بازار ؛ سخنگوی وزارت خارجه ایران اخیرا گفته است: «با توجه به دعوت از آیتالله رئیسی برای سفر به ترکیه، برنامه سفر رئیس جمهور به این کشور در حال برنامهریزی است.» ایران و ترکیه با وجود اختلافات سیاسی هنوز ظرفیت بالای اقتصادی در زمینه انرژی،ترانزیت و تجارت دارند که برای آن نیاز به بسترسازی و نهادسازی است. در این مطلب با دو محور اوراسیاگرایی و احیاء خط ترکیه-ایران-قطر امکان گسترش این همکاری ارزیابی میشود. از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، روابط ترکیه و ایران دورهای از نوسانات سریع را تجربه کرده که از تساهل عملگرایانه و همکاری محدود گرفته تا خصومت آشکار – البته خصومتی که هرگز نمیتوانست به درگیری نظامی منجر شود- تجربه کرده است. امروز میتوان گفت که ایران و ترکیه باوجود برخی اختلافات مثلا در سوریه یا قفقاز بهترین روابط دوجانبه خود را از سال ۱۹۷۹ تجربه میکنند.
پان اوراسیاگرایی و خاورمیانه
با افزایش سریع تجارت بین دو کشور، سفرهای دوجانبه روز به روز بیشتر میشود. علاوه بر این، هر دو کشور متعهد شدهاند که تجارت با ارزهای ملی را آغاز کنند که به ایران اجازه میدهد تا نهادهای مبتنی بر دلار را که واشنگتن مجبور به تحریم این کشور کردهاند دور بزند. همچنین به ترکیه اجازه میدهد تا استقلال مالی خود را از شرکای غربی سابق خود به عنوان بخشی از یک اقدام گستردهتر اعلام کند.
از نظر عملی، به نظر میرسد هر دو کشور آماده همکاری در ابتکارات انرژی متقابل هستند. در میان طرفهای احتمالی چنین پروژههایی، ترکیه و ایران تنها کشورهایی هستند که در بازار گاز اتحادیه اروپا نیستند. این بدان معناست که ایران و ترکیه نمایانگر جناح شرقی پروژهای هستند که گاز اوراسیا را به سرزمین اصلی اروپا متصل می کند.
همچنین با ادامه گسترش همکاریهای امنیتی و اقتصادی ترکیه با ایران، ناتو نیز به همان اندازه نگران است که ترکیه بیش از حد به یک «دشمن» اعلام شده نزدیک شود. به طور گستردهتر، ایران و ترکیه اعضای اصلی غیرعرب بلوک شمال در حال ظهور کشورهای خاورمیانه را تشکیل میدهند. واضح است که آنکارا و تهران در شمال خاورمیانه متحدانی دارند اما کشورهای جنوب از جمله مصر، عربستان سعودی، بحرین، امارات، اردن و رژیم اسرائیل روابط ضعیف فزایندهای با هر دو کشور بزرگ دارند.
بنابراین، شراکت ایران و ترکیه بر اساس ترکیبی از ضرورتهای اقتصادی و امنیتی و همچنین اهداف مشابه از ابتکارات تجاری، انرژی و بازرگانی گستردهتر پاناوراسیا شکل میگیرد که به طور فزایندهای در انظار عمومی توسط آرمان فلسطین و رهبری پاناسلامی به هم گره خورده است. البته تا زمانی که ترکیه از ناتو خارج نشود، ایران و ترکیه احتمالا متحدان رسمی نباشند، اما در عصری که تعداد کمی متحد با مجموع صفر وجود دارد، ترکیه و ایران چیزی واقعیتر و در نتیجه معنادارتر نشان میدهند و آن شرکای جدید در اوراسیا جدید هستند.
آنکارا در حال تعمیق روابط تجاری خود با پاکستان، عضو کامل سازمان همکاری شانگهای، و ایران است، که اکنون به عنوان ناظر و در شرف تبدیل شدن به عضویت کامل است. روسیه، چین و ایران سه عامل کلیدی ادغام اوراسیا هستند که شامل همه موارد اقتصادی از خط لوله تا شبکههای ارتباطی تجاری است.
تجربه نشان داده که اردوغان به نقشهای فرعی طمع ندارد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) به رهبری روسیه اکنون پناهگاه روسیه، قزاقستان، بلاروس، قرقیزستان بوده و حتی مورد توجه از چین، هند و اندونزی گرفته تا صربستان، اسرائیل و کشورهای آمریکای جنوبی است. از همین روی اردوغان نیز نیم نگاهی به این سازمان دارد که همکاری با ایران میتواند زمینهساز آن باشد.
با وجود اینکه روسیه و چین همچنان فعالانه در صنعت گاز قطر حضور دارند، اتفاقات عجیبتر و احتمالی در آینده تکمیل یک خط لوله است که گاز ایران-قطر را حمل و از طریق ترکیه ترانزیت میکند.
محور ترکیه-ایران-قطر
به باور کارشناسان یکی از موارد اختلاف بین ترکیه و ایران در بحث سوریه چشم انداز خط لوله ۱۰ میلیارد دلاری گاز ایران-عراق-سوریه، تفاهم نامهای که در سال ۲۰۱۱ امضا شد، و جایگزینی آن با خط لوله قطر به ترکیه از طریق سوریه است. قطر و خاندان آل سعود در نهایت به بازندههای ژئوپلیتیکی در سوریه تبدیل شدند و محاصره قطر توسط عربستان با شکست سختی روبرو شد و معادله جدید نشان میدهد که قطر – با حمایت عمان و کویت – به ایران و حتی به ترکیه نزدیکتر شده است.
