است که دارای منابع بسیار غنی ذغال سنگ قابل فرآوری برای استحصال نفت شیل می باشد. ایالت داکوتا؛ دارای یکی از برخوردارترین منابع ذغال سنگ برای انجام این منظور است. این یکی از دلایلی است که خاورمیانه دیگر جذابیت های انرژی همچون دهه 1970 را برای آمریکا ندارد. همچنین آمریکا از سال 1973 میلادی تاکنون؛ از هیچ یک از منابع نفتی شناسایی شده خویش استفاده نکرده و این منابع را در حد بسیار مناسبی ذخیره سازی نموده است. لذا این یکی دیگر از دلایل کاهش اهمیت انرژی منطقه خاورمیانه برای آمریکا است.

البته این به معنی بلا استفاده شدن کامل منابع انرژی خاورمیانه برای آمریکا نیست. بلکه دولت آمریکا بر اساس دکترین کارتر؛ همچنان به هر قیمت ممکن به دنبال تداوم صدور حامل های انرژی از منطقه خاورمیانه به سمت غرب می باشد. اما با توجه به دلایلی که ذکر شد و همچنین اتخاذ سیاست چرخش به شرق و تغییر تاکتیک حضور آمریکا در خاورمیانه؛ از شکل مدیریت مستقیم به مدیریت غیر مستقیم و نیابتی؛ باید به این نکته اشاره کرد که خاورمیانه دیگر دارای آن جذابیت و اهمیت انرژی سابق خویش برای آمریکا؛ همچون دهه های گذشته نمی باشد.

 

آیا قدرت نظامی کشورهای خاورمیانه مانند عربستان  امارات،بحرین، قطر و… در رقابت با ایران همچنان به آمریکا وابسته است؟

بله. وابستگی کشورهای عربی منطقه؛ نظیر آنهایی که مثال زدید به آمریکا در مقابل قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ از دو منظر قابل بررسی است.

اول؛ نیروی انسانی کشورهای مورد نظر است. این کشورها در زمینه نیروی انسانی متخصص در نیروهای مسلح خود؛ دارای ضعف و عقب ماندگی بسیاری نسبت به جمهوری اسلامی ایران هستند. خود این چالش مجددا از دو منظر قابل بررسی است. الف: ضعف نیروی انسانی کمی که در عرصه تعداد نفرات زیر پرچم و احتیاط این کشورها تعریف می شود. برای مثال؛ عربستان سعودی در حال حاضر دارای 251000 نیروی زیر پرچم و 325000 نیروی ذخیره گارد ملی است. قطر دارای 36000 نفر نیروی زیر پرچم و 14500 نفر نیروی ذخیره است. امارات دارای 65000 نفر نیروی زیر پرچم و 90000 نیروی ذخیره است.

اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران؛ دارای 610000 نفر نیروی زیر پرچم و 350000 نفر نیروی ذخیره است. تنها مقایسه میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی حاکی از این است که حتی شمار نیروهای زیر پرچم ج.ا.ا از تمام نیروهای زیر پرچم و ذخیره سعودی بیشتر است.

ب: در حوزه نیروی انسانی کیفی؛ جمهوری اسلامی ایران؛ دارای برتری های کاملا قابل ملاحظه ای نسبت به این کشورها است. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران؛ امروزه در زمینه های مختلف مانند آفند و پدافند موشکی؛ جنگال؛ طراحی و تولید تسلیحات سنگین مانند هواپیمای جنگنده و بسیاری از موارد خرد و کلان دیگر دارای توانمندی های گسترده ای می باشند که با کشورهای عربی قابل مقایسه نیست.

