نویسنده: علیرضا کاظمی رنانی، دانشجوی رشته روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
بدون شک روسیه یکی از بازیگران مهم و مؤثر در جنگ پیشآمده بین حماس و اسرائیل است. با شروع جنگ اوکراین و تحریم روسیه توسط کشورهای اروپایی و آمریکا، سیاست خارجی مسکو به کلی تغییر یافت و این کشور تلاش کرد با انعقاد روابط تجاری و گسترش حضور خود در مناطقی از آفریقا و خاورمیانه همچنان جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر مؤثر جهانی نشان بدهد با توجه به نوع مناسبات روسیه در این منطقه، به نظر میرسد اتفاقات عملیات طوفان الاقصی میتواند به افزایش نقش روسیه در معادلات جهانی کمک شایانی بکند.
تا بدین جا، نگرش کرملین نسبت به این جنگ محتاطانه بوده است. پوتین در شروع این عملیات نقشی نداشت اما اکنون خوشحال است که میتواند دو طرف درگیری را به نفع خود بازی دهد. او بر خلاف روال معمول مناسبات خود با اسرائیل و در یک چرخشی عجیب، به خاطر شروع جنگ به تل آویو تسلیت نگفت و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت اقدامات حماس را هم وتو کرد. رئیس جمهور روسیه، از حوادث این جنگ برای تحقیر آمریکا استفاده کرد و تأسیس دولت فلسطینی را تنها راه حل این مناقشه دانست. او آمریکا را مسئول تشدید تنش کنونی در مناقشه فلسطین و اسرائیل دانست و گفت: «ایالات متحده تلاش کرد تا حل و فصل مشکلات در خاورمیانه را در انحصار خود درآورد، اما منافع اساسی مردم فلسطین را در نظر نگرفت.» زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز اقدام اسرائیل در بمباران بیمارستان المعمدانی غزه را جنایت و اقدام غیرانسانی تلقی کرد و اظهار داشت که اسرائیل باید تصاویر ماهواره ای را برای اثبات عدم دخالت خود در این حمله ارائه کند.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، تصمیمات اتخاذی کرملین در این جنگ را ناشی از نزدیکی این کشور به ایران میدانند. روسیه که از بازارهای غربی جدا شده است، سرمایهگذاری زیادی در گسترش رابطه خود با ایران داشته است. وزیر خارجه روسیه نیز طی اظهاراتی تلاش برای مقصر دانستن ایران در درگیری غزه را اقدامی تحریک آمیز خواند و آن را بی اساس دانست اما به نظر میرسد که اقدامات روسیه ناشی از رابطه این کشور با ایران نیست و منافع پوتین در این جنگ لزوماً به مناسبات آن با ایران مربوط نیست.
برای پوتین بسیار سودمند بود که مناقشه در خاورمیانه، توجه و کمک های بین المللی را به اوکراین منحرف کرد. اکنون، تغییر محسوسی در توجه عمومی جامعه جهانی به اوکراین صورت گرفته است و تقریباً هیچ کس در مورد اوکراین صحبت نمی کند. تداوم جنگ باعث میشود تسلیحات آمریکا به جای آنکه به اوکراین ارسال شود، به مناطق اشغالی منتقل میشود. از طرفی نهایی شدن توافق صلح بین عربستان سعودی و اسرائیل می توانست به تکمیل کریدور عربمد منجر شود. کریدوری که به ایجاد یک هاب حمل و نقل بین هند، خاورمیانه و اروپا کمک میکرد و منافع روسیه و چین را تحت شعاع خود قرار میداد.در حال حاضر و با وقوع این جنگ، نهایی شدن این کریدور منتفی شده است. از سویی دیگر، استمرار این جنگ به افزایش سرسام آور قیمت نفت و گاز کمک میکند. توقف عملیات اکتشاف در میدان گازی بزرگ اسرائیل، باعث ایجاد محدودیت در صادرات گاز به اروپا و افزایش قیمت گاز شده است. به نقل از رویترز، حمله زمینی اسرائیل به حماس باعث افزایش قیمت نفت خام میشود. افزایش قیمت نفت خام و گاز به مسکو کمک میکند تا کسری بودجه خود را رفع و بودجه دفاعی خود در جنگ اوکراین را بیشتر کند.
