موسسه صلح ران پال در مقالهای هزینههای جنگهای آمریکا برای ملت آمریکا را بررسی کرده و رفتار دولتهای آمریکا در این باره را مستبدانه خوانده است.
جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا، روسیه را به گسترش امپراتوری نظامی متهم می کند و این در حالی است که وضعیت آمریکا بهتر از این نیست، زیرا این کشور بخش زیادی از نیم قرن گذشته را صرف تبدیل شدن به پلیس جهان، اشغال سایر کشورها و به راه انداختن جنگهای بی پایان کرده است. چیزی که اکثر آمریکاییها نمیدانند این است که جنگهای جاری ارتباط چندانی با حفظ امنیت کشور ندارند و همه چیز مربوط به حمایت از یک مجتمع صنعتی نظامی است که هدفش سلطه بر جهان است. در واقع، جنگ به یک سرمایهگذاری عظیم درآمدزا تبدیل شده است و دولت آمریکا، با امپراتوری نظامی گستردهاش، یکی از بهترین خریداران و فروشندگان آن است. سهم آمریکا در رویارویی روسیه و اوکراین بیش از 112 میلیارد دلار برای مالیات دهندگان هزینه داشته است و هیچ نشانه ای از کاهش آن دیده نمی شود.
زمان آن فرا رسیده است که دولت آمریکا از نظارت بر جهان دست بردارد. بر اساس گزارشها، ارتش آمریکا بیش از 1.3 میلیون نیرو دارد که در حال انجام وظیفه هستند و بیش از 200 هزار نفر از آنها در خارج از آمریکا و تقریباً در همه کشورهای جهان مستقر هستند. اما نکته اینجاست که نیروهای نظامی آمریکا در خارج از کشور برای حفظ آزادیهای مردم آمریکا مستقر نمی شوند بلکه هدف از استقرار آنها حفاظت از میادین نفتی، ساخت تاسیسات خارجی و حفاظت از منافع مالی سران شرکتهاست.
ارتش آمریکا سالانه حدود 81 میلیارد دلار صرف حفاظت از ذخایر نفت در سراسر جهان می کند. دامنه امپراتوری نظامی آمریکا شامل نزدیک به 800 پایگاه در 160 کشور است که با هزینه بیش از 156 میلیارد دلار در سال اداره می شود. همانطور که روزنامهنگار برجسته، دیوید واین گزارش میدهد، “حتی استراحتگاههای نظامی و مناطق تفریحی آمریکا در مکانهایی مانند آلپ باواریا و سئول، کره جنوبی، پایگاه نظامی هستند. در سراسر جهان، ارتش آمریکا بیش از 170 زمین گلف را اداره می کند”.
ارتش آمریکا پس از 20 سال حضور در افغانستان با هزینه تریلیونها دلار و هزاران تلفات جانی ممکن است سرانجام مجبور به خروج شده باشد، اما این نیروها تنها بخش کوچکی از حضور نظامی ما در سراسر جهان بوده و آمریکا در تلاش مستمر برای نظارت بر جهان، همچنان نیروهای نظامی خود را در نقاط دوردست در خاورمیانه و جاهای دیگر مستقر می کند. اینگونه است که مجتمع صنعتی نظامی، با کمک و حمایت افرادی مانند جو بایدن، دونالد ترامپ، باراک اوباما، جورج دبلیو بوش، بیل کلینتون و دیگران، با هزینه مالیات دهندگان به ثروتمند شدن ادامه می دهد. هرچند ممکن است دلیل حضور نیروهای نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان، متغیر باشد اما این جنگهای خارج از کشور، آمریکا یا بقیه جهان را امنتر نمیکنند، آمریکا را دوباره بزرگ نمیکنند بلکه بهطور غیرقابل انکاری در حال فرو بردن آمریکا در چاه عمیق تر بدهی هستند.