دوم: در حوزه تجهیزات و تسلیحات؛ باید به این نکته اشاره کرد که اگرچه کشورهای عربی به واسطه رابطه خوب خویش با آمریکا؛ دارای تسلیحات بسیار مدرنی می باشند؛ اما در دو حوزه بهره برداری عملیاتی از این تلسیحات و آماد و نگهداری آنها؛ همچنان به آمریکا وابسته هستند. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران؛ علی رغم تمام تحریم های 44 سال گذشته؛ هیچ وابستگی به هیچ قدرت خارجی در خصوص تجهیزات خویش ندارد. و امروزه صد در صد بهره برداری و نگه داری از این تجهیزات در داخل کشور صورت می پذیرد. همچنین کشورهای عربی هنوز دارای توان طراحی و تولید تسلیحاتی مانند موشک های بالستیک؛ هایپرسونیک و هواپیمیای جنگنده؛ مانند جمهوری اسلامی ایران نمی باشند و در این زمینه؛ نسبت به جمهوری اسلامی ایران؛ سالها و بلکه دهه ها؛ عقب تر هستند

 

به نظر شما چین می تواند رقیب سرسختی برای آمریکا در خاورمیانه باشد؟

چین به موازات افزایش قدرت اقتصادی خویش؛ در حال حضور در اقصی نقاط دنیا؛ از جمله خاورمیانه است. یعنی حضور اکنون چین در منطقه را؛ به هیچ روی نمی توان با حضور پنج سال پیش این کشور مقایسه نمود. شاید  برای  آینده نزدیک؛ عبارت رقابت سرسختانه پکن با واشنگتن در خاورمیانه؛ دور از ذهن باشد. اما از هم اکنون علائم و قرائنی مانند تحسین روابط حد بالای چین با عربستان سعودی؛ نقش آفرینی چین در اقتصاد و توسعه منطقه از طریق طرح ابتکار کمربند و جاده وجود دارد که حاکی از تنگاتنگ شدن رقابت پکن با واشنگتن ظرف دهه های آینده در خاورمیانه است. آنچه این رقابت را سخت تر خواهد کرد؛ تلاش چین برای حضور نظامی در منطقه است.

اکنون اخباری دال بر احداث پایگاه نظامی دریایی چین در امارات وجود دارد که به نظر می رسد ظرف سال های آینده؛ باید منتظر اخبار بیشتری از این دست پایگاه های چین در منطقه بود.

 

 آیا تصمیمات اندیشکده های آمریکایی در آینده خاورمیانه تاثیری دارد؟

بله قطعا دارای تاثیر هستند. اندیشکده هایی مانند رند؛ بروکینگز؛ شورای روابط خارجی آمریکا؛ کارنگی و …. قطعا دارای چنین تاثیری هستند. چراکه بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران این اندیشکده ها در ادوار مختلف مدیران سیاست خارجی آمریکا در شورای عالی امنیت ملی، سیا و وزارت خارجه بوده اند. یک مثال می زنم. دو یا سه روز بعد از جنایت ترور سردار سلیمانی؛ ویلیام برنز و جیک سالیوان؛ یک مقاله انتقادی درباره این ترور؛ در سایت اندیشکده کارنگی؛ به رشته تحریر درآوردند و نه از منظر اخلاق گرایانه؛ بلکه از یک رویکرد کاملا واقع گرایانه؛ این پرسش را مطرح کردند که آیا اساسا این ترور منجر به امن تر شدن آمریکا و متحدینش خواهد شد یا خیر؟

یک سال بعد که همین افراد مصدر شورای عالی امنیت ملی آمریکا و ریاست سازمان سیا شدند؛ به خوبی ملاحظه گردید که دولت بایدن؛ کوچک ترین عذرخواهی از بابت انجام این جنایت از دولت و ملت ایران انجام نداده و تا همین اکنون هم چنین موردی اتفاق نیافتاده است. همچنین این اندیشکده ها در نقش اتفاق فکر برای دولت آمریکا حضور دارند و تلاش می کنند با ترسیم تجویزهای راهبردی، مسیر سیاستگذاری سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را برای کاخ سفید و نهادهای سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا هموار نمایند.

به غیر از همه این موارد؛ نظریه پردازان مشهور آمریکایی؛ نقش بسیار بزرگی در این زمینه دارند. برای مثال؛ استفن والت و جان مرشایمر؛ طی سالیان اخیر برای دولت آمریکا تجویز کرده اند که آمریکا باید به وسیله احاله مسئولیت به متحدین خویش در خاورمیانه حواس و توان خود را بر مهار قدرت یابی چین در شرق آسیا متمرکز نماید.

 

مصاحبه از: محمدحسین واحدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط