هرچند قصد بزرگنمایی ندارم، اما نمیتوان از کنار برخی واقعیتها، ولو تلخ، به راحتی عبور کرد. با مطالعه تاریخ جنگها، بر این باورم که جنگ اسرائیل در ۲۳ خرداد، باید به عنوان “پدیده” تاریخ جنگهای اسرائیل شمرده شود. “پدیدگی” این جنگ در مولفههای ترکیبی جنگ موقعی، به وضوح نمایان میشود، بهطوری که “جنگ اطلاعاتی” در ستون اول نمودار آن قرار میگیرد. وقتی در تحقیقی با عنوان “بررسی تأثیر راهبردهای نوین ترکیبی آمریکا بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران” که از میان ده مولفه اصلی، “جنگ اطلاعاتی” در صدر سایر مولفهها قرار گرفت، تعجب برخی از اندیشمندان این حوزه را برانگیخت؛ زیرا فرضیه ذهنی قبل از تحقیق، حکایت از برتری جایگاه “جنگ اقتصادی” داشت. اما این فرضیه در آزمون تحقیق مردود شد و با اختلاف معناداری، “جنگ اقتصادی” در ردیف دوم قرار گرفت.
توجیه برتری عنصر “جنگ اطلاعاتی” کار آسانی نبود، اما وقتی ابعاد راهبردهای “نوین” را از سایر ابزارهای سنتی و کلاسیک تحلیل کردیم، ثابت شد که سایر مولفههای جنگ ترکیبی در حکم “مدلول” و “معلول” و متاثر از “جنگ اطلاعاتی” هستند و اینجا بود که توانستیم صحت فرضیه را به اثبات برسانیم.
بعد از ساعات اولیه جنگ، وقتی اسرائیل توانست با شگفتیهای ناباورانه، ارشدترین فرماندهان نیروهای مسلح را با مرموزترین روشهای ترور به شهادت برساند و هنوز هم برخی از ابعاد آن برای دستگاههای اطلاعاتی در هالهای از ابهام قرار دارد، توانست هرگونه شبهه در صحت تحقیق را به محاق ببرد.
در شرایطی که ایران در موقعیت دفاعی و اسرائیل از امتیاز موقعیت مهاجم برخوردار است، نباید از سورپرایزهای ناگهانی “اسرائیل-آمریکا” در امان بود.
*دکتر حسین حاجی