سفردوره ای رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران که این بار با اصرار خودش انجام گرفت,حضورش نه فنی بلکه عین سیاسی وامنیتی وخریدفرصت های جدید برای آمریکا، اسرائیل وتروئیکای اروپا بود،ازهمین روی معتقدم گروسی بایک بسته سیاسی امنیتی به تهران آمده بود، اجزا این بسته شامل:
✔️ بازگشت مجدد ترامپ با “آلارم تهدید” .
✔️استقراردولت چهاردهم با انتظار”تغییر راهبرد”
✔️ترور وشهادت رهبران جبهه مقاومت با ” القاء ضعف ” .
✔️گستاخی وجنایت اسرائیل درحمله به تهران و بمبارانهای وحشیانه درلبنان واسرائیل با القاء ” ترس و وحشت ”
✔️ عملیات پیش روی وعده صادق سه و ” انصراف “جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به اسرائیل غاصب.
طبیعی بود که گروسی وام دارِاسرائیل بااین بسته، باتهدیدهای ضمنی وتوپ وتشردیپلماسی آمده باشدکه چنین نیزبود.اما تابوشکنی دستگاه دیپلماسی دربازدیدایشان ازتاسیسات فردو ونطنزرا هرچندخارج ازپروتکل های متعارف میدانم ولی آن راقبل ازاین که به حساب نقطه ضعف دستگاه دیپلماسی بگذاریم بایدنشان ازمدیریت تنش،خرید فرصت های جدیدو راهبردهوشمندانه بدانیم.بااین وصف وقتی آقای گروسی باانعطاف،ملایمت وهمراهی حداکثری دستگاه دیپلماسی روبرو شدبه بیراهه های توهم رفت وچنین رفتاری رابه حساب ضعف ایران گذاشت وبرخلاف دیدگاههای نرمی که در تهران داشت امادر بازگشت خود،به شورای حکام گزارش آمریکا و اسرائیل پسند ارایهکرد ونتیجه آن به صدور قطعنامه ضدایرانی انجامید. دیگرنبایدبه نسخه بی خاصیت و رفتارهای دروغین و فرصت کُش آژانس اعتمادکرد.به نظر نگارنده دیدگاه منفی گروسی وقطعنامه ضدایرانی قبل از این که برای منافع کشورمان تهدید زاباشدضمن این که بهانه های واهی راگرفت به فرصتهای طلایی تبدیل شد.یکی ازمتمم هاومکمل های جدیداین فرصت محکومیت نتانیاهودردادگاه بین المللی کیفری لاهه به خاطرجنایت برعلیه بشریت ونسل کشی درغزه بودوکام رهبران غرب را تلخ کرد.
پرواضح است که بارِمنفی و رسوایی این محکومیت،بیشترمتوجه آمریکاوشرکای اروپایی اسرائیل جانی باشد،به ویژه درفصل های آتی بر دوش آمریکای ترامپ سنگینی خواهد کرد.کسی که درشعارهای انتخاباتی گفته است جنگها را متوقف وبه صلح تبدیل خواهدکرد،به نظر میرسد بخشی ازدلائل قطعنامه ضدایرانی آژانس انرژی اتمی،هنرنانوشته وناخوانده ترامپِ کاسب محور درپشت پرده مهندسی محرمانه باشد وحتی صدور قطعنامه ضدایرانی نیزباهمراهی وحمایت دولت بایدن،محتمل نشان ازمدیریت تیم سیاسی ترامپ باشد.البته این هنر نه نشان ازقدرت آمریکابلکه بیانگرتزلزل وناپایداری مشروعیت بین المللی اوست تادرتاریخ سیاسی آمریکامشروعیت بازیافته وبازسازی این کشوردرکارنامه عمل جمهوریخواهان ضبط وثبت شود.حتی اگراین فرضیه ناصحیح باشدبه نظر میرسدهمراهی ترامپ ازیک محکوم وجنایتکارجنگی همچون نتانیاهو مستلزم هزینه های بسیار زیادمادی وسیاسی است.بنابه فرضیه ها ودلائلی که بدانها اشاره رفت لازم است جمهوری اسلامی ایران ازدیپلماسی تدافعی خارج و باقاطعیت وسرعت تمام دردوعرصه میدان و دیپلماسی آرایش تهاجمی بگیردوبا افزایش غنی سازی سازی و رفتن به سمت بازدارندگی قدرت اتمی وباتهدید به خروج از ان پی تی عرصه را برای ترامپ وتروئیکای اروپا تنگتر ازگذشته کندوازطرفی متمم این اقدام و به صورت همزمان پاسخ شکننده ایران به گستاخی اسرائیل درتحقق وعده صادق سه باشد،بحران های فلج کننده سیاسی وامنیتی، شرایط تکرار شرارت اسرائیل رابسیار شکننده تر ازهر زمانی کرده است.اگرفشاردیپلماسی ونظامی جمهوری اسلامی ایران دراین روزهای حساس و سرنوشت سازحالت تهاجمی بگیرددو اتفاق محتمل است،اولی گسترش دامنه جنگ و ورودمستقیم آمریکابرای مهار قدرت اتمی ایران،ام تحقق این گزینه بسیارضعیف است ودرقیاس” هزینه_فایده “هزینه های جبران ناپذیر آن برای آمریکازیانبارتر وشکننده تراز فایده ناچیز آن است،چون هژمونی و امنیت جهانی آمریکارا به مخاطره انداخته وبه هیچ وجه مقاصدترامپ تاجرمحورِآمریکا راتامین نمیکند،ازطرفی قدرت نظامی وبازدارندگی ایران و باعبورازسختی تحریم هانه تنهاچیزی برای ازدست دادن نداردبلکه به یک قدرت اتمی درجهان تبدیل میشودچیزی که آمریکا آن را نمی پسندد.
اما اتفاق دوم بازگشت ترامپ ِتادیب وتعزیرشده به عقلانیت سیاسی است تاباتمکین به قانون برجام که خود برهم زننده آن بود برگرددوتحقق این فرضیه قویتر ازگزینه جنگ است زیرانه ترامپ مردگستاخ سال۲۰۱۶ هست واز طرفی ایران بسیار قویترازآنچه که نمیدانندشده است،درهردو صورت سیاستهای هژمونی آمریکابه سوی اوفول خواهد رفت وبه ناچار باید ازقطاریکجانبه گرایی پیاده شود.
*دکتر حسین حاجی
تحلیلگر سیاست بین الملل