بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه کامن اسپیس در یادداشتی بهقلم «واسف حسیناف» نوشت:ابتکارات اخیر مقامات گرجستان و آذربایجان برای تشکیل نشستهایی با حضور سه کشور منطقه در تفلیس و سازماندهی مذاکرات صلح آتی بین باکو و ایروان در پایتخت گرجستان، گامی امیدوارکننده در جهت یکپارچگی اقتصادی منطقهای است.
واسف حسیناف برای «کامن اسپیس» مینویسد: قفقاز جنوبی به بستر همکاری و رایزنی سه کشور محلی و رویکردهای هماهنگ سیاست خارجی برای ارائه راهحلهای مشترک برای چالشهای مشترک آنها نیاز دارد.
انحلال رژیم جداییطلب منطقه قرهباغ آذربایجان که در ماه سپتامبر ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، عملاً به درگیری چندین دهه بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه مذکور پایان داد.
به رسمیت شناختن متقابل تمامیت ارضی یکدیگر توسط ارمنستان و آذربایجان در اجلاسهای قبلی سران آنها و بهویژه به رسمیت شناختن قرهباغ از سوی ارمنستان بهعنوان بخشی از آذربایجان، پایه قویتری برای آیندهای باثبات و صلحآمیزتر بین دو ملت فراهم کرده است.
با توجه به این زمینه فراهمشده، بسیار مهم است که آذربایجان هرگونه ادعای هراسزایی را در محافل سیاسی و کارشناسی خاص انکار کند و تأکید کند که باکو هیچ برنامهای برای عملیات نظامی علیه ارمنستان در منطقه سیونیک (زنگزور) ارمنستان ندارد.
دولت آذربایجان مجدداً باید اعلام کرده است که این منطقه را بهعنوان بخشی از ارمنستان به رسمیت میشناسد.
در نتیجه، اکنون دو کشور بهطور قابلملاحظهای به امضای یک معاهده صلح نزدیک شدهاند و منطقی است که فرض کنیم این امر میتواند در آینده نزدیک، اگر نه تا پایان سال جاری، اتفاق بیفتد.
این وضعیت حاکی از آن است که قفقاز جنوبی دارای پتانسیل قابلتوجهی برای ورود به عصر جدیدی است که باثبات بیشتر و نظم صلحآمیز مشخص میشود.
متأسفانه فهرستی از خطرات نیز وجود دارد که میتواند صلح و امنیت منطقه را تضعیف کند. سه کشور منطقه یعنی گرجستان، ارمنستان و آذربایجان برای مقابله با این تهدیدات باید گامهایی در جهت همگرایی بردارند.
این منطقه در خطر تبدیلشدن به تئاتری برای رقابتهای ژئوپلیتیکی است.
یکی از تهدیدات امنیتی بزرگ برای منطقه، پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین است. این جنگ و پیامدهای آن تنها آینده اوکراین را تعیین نمیکند، بلکه آینده وسیعتر منطقه، بهویژه سایر کشورهای شوروی سابق را نیز تعیین میکند.
در شرایط تشدید رویارویی غرب و روسیه، دولتها خود را در میان این دو مقر میبینند و با چالشهای امنیتی مواجه میشوند.
آذربایجان و گرجستان در این درگیری سعی میکنند از همسویی با یک طرف در مقابل طرف دیگر اجتناب کنند.
این سیاست بهخوبی به تلاشهای باکو برای از بین بردن رژیم جداییطلب قرهباغ کمک کرد.
این واقعیت که دولت آذربایجان موفق شد تمامیت ارضی خود را بدون قربانی کردن استقلال خود در برابر روسیه یا هر قدرت بزرگ دیگری بازگرداند، دستاوردی بود که کمتر کسی فکرش را میکرد.
به نظر میرسد یک استراتژی سیاست خارجی مشابه توسط دولت گرجستان به کار گرفته شود.
تلاش تفلیس برای تنوع بخشیدن به سیاست خارجی خود از طریق برقراری روابط قویتر با چین و خودداری از رویارویی همهجانبه با روسیه، شباهتهایی به استراتژی سیاست خارجی شناختهشده آذربایجان دارد که معمولاً از آن بهعنوان «رویکرد متعادل در سیاست خارجی» یاد میشود.
سیاستهای دولت ارمنستان که بهطور بالقوه میتواند منجر به رویارویی بین ایروان و مسکو شود، نسبت به سیاستهای باکو و تفلیس متفاوت است و این اختلافات ممکن است پیامدهای گستردهتری برای کل منطقه قفقاز جنوبی داشته باشد.
همانطور که کارشناسان ارمنی میگویند؛ به نظر میرسد که دولت نیکول پاشینیان فاقد استراتژی سیاست خارجی مشخصی است و اغلب در روابط با قدرتهای خارجی حرکات متناقضی انجام میدهد.
از یک سو علناً از روسیه به اروپاییها شکایت میکند و روابطش را با غرب در حوزههای مختلف از جمله نظامی گسترش میدهد و از سوی دیگر بهدنبال حفظ روابط ایروان با مسکو است که ظاهراً با توجه به وابستگی ارمنستان به روسیه در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، نیاز دارد روسیه را در کنار خود داشته باشد.
توصیف روسیه از پاشینیان بهعنوان «زلنسکی» بعدی، نشاندهنده وخامت بیشتر روابط آشفته و تأثیر منفی بالقوه بر کل منطقه است.
«میخائیل ساکاشویلی» -رئیسجمهور سابق گرجستان- در درخواست خود از پاشینیان، او را تشویق کرد تا از فرصت صلح در منطقه استفاده کند، گفت: «پس از مدتی، ما میتوانیم مانند سه کشور بالتیک با مرزهای باز زندگی کنیم و یک سیستم کامل لجستیک، مالی و انرژی را با استفاده از مزایای سه کشور ایجاد کنیم.»
در واقع، اگر سه کشور بتوانند بر مناقشات موجود، بهویژه بر اختلافات بین ارمنستان و آذربایجان فائق آیند، پتانسیل عظیمی برای ادغام منطقهای با مزایای اقتصادی و اجتماعی فراوان خواهند داشت.
با این حال، در کنار این آشتی و ادغام، آنها همچنین به رویکردی مشترک در قبال مبرمترین چالشهای ژئوپلیتیکی و دیگر چالشهایی که صلح و ثبات کلی منطقه را تهدید میکنند، نیاز دارند.
اگر سه کشور بالتیک استراتژیهای متناقض سیاست خارجی را با برنامههای خود دنبال میکردند، نمیتوانستند در ادغام خود موفق شوند.
ابتکارات اخیر مقامات گرجستان و آذربایجان برای تشکیل جلساتی با حضور سه کشور منطقه در تفلیس و سازماندهی مذاکرات صلح آتی بین باکو و ایروان در پایتخت گرجستان، گامی امیدوارکننده در این راستا است.
قفقاز جنوبی به بستر همکاری و مشاوره سه کشور محلی و رویکردهای هماهنگ سیاست خارجی برای ارائه راهحلهای مشترک برای چالشهای مشترک آنها نیاز دارد.