عادی سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل طی چند سال اخیر در دستور کار سیاست خارجی این کشورها قرار گرفته است که در مدت اخیر شتاب بیشتری نیز به خود گرفته است. در این باب چند نکته قابل توجه است:
1. با نگاهی واقع بینانه نسبت به تحولات عادی سازی روابط، باید اذعان کرد این موضوع می تواند موفقیتی نسبی برای رژیم صهیونیستی در نزدیک شدن به کشورهای عربی و تلاش برای به رسمیت شناساندن خود در میان دولت های عربی باشد. کشورهایی که در سال های نه چندان دور به قصد نابودی اسرائیل جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی را راه انداختند اما حالا برای عادی سازی روابط از یکدیگر سبقت می گیرند. بحرین اعلام کرده حضور مامور فسر ارشد رژیم صهیونیستی در این کشور در قالب یک ائتلاف بینالمللی می باشد. این در حالی است که پیش از این منابع خبری از استقرار اولین سفیر اسرائیل در منامه خبر داده بودند اما واکنش های منفی باعث عقب نشیتی بحرین و توجیح حضور این افسر اسرائیلی شد. از سویی دیگر اسرائیل نماینده دائم پلیس این رژیم در امارات را تعیین کرده است.
2.کشورهای حاشیه خلیج فارس که دارای حکومت های سنتی سلطنتی بوده و به دلیل برخورداری از منابع عظیم نفتی دارای جامعه ای فاقد ارزش های دموکراتیک می باشند، برای بقای خود به شدت نیاز به حمایت غرب دارند. یکی از الزامات نانوشته این چتر حمایتی برخورداری روابط حسنه با رژیم صهونیستی است. به تعبیری دیگر، عادی سازی روابط با اسرائیل می تواند به نوعی پایه های حکومت متزلزل پادشاهی آنان را محکم نماید.
3.عادی سازی روابط البته برای کشورهای عربی هزینه های داخلی و اجتماعی دارد که باعث شده آنان دست به عصا قدم بردارند، چراکه هنوز افکار عمومی این کشورها آمادگی پذیرش این موضوع را نداشته و روحیات ضد اسرائیلی در این جوامع وجود دارد. به طور مثال مردم اردن با برگزاری راهپیمایی اعتراضی نسبت به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اعتراض کردند. همچنین الجزایر هم اعلام کرده است که با عادی سازی روابط مخالف است.
4.از بعد اقتصادی نیز عادی سازی می تواند یکی از زمینه های جذاب برای حاکمان کشورهای خلیج فارس باشد. افزایش تجارت رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی نشان دهنده رشد 234 درصدی طی هفت ماهه سال 2021 است. به طور مثال حجم مبادلات تجاری اسرائیل با امارات613.9 میلیون دلار در سال 2021 رسید. اولین سفیر رژیم صهیونیستی در امارات نیز خبر از ایجاد منطقه آزاد تجاری داده بود که طی آن تجارت بین دو کشور بدون عوارض گمرکی صورت می پذیرد. برای این موضوع نیز ظرفیت های اقتصادی و ژئوپولتیک کشورهای اسلامی زمینه مناسبی برای خنثی سازی حربه صهیونیست ها در جذب کشورهای عربی است.
5.بعد دیگر ماجرا را باید موفقیت جبهه غربی و عبری در ایجاد فضای رسانه ای و سیاسی برای ایران هراسی دانست. طی سال های گذشته این جبهه توانسته کشورهای عربی را با ترس از ایران و اینکه سیاست های این کشور می تواند حکومت های آنان را سست و یا نبود کند، به خود جلب نماید. این دروغی است که متاسفانه کشورهای حاشیه خلیج فارس آن را چنان باور کرده اند که برخلاف ارزش های اسلامی و انسانی که مدعی آن هستند به سوی اسرائیل میل می نمایند.
6.شتاب عادی سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل را باید در سیاست خارجی ضعیف ایران در قبال کشورهای منطقه و همسایگان دانست که در تبیین سیاست های خود و رفع نگرانی های تحمیل شده از سوی غربی ها اقدامات موثری انجام نداده است. ایران طی سال های گذشته و با توجه به سیاست برجامی خود تمام توان خویش را معطوف به جلب نظر قدرت های فرامنطقه ای کرده و از همسایگان خویش غافل بوده است. این غفلت موجب ایجاد فاصله های عمیق استراتژیک و راهبردی بین ایران و کشورهای مذکور شده که منتج به شکل گیری انگاره ها و برساخته های غیرحقیقی از رفتارهای منطقه ای ایران گشته است. لذا به جای اینکه اسلام محور همکاری و نزدیکی ایران و کشورهای مذکور باشد، این کشورها حتی بر خلاف جریان اجتماعی مردم خود به گنبد آهنین رژیم صهیونیستی پناهنده شده اند.
7.حال به نظر می رسد دولت سیزدهم که در عین توجه به ایجاد تعامل با قدرت های جهانی، تمرکز خود را به کشورهای همسایه و منطقه نیز معطوف نموده کار سختی در این زمینه دارد. شاید دولت سیزدهم باید برخی قواعد و گروه بندی های شکل گرفته در سطح منطقه را بشکند و طرحی نو در اندازد. طرحی که از راه تعامل و ایجاد مفاهمه با کشورهای همسایه می گذرد. باید اذعان کرد که در سال های گذشته روابط خوبی بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس پایه ریزی نشده که عوامل بیرونی و درونی آن قابل واکاوای است.
8.در این مرحله لازم است ایران سیاست های خارجی و منطقه ای خود را به شکل ملموسی و در چارچوب عرف بین الملل و با بهره گیری از ابزار دیپلماسی، برای کشورهای هدف تببین نماید. بخشی از فرمان اخیر رهبر انقلاب اسلامی در خصوص جهاد تبیین که ناظر بر حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی است نیز معطوف به همین موضوع است. اگر تبیین درست و دقیقی از نیات و اهداف سیاست خارجی ایران صورت بپذیرد، سیاست ایران هراسی غرب نزد کشورهای عربی؛ خنثی خواهد شد. می توان اذعان کرد که امروز نیاز ایران برای تعامل با کشورهای منطقه به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس، جهاد تبیین سیاست خارجی ایران در قالب انواع دیپلماسی است.
*حامد حریرفروش
دانشجوی دکترای روابط بین الملل