همچنین با نزدیک شدن به چشم انداز بازسازی سوریه، پکن برنامههای خود را برای تبدیل سوریه به یک گره کلیدی ابتکار کمربند و جاده (BRI) پیاده خواهد کرد. در جبهه روسیه، الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه تأیید کرده که غول های انرژی لوک اویل و گازپروم نفت در حال حاضر بر بازسازی – و توسعه – زیرساختهای انرژی سوریه که به شدت آسیب دیده است. همچنین شرکتهای روسی برای ارتقای پالایشگاه بانیاس و ساخت یک پالایشگاه جدید با مشارکت ایران و ونزوئلا دعوت شدهاند. دمشق و مسکو یک خط کشتیرانی مستقیم راه اندازی خواهند کرد تا تجارت را تسهیل و بانکی تحت کنترل بانکهای مرکزی خودشان ایجاد کنند.
آنکارا پایگاه نظامی طارق بن زیاد در قطر را اداره میکند. ایران و قطر در حال تعمیق همکاری در پارس جنوبی – بزرگترین میدان گازی جهان- هستند. با وجود اینکه روسیه و چین همچنان فعالانه در صنعت گاز قطر حضور دارند، اتفاقات عجیبتر و احتمالی در آینده تکمیل یک خط لوله است که گاز ایران-قطر را حمل و از طریق ترکیه ترانزیت میکند. محور جدید ترکیه-ایران-قطر در خاورمیانه اتحاد جدیدی که توسط قطر، ترکیه و ایران شکل میگیرد، با پتانسیل دریافت حمایت روسیه و چین، نگرانی بزرگی برای ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی است. پیامدهای بیش از ده سال جنگ در سوریه، پویایی منطقه را به گونهای تغییر داده است که تقریباً به طور قطع هرگز توسط ایالات متحده و متحدانش تصور نمیشد.
در حال حاضر، قطر، ایران و ترکیه در حال تشکیل یک ائتلاف منطقهای هستند که عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس را ناراحت میکند. عربستان سعودی در ژوئن ۲۰۱۷ ائتلافی از کشورهایی را رهبری کرد تا قطر را به تسلیم وادار کنند و لیست بلندبالایی از خواسته های غیرقابل تصور را بپذیرند. اما قطر دریافت که میتواند برای مقابله با طوفان به رهبری عربستان به برخی از شرکای کلیدی خود تکیه کند. این شرکا اکنون آشکارا در حال تشکیل یک اتحاد جدید هستند که کل توازن قدرت را در خاورمیانه به هم خواهد زد.
زمانی که عربستان سعودی تنها مرز زمینی قطر را مسدود و امارات نیز به نوبه خود حمل و نقل از بنادر این کشور به دوحه را مسدود کرد، پروازهای قطر بر فراز حریم هوایی ایران تغییر مسیر داد و ترکیه به نشانه قدرت و تعهد خود بر حضور نظامی خود در این کشور تاکید کرد. سپس قطر توانست از ذخایر خود برای مقابله با این اثرات استفاده کند و خسارات وارده توسط همسایگان خود را به حداقل برساند. تا پایان سال ۲۰۱۷، ترکیه، ایران و پاکستان همگی تجارت دوجانبه با قطر را افزایش داده بودند و از مزایای آن بهره مند شدند. تجارت بین ایران و قطر ۱۱۷ درصد افزایش یافت.
ایران، قطر و ترکیه نیز قرارداد حمل و نقل زمینی را در راستای کاهش هزینه و دوره ترانزیت برای مبادله کالا امضا کردند. از آنجایی که عربستان سعودی عملاً جریان کالا به قطر را مسدود کرده بود، میتوان دریافت که این توافق به تنهایی اهمیت زیادی دارد. قطر به نوبه خود سرمایه گذاری هنگفتی در ترکیه داشته است که در مجموع بیش از ۲۰ میلیارد دلار است.
این دومین رقم بزرگ از نظر ارزش بوده که نشان دهنده اهمیتی است که این دو کشور به یکدیگر دادهاند. در واقع، محور قطر-ترکیه-ایران به طور بالقوه میتواند حائل بزرگی برای ناتوی عربی که عربستان سعودی در راس آن قرار دارد، ایجاد کند. این ائتلاف در ظاهر احتمالاً حمایت روسیه را خواهد داشت. ناگفته نماند که ایران و قطر بزرگترین میدان گازی جهان را اداره میکنند که یکی دیگر از نگرانیهای اصلی بلوک تحت رهبری عربستان است.
در واقع، محور جدید قطر-ایران-ترکیه در حال حاضر به خوبی در حال انجام است و قدرت کنترل آسیا، غرب هند و پاکستان و به چالش کشیدن آمریکا، اسرائیل و عربستان را دارد. بنابراین فشارهای بین المللی و محدودیت های اقتصادی باعث شد تا سه کشور کاملاً متفاوت علیرغم اختلافات ژئوپلیتیکی، روابط نزدیکی را در حوزه اقتصادی آغاز کنند. اینکه چگونه این امر در آینده رقم خواهد خورد، در درجه اول به اقدامات غرب بستگی دارد، که بدون شک تلاش خواهد کرد تا اتحاد سه گانه در حال ظهور را از بین ببرد .
در مجموع، همکاری ایران در چارچوب اوراسیاگرایی و خاورمیانه از ظرفیت بالایی برخوردار است. هرچند دو کشور در بحث کریدور زنگزور اختلاف اساسی دارند اما در محورهای دیگر میتوانند به عنوان مکمل یکدیگر باشند. برای نمونه موقعیت ایران میتواند موجب اتصال ترکیه به جنوب آسیا و خلیج فارس میشود در مقابل ترکیه میتواند امکان وصل ایران به دریای سیاه و امکان صادرات گاز به اروپا را فراهم کند.