اما به نظر میرسد هدف اصلی پوتین این است که بتواند در نهایت میانجی بین دو طرف بشود و با استقرار آتش بس، دوباره خود را به عنوان یک قدرت مؤثر منطقهای معرفی کند. روسیه از کشورهایی است که با دو طرف درگیر در جنگ رابطه خوبی داشته است. اسرائیل خانه صدها هزار روسی زبان بود که در پس از سقوط شوروی و جنگ اوکراین به این کشور مهاجرت کردند. در طول بیش از 20 سال قدرت پوتین، او روابط دوستانه ای با اسرائیل ایجاد کرد و بیش از 12 بار نتانیاهو دیدار کرد. با این حال، از شروع جنگ اوکراین، اسرائیل خود را در سمت اوکراین قرار داد اما با امتناع از تامین سلاح برای کیف و نپیوستن به تحریمهای غرب علیه روسیه،تلاش کرد که روسیه را بیش از حد تحریک نکند و همچنان روابط خود با این کشور را حفظ کند. با این، حال رابطه روسیه و اسرائیل بعد از جنگ اوکراین به سردی گرائیده است. میتوان این سردی رابطه را در اظهارات ضد اسرائیلی مقامات روسی و نزدیکی مسکو به ایران، دشمن اسرائیل، مشاهده کرد.
رابطه مسکو با گروه های فلسطینی نیز مطلوب است. روابط روسیه و حماس به سالها پیش باز میگردد. مقامات حماس در سال ۲۰۰۶ و پس از پیروزی در انتخابات مجلس به مسکو دعوت شدند. از سال گذشته میلادی تا کنون، رهبران حماس حداقل سه بار از مسکو بازدید کردند و آشکارا بیان داشتهاند که با مسکو یک نظم نوین جهانی را رقم خواهند زد. روسها در سالهای اخیر کاملا فعال بوده اند و سعی کردهاند میان جناحهای مختلف فلسطینی میانجیگری کنند. آنان هرگز حماس را به عنوان یک سازمان تروریستی نشناخته اند و همیشه استدلال کرده اند که جناحهای مختلف فلسطینی نیاز به ایجاد وحدت بین خود دارند. قرار بود که قبل از شروع عملیات حماس، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به زودی به مسکو سفر کند، اتفاقی که با توجه به معادلات جنگ ممکن است سریع تر صورت بگیرد یا لغو بشود.
در حالی که شروع درگیری بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به نفع روسیه است، یک جنگ منطقهای چند جبهه میتواند منافع کرملین را تضعیف کند. کارشناسان روسی بر این باورند که وقوع جنگ چند جبهه ای محتمل به نظر میرسد. این اتفاق میتواند مواضع روسیه در سوریه را به خطر انداخته و خطر رویارویی مستقیم بین اسرائیل و نیروهای روسی مستقر در آنجا را افزایش می دهد. از سمت دیگر، مسکو در دو سال اخیر قراردادهای زیادی را با کشورهای عربی چون عراق، امارات و عربستان منعقد کرده است و گسترش این جنگ، میتواند منافع کرملین در دریای سرخ، خلیج فارس و سوریه را به خطر بیاندازد. برای همین محتمل است که روسیه به عنوان میانجی در این جنگ وارد شود. پس محتمل است که روسیه با فرسایشی شدن جنگ سعی کند با ایفای نقش میانجی، مناسبات جنگ را به سمت آتش بس ببرد اما ایفای چنین نقشی به اتفاقات جنگ در روزهای آتی و میزان جدیت و نوع حمله زمینی اسرائیل به غزه دارد. ممکن است با حادثهای معادله جنگ به کلی تغییر کند اما اگر این وضع بدین منوال ادامه یابد احتمال حضور صلح طلبانه روسیه در این مناقشه وجود دارد.
“انتشار نظرات کارشناسان به منظور تائید و یا عدم تائید آن ها از سوی دیپلماسی پلاس نیست.”