بهگزارش دیپلماسی پلاس از مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت تازه خود بهقلم «جاناتان کارتز» نوشت: مشکل در چین در تابستان 1898 آغاز شد. پس از ماهها باران شدید، سدهای ساخته شده برای مهار رودخانه زرد در امتداد دشتهای حاصلخیز مرکزی شکسته شدند. میلیونها نفر بیخانمان ماندند.
سلسله حاکم چینگ که صدها مایل دورتر در شهر ممنوعه پکن مستقر شده بود، نسبت به مصیبت کشاورزان بیتفاوت به نظر میرسید. مبلغان مسیحی که عمدتا آمریکایی، انگلیسی و آلمانی بودند، درهای خود را به روی خانوادههای گرسنه باز کردند. اما بسیاری از مردم دشت به خارجیها مشکوک بودند.
در این فضای گرسنگی و بدگمانی بود که نوع جدیدی از پوشش در دشت پدیدار شد. عدهای عمامه قرمز میپوشیدند. برخی دیگر با سینه برهنه راه میرفتند و روسریهای مشکی به دور کمرشان میبستند. آنها از روستایی به روستای دیگر سفر میکردند و در مورد راهی برای پایان دادن به چرخههای فاجعه از طریق یک سبک جادویی جنگ، خبر میدادند.
سرانجام، این افراد هدف خود را آشکار کردند: آنها در حال ساختن یک لشکر مقدس بودند. مبارزان به وانگ گفتند: «ما باید سخت تمرین کنیم و از خانههای خود محافظت نماییم.»
با گسترش جنبش، مبارزان تحت یک نام متحد شدند: «مشتهای درست و هماهنگ» مبلغان انگلیسی زبان که با هنرهای رزمی چینی آشنایی نداشتند، آنها را «بوکسور» توصیف کردند.
در تابستان 1900، اوضاع آماده منفجر شدن بود. پناهندگان قحطیزده به سمت شمال به تیانجین و پکن سرازیر شدند و داستانهای قتلعام را در دشتها نقل کردند. گروههای بوکسور مغازههای خارجی را غارت کردند، کلیساها را سوزاندند و خطوط قطار و تلگراف را ویران نمودند.
بسیاری در واشنگتن منتظر چنین لحظهای بودند. برخی از قدرتمندترین خانوادههای آمریکا در چین ثروتمند شده بودند. «جان جیکوب آستور» -اولین مولتی میلیونر آمریکایی- بخشی از ثروت خود را از طریق قاچاق تریاک به چین به دست آورد. خانوادههای «فوربس» «دلانو» و «کابوت» در ماساچوست از سود حاصل از مواد مخدر برای تأسیس سلسلههای سیاسی پایدار استفاده کردند. در سال 1900 این موضوع به یک اصل اعتقادی تبدیل شده بود که بازار ظاهراً نامحدود چین، کلید آینده جهانی آمریکا است. در پنجم ژوئن 1900، وزیر دیپلماسی آمریکا در پکن از کشتیهای جنگی ایالات متحده خواست تا به نیروهای بینالمللی که در خلیج بوهای نزدیک تیانجین تجمع میکنند، بپیوندند. «ویلیام مککینلی» -رئیسجمهور وقت- با دانستن این موضوع که کنگره آمریکا بعید است سومین جنگ بروندریایی را طی دو سال تأیید کند، تصمیم سرنوشتسازی گرفت: او اولین رئیسجمهور تاریخ آمریکا بود که دستور تهاجم تمام عیار به یک کشور مستقل را بدون کسب مجوز قانونی داد. کنگره او را به چالش نکشید.
117 سال بعد، کشتی جنگی دیگری در جهت مخالف از طریق دریای چین جنوبی در حال حرکت بود. پس از سالها آمادهسازی، لیائونینگ، اولین ناو هواپیمابر چین، سرانجام آماده جنگ شد.
در هفتم جولای 2017، کشتی 60 هزار تنی برای اولین بار از هنگ کنگ وارد شد. «شی جین پینگ» -رئیس جمهور چین- زمان نمایش را به گونهای تعیین کرده بود که در حین یک جشن دولتی برگزار شود: بیستمین سالگرد پایان حکومت بریتانیا بر هنگ کنگ. برای حزب کمونیست چین، تحویل سال 1997 نشانهای بود از آنچه «100 سال تحقیر» نامیده میشود – دورهای که رسماً با اولین جنگ تریاک در حدود سال 1842 شروع شد و با تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 پایان یافت. تهاجم متحدان برای متوقف کردن شورش بوکسورها در سال 1900 نقش اصلی را در این روایت بازی میکند. بسیاری از هنگکنگیها، احتمالاً ورود ناو هواپیمابر را نمایش قدرتی میدانستند که هدف آن، ترساندن جنبش دموکراسیخواهانه منطقه بود. اما مخاطب اصلی، قدرتهای آن سوی دریاها بودند. شی پنج سال اول ریاستجمهوری خود را گذرانده بود تا قدرت جهانی چین را به گونهای که از زمان اوج گرفتن سلسله چینگ دیده نشده بود، اثبات کند. از نظر اقتصادی، ابتکار یک کمربند و یک جاده را زیر سر دارد. ابتکار یک کمربند و یک جاده، پروژه توسعه جهانی خطوط لوله، بزرگراهها، راهآهن، «گذرگاههای مرزی ساده» و بنادر، با هدف نهایی بازگرداندن پادشاهی میانه در مرکز تجارت جهانی است.