رسانه تخصصی روابط بین الملل

یمن عربستان خوشبخت؟؟

Diplomacyplus.ir/?p=11007
يمن كشور فراقاره اي در جنوب شبه عربستان و انتهاي غربي آسيا قرار دارد . اين كشور زماني عربستان خوشبخت نام داشت و دومين كشور از لحاظ وسعت سرزميني پس از عربستان سعودي است

◦ احسان عزیزی – دانش آموخته اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

یمن کشور فراقاره ای در جنوب شبه عربستان و انتهای غربی آسیا قرار دارد . این کشور زمانی عربستان خوشبخت نام داشت و دومین کشور از لحاظ وسعت سرزمینی پس از عربستان سعودی است اما با این وجود فقیرترین کشور خاورمیانه است . شمال یمن تا سال ١٩۶٠ میلادی زیر سیطره پادشاهی زیدی متوکلی یمن قرار داشت. این سلسله به مدت هزار سال به پایتختی صنعا در این کشور عربی اسلامی سلطنت می کردند . در این سال امام محمد البدر پادشاه زیدی کشور یمن شمالی بود. سال ١٩۶٢ گروهی از افسران  آزاد یمن شمالی به نام گروه یمن آزاد در کودتایی محمد البدر را از سلطنت خلع کردند و حکومت جمهوری به رهبری عبدالله السلال را تشکیل دادند. عبدالسلال با حمایت جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر سعی در اجرای کردن سیاست های پان عربیسم ناصریسم را داشت اما محمد البدر با حمایت ارتجاع منطقه با عبدالسلال به مبارزه پرداخت.

این جنگ داخلی از سال ١٩۶٢ تا سال ١٩۶٧ ادامه پیدا کرد تا آنجا که جمال عبدالناصر ٧٠ هزار سرباز مصری را برای حمایت از جمهوری نوپا عبدالسلال وارد این کشور کرد ؛ اما بخت با عبدالسلال یاری نکرد و در سال ١٩۶٧ با شروع جنگ شش روزه اعراب و اسراییل و خروج سربازان مصری از این کشور کفه ترازو سیاسی و نظامی به نفع پادشاهی خواهان سنگینی کرد ؛ تا آنجا که طرفداران پادشاهی صنعا پایتخت یمن شمالی را محاصره کردند و عبدالسلال به علت شکست های پی در پی استعفا میکند و قدرت به حسن العامری انتقال پیدا میکند. در سال ١٩۶٨ محاصره صنعا شکسته میشود و سرانجام با دخالت قدرت های منطقه اس جنگ خاتمه پیدا میکند و صلح برقرار میشود .

این صلح سبب میشود در سال ١٩٧٠ جمهوری یمن شمالی متولد گردد.

جنوب یمن نیز  مستعمره بریتانیا بود و با عنوان نگهبان عدن به حیات سیاسی خود ادامه می داد . اما مردم آزادی خواه یمن با تشکیل گروه های آزادی بخش سعی در مبارزه با استعمار داشتند. در سال ١٩۶٣ دو جریان عمده در قسمت جنوبی یمن با استعمارگران مبارزه می کردند یکی جبهه رهایی بخش ملی(NLF)م بود و دیگری جبهه آزادی برای یمن جنوبی(FLOSY) نام داشت . این مبارزات سرانجام به ثمر رسید و در سال ١٩۶٧ بریتانیا از این کشور خارج گردید و جمهوری خلق یمن جنوبی متولد گردید.

با خروج بریتانیا از این کشور جنگ داخلی در یمن جنوبی آغاز گردید و سرانجام در سال ١٩٧٠ با غلبه جبهه رهایی بخش ملی که جریانی مارکسیستی کمونیستی بود جمهوری دموکراتیک خلق یمن پا به عرصه سیاسی منطقه  گذارد. میراث نبرد های داخلی در این منطقه به یمن شمالی و یمن جنوبی به یادگار می رسد و جنگ داخی در ١٩٧٢ و ١٩٧٩ بوقوع می پیوندد و سرانجام با میانجی گری اعراب در سال ١٩٩٠ دو یمن متحد می شوند و جمهوری یمن پا به عرصه تحولات منطقه ای می گذارد . توافق می گردد رئیس جمهور علی عبدالله صالح (رئیس جمهور سابق یمن جنوبی) و معاون او سلیم البیض ( رئیس جمهور سابق یمن شمالی) باشد. به علت تبعیض و برتری یمن جنوبی به یمن شمالی ؛ شهروندان یمن شمالی به رهبری سلیم البیض شورش می کنند که این شورش توسط علی عبدالله صالح سرکوب می شود.

این تبعیض ها و سرکوب ها باعث می شود در شمال غربی یمن در صنعا گروهی از جوانان شیعه به رهبری حسین حوثی گروهی تشکیل می دهند که نام انصار الله بر خود نهادند . حسین حوثی یکی از شیعیان قبیله همدان در یمن است که به علت مخالفت با وهابیسم و ارتجاع در منطقه توسط عمال علی عبدالله صالح  در سال ٢٠٠۴ترور می شود. و رهبری جنبش به عبدالمالک حوثی برادر حسین واگذار می شود .

با آغاز بهار عربی در سال ٢٠١١ عبدالله صالح رئیس جمهور یمن وادار به استعفا  و معاون او منصور الهادی رئیس جمهور یمن می شود. با قدرت گیری القاعده و حزب اصلاح که جریانی اخوانی است حوثی ها دست به قیام مسلحانه ای می زنند و در سال ٢٠١۵ کاخ ریاست جمهوری توسط حوثی ها تصرف می شود . منصور هادی به عربستان سعودی گهواره ارتجاع فرار می کند و شورای قدرت در تبعید را تشکیل می دهد . به درخواست رئیس جمهور معزول یمن منصور الهادی و احساس خطر ارتجاع منطقه ؛ عملیات هوایی طوفان قاطعیت صورت میگیرد که همین بمباران ها باعث کشتار فراوانی از مردم یمن شد و بحران را در این کشور بلا دیده پیچیده تر کرد . البته حوثی ها نشان دادند که حریف دست و پا بسته ای نیستند ؛ تا آنجایی که در سال ٢٠١٩ آرامکو عربستان توسط حوثی ها بمباران میشود.

با نگاهی به تاریخ یمن می توان دریافت که عدم سازش بین گروه ها و قبایل در این کشور جریانی مستمر و تاریخی است و خلق الساعه نیست . به علت ساخت قبیله ای و عشیره ای در این کشور نزدیک نیم قرن است که در این خاک حاصلخیز جنگ داخلی برپاست و گروه های سیاسی نشان دادند که ناظم خوبی نیستند و توانایی حل فصل سیاسی مسائل را ندارند هر چند دخالت های ارتجاع پررنگ است اما نمی توان به عوامل داخلی بی تفاوت بود و آن را نادیده گرفت

احسان عزیزی – دانش آموخته اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط