رسانه تخصصی روابط بین الملل

آیا جنگی که پوتین به‌راه انداخت،‌ برهه جدیدی را در تاریخ رقم می‌زند؟

Diplomacyplus.ir/?p=3750

اختصاصی دیپلماسی پلاس/

دیوید بل، استاد تاریخ دانشگاه پرینستون، طی یادداشتی در مجله فارن پالیسی نوشت: هنوز مشخص نیست مورخان دوره فعلی تاریخ جهان را که با حمله روسیه به اوکراین آغاز شد، چگونه توصیف خواهند کرد؟

گرچه بل نگران است این برهه، «دوره پیش از جنگ» نامگذاری شود، حتی بسیاری قبل از شروع تهاجم نیز همین نظر را داشتند. به‌عنوان مثال، جرارد بیکر، ستون نویس مجله وال استریت، معتقد بود «بحران اوکراین… پایان قطعی دوران پس از جنگ سرد است» همچنین به محض اینکه نیروهای روسی از مرز اوکراین عبور کردند، دنیل همیلتون از موسسه بروکینگز اشاره کرد «دوره پس از جنگ سرد به پایان رسیده و دوران سیال‌تر و خطرناک‌تری آغاز شده است.» چند روز بعد، شان ایلینگ، دانشمند علوم سیاسی، این تهاجم را «رویدادی تاریخی جهانی» خواند و افزود «اثرات این جنگ در سال‌های آینده احتمالاً بروز خواهد کرد». هر سه نفر مطمئن بودند که روزی، مورخان فصل‌های جدیدی را در کتاب‌های خود همراه با سال 2022 به تحریر خواهند آورد، و هرگز راه واحد، مشخص و مورد توافقی برای تقسیم تاریخ به بخش‌های مجزا نداشته و مباحثات بی‌پایانی نسبت به چگونگی تقسیم‌بندی‌های تاریخی جهان خواهند داشت.

برخی از «قرن هجدهم بلندمدت» 1688 تا 1815 سخن می‌گویند، برخی دیگر از «قرن هجدهم کوتاه‌مدت» 1715 تا 1789 ‌صحبت می‌کنند. حال سوال اینجاست آیا قرون وسطی با رنسانس ایتالیایی در قرن چهاردهم به پایان رسید یا با سفرهای اکتشافی دریایی قرن پانزدهم؟ یا حتی اصلاحات قرن شانزدهم؟ آیا اصلا دوره‌ای به‌نام «قرن وسطای جهان» وجود داشت؟ آیا این اصطلاح مفهومی اروپایی برای مناطقی از جهان است که با آن جور درنمی‌آید؟ مادامیکه تاریخ‌نویسان نسبت به اهمیت نسبی عوامل مختلف متغیر تاریخی با هم به توافق نرسند، برای تعیین دوره های تاریخ جهان با هم اختلاف نظر خواهند داشت.‌

در مارس 2020، طی یادداشتی در مجله «فارن پالیسی» اشاره شد همه‌گیری ویروس کرونا جهان را برای همیشه تغییر خواهد داد. پیش‌بینی‌های به‌دست آمده در این رابطه اغلب دور از واقعیت هم نبود. اما آیا 2020 حقیقتاً شروع دوره جدیدی در تاریخ جهان بود؟ امروز، با کمرنگ شدن تدریجی شوک روزهای آغازین شیوع بیماری و کاهش احتمالی کووید-19 به سطح بیماری بومی و البته قابل کنترل، ویژگی متمایزکننده و تغییر آشکار جهان حداقل تا حدی از چشم افتاده است.

به اعتقاد دیوید بل، حتی هنگام موج‌های شدید بیماری، تحولات چنان چشمگیری که لزوماً منجر به نقطه‌گذاری و ایجاد دوره‌ای در تاریخ شود، قابل انتظار نیست. حمله آدولف هیتلر به لهستان در سپتامبر 1939، ممکن است یکی از همین نقاط باشد. گرچه بسیاری از مورخان معتقدند جنگ جهانی دوم مقدمه مهمی برای جنگ داخلی اسپانیا بود که در سال 1936 آغاز شد، مورخان آسیایی اجماعاً حمله ژاپن به منچوری در سال 1931 را شروع جنگ می‌دانند. تاریخ‌نویسانی چون آرنو مایر در دانشگاه پرینستون، هر دو جنگ جهانی و سال‌های بین آن‌ها را «جنگ سی ساله دوم» معرفی کرده‌اند. به ‌این ترتیب کیک تاریخ همینطور تقسیم‌بندی می‌شود.

اما آنچه که به یقین خاتمه یک دوره تاریخی را نشان می‌دهد، پایان جنگ‌ها و فروپاشی رژیم‌هاست. تاریخ‌نویسان و تاریخ‌شناسان اغلب به سخنان ادوارد گری، دولتمرد بریتانیایی، در آغاز جنگ‌های سال 1914، استناد می‌کنند، آنجا که می گفت «لامپ‌ها در سراسر اروپا خاموش می‌شوند». درآن زمان اغلبِ اروپایی‌ها انتظار داشتند جنگ جهانی اول بیش از چند ماه به طول نیانجامد و منجر به تغییر رژیم نشود. پایان جنگ در سال‌های 1917-1918 بود و سپس فروپاشی امپراتوری‌های اتریش، آلمان، عثمانی و روسیه، و به این ترتیب مایر پایان روشن یک دوره و شروع دوره‌ای دیگر در تاریخ را تبیین کرد. این نکته در مورد پایان جنگ سرد در سال‌های 1989-1991 مصداق دارد.