اگرچه آمریکا تنها 5 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد اما تقریباً دارای 50 درصد از کل هزینههای نظامی جهان است و بیش از مجموع 19 کشور بزرگِ هزینه کننده بعدی برای ارتش هزینه می کند. در واقع، پنتاگون بیش از هزینهای که مجموع 50 ایالت برای سلامت، آموزش، رفاه و ایمنی هزینه میکند، برای جنگ هزینه میکند. مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا، امپراتوری بینظیر در تاریخ از نظر وسعت و گستره را بنا نهاده است، امپراتوری که وقف انجام جنگ دائمی در سراسر زمین است.
از سال 2001، دولت آمریکا بیش از 4.7 تریلیون دلار برای جنگهای بی پایان خود هزینه کرده است. امپراتوری نظامی رو به گسترش آمریکا که در دام پیمانکاران نظامی حریص، سیاستمداران فاسد و مقامات دولتی بی کفایت افتاده، در هر ساعت بیش از 32 میلیون دلار از بودجه کشور از می بلعد. در واقع، دولت آمریکا در عراق در هر پنج ثانیه بیشتر از میانگین درآمد یک آمریکایی در یک سال پول خرج کرده است.
پیش بینی می شود جنگها و تمرینهای نظامی آینده که در سراسر جهان برگزار میشود، هزینه را تا سال 2053 به 12 تریلیون دلار افزایش دهد. در واقع صحبت از بی مسئولیتی مالی است: دولت آمریکا پولی را که در اختیار ندارد صرف امپراطوری نظامی می کند و توانایی بازپرداخت آن را ندارد. متأسفانه، حتی اگر بخواهیم به همه دخالتهای نظامی دولت پایان دهیم و همه نیروها را امروز به خانه بازگردانیم، دهها سال طول میکشد تا بهای این جنگها را بپردازیم و طلبکاران دولت را از پشت در برانیم.
در این زمینه، فریدمن به عنوان یک روزنامهنگار برجسته میگوید، بیش از 15 سال است که آمریکا با یک کارت اعتباری با تروریسم میجنگد و «در اصل جنگها با بدهی، به شکل خرید اوراق قرضه خزانهداری آمریکا توسط نهادهای مستقر در آمریکا مانند صندوقهای بازنشستگی و دولتهای ایالتی و محلی و توسط کشورهایی مانند چین و ژاپن تأمین مالی می شوند».
آمریکاییها تاکنون با تبلیغات طرفداران جنگ، پرچمها را با شور میهنپرستانه به اهتزاز درآورده اند و کمتر تمایل داشته اند تا بررسی دقیقی درباره تعداد کشتههای در حال افزایش و زندگیها و کشورهای ویران شده یا واکنشهای متقابل ناشی از کشتارها و بمبارانهای نابخردانه، پرواز هواپیماهای بدون سرنشین در سرزمینهای خارجی، یا تبدیل سرزمین مان به منطقه جنگی داشته باشند. دراین شرایط است که دولت اقتصاد را بیثبات میکند، زیرساختهای ملی را از طریق بیتوجهی و کمبود منابع نابود میکند و دلارهای مالیاتدهندگان را با جنگهای بیپایان، حملات هواپیماهای بدون سرنشین و تلفات فزایندهاش به دیه تبدیل میکند.
بدیهی است که اولویتهای ملی ما نیاز مبرمی به بازنگری دارند. جنگ، دشمن آزادی است. تا زمانی که سیاستمداران آمریکا همچنان ما را درگیر جنگهایی کنند، کشور را رو به ورشکستگی می برند و سربازان ما را به خطر می اندازند و فرصت تروریسم و ضربه زدن در داخل کشور را افزایش می دهند که در نهایت، ملت را به فروپاشی نهایی نزدیکتر می کنند. در این شرایط ما مردم دائما تحت استبداد هستیم.
* انتشار این مطلب لزوما به معنای تایید محتوا توسط مرکز بررسیهای استراتژیک نیست و صرفا بهمنظور بهرهبرداری نخبگانی منتشر شده است.