بل در یادداشت خود در فارن پالیسی می‌گوید:‌ اعلام پایان دوره پس از جنگ سرد چه بسا دشوارتر است. در واقع، پیشتر پایان آن دوره بارها اتفاق افتاده بود: با بمباران ناتو به صربستان در سال 1999، با حادثه یازده سپتامبر، با حمله روسیه به گرجستان در سال 2008؛ الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 و با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا. بنابراین اصلاً تعجبی ندارد اگر 10 سال بعد، پس از ایجاد یک وحشت بین‌المللی جدید، گروهی از تحلیلگران فورا دوباره آن را تکرار کنند. برخی از دوره‌بندی‌ها خیلی منطقی‌تر از بقیه هستند. اکثر دانشمندان علوم اجتماعی دوران فعلی را دوره «سرمایه داری متاخر» می‌نامند، اگرچه این اصطلاح حداقل از اواسط دهه 1970 رایج بوده است، اما چون سرمایه داری سرسختانه به حیات خود ادامه می‌دهد، لذا جایگزینی نمی‌توان برای آن یافت. البته، مورخان به ‌دنبال روش‌هایی هستند تا مطالب خود را از نظر زمانی سازماندهی کنند. به‌هر حال کیک تاریخ باید تقسیم‌ شود. اما افشاگری های زودهنگام در مورد چگونگی آغاز دوره جدید اغلب چیزی جز لفاظی‌های پوچ نبوده و انعکاس چیزی است که فقط می توان آن را «حسادت فوکویاما» نامید. بدتر اینکه، چاپلوسانی نزد قهرمانان دیکتاتوری از جمله ولادیمیر پوتین هستند و صرفاً می‌خواهند به‌عنوان شخصیت‌های‌ تاریخی جهان دیده شوند و خواسته‌های فرابشری خود را به اعمال بشردوستانه ترجیح میدهند. همچنین نیل به ثباتی که در آن زمان دیگران قدرت درکش را نداشتند. چنانچه دورانی که تقریباً در فوریه امسال آغاز شد، سیال‌تر و خطرناک‌تر از دوران قبل از آن نامیده شود، تأثیرات بسیار مخرب حاصل از فروپاشی یوگسلاوی، حادثه 11 سپتامبر، جنگ عراق، و ریاست جمهوری ترامپ، کمرنگ می‌شود.

با شوک و وحشتی که وقایعی مثل حمله به اوکراین به همراه دارد، به راحتی می توان این نکته صریح را کتمان کرد که زمانی می‌توان اهمیت واقعی یک رویداد را درک کرد که پیامدهای بلندمدت آن آشکار شود. آیا جنگ در اوکراین مانند بسیاری از درگیری‌های دیگر جهان، فرجام کم‌اهمیتی خواهد داشت؟ آیا این امر منجر به تهاجم جدید و یا متزلزل‌تری از سوی روسیه خواهد شد؟ مثل جنگ هسته‌ای؟ آیا باعث سقوط پوتین از قدرت خواهد شد؟ اواخر سال 1991، می‌دانستیم آینده هر چه که باشد، بلوک کمونیستی قبل از 1989 بخشی از آن نخواهد بود. اما در مورد حمله پوتین به اوکراین به این حد از اطمینان نرسیده‌ایم. لذا نتیجه آن، که هنوز هم واقعاً غیرقابل پیش بینی است، بالاخره تعیین می‌کند پایان برهه‌ای از تاریخ است یا کلاً داستان دیگری دارد. قبلاً داستانی نقل شده بود که ژو انلای، نخست وزیر چین، در اوایل دهه 1970 در پاسخ به سوالی درباره مفهوم انقلاب فرانسه در سال 1789، گفت: «الان نمی‌شود چیزی گفت، خیلی زود است.» سپس مشخص شد که بالواقع او در مورد شورش‌های دانشجویی فرانسه در سال 1968 حرف برای گفتن دارد، اما نکته اینجاست که اصل مطلب تکان دهنده است. خیلی طول می کشد تا تأثیرات یک رویداد منطقاً بررسی و مورد توجه قرار گیرد. و حتی پس از آن، مورخان حسب دیدگاه‌شان نسبت به واقعه، درباره آن می‌نویسند و با سؤالاتی که می پرسند، به تولید تفاسیر رقابتی می‌پردازند.

نباید فراموش کرد که تاریخ مملو از شگفتی‌های ناخوشایند است. سال پیش‌رو می تواند سال پّرآفتی باشد که حتی کووید-19 را تحت الشعاع قرار ‌دهد. حتی شاید سال سقوط بازار سهام و دومین رکود بزرگ باشد. بنابراین می‌توان در «دوره پیش از جنگ» زندگی کرد. چرا که یقیناً نمی‌دانیم حاصل اتفاق ما‌ه‌های اخیر چه خواهد بود.

 

ترجمه: سمیه پاشایی

منبع: foreignpolicy

 

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط