بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت خود بهقلم «چومانی» «روبین» نوشت:هنگامی که بشار اسد در سال ۲۰۰۰ قدرت را در سوریه به دست گرفت، رهبران غربی او را به عنوان نور امیدی برای اصلاحات و لیبرالیسم اقتصادی معرفی کردند.
این رویه زیاد دوام نیاورد. حکومت او منجر به کشته شدن نیم میلیون سوری و آواره شدن بیش از پنج میلیون نفر دیگر شد.
مقامات غربی همین خوشبینی را در مورد کردهای عراق اعمال میکنند. زمانی که مسرور بارزانی در سال ۲۰۱۹ به نخستوزیری منطقه رسید.
حتی ستون نویسان باتجربهای مانند ربین هاردی، نویسنده کُرد پیشنهاد کردند که او میتواند پس از دههها حکومت متحرک پدرش، نماینده تغییر و تحول باشد.
رفتار مسرور به سرعت آنها را ناامید کرد و مسرور را به طور فزایندهای مجبور کرد تا از کتاب بازی رهبر فقید اوگاندا، ایدی امین، برای بازنشانی تصویر خود قرض بگیرد.
بارزانی ها قبیلهای هستند نه دموکراتیک. هر رقابت سیاسی معنیداری زمانی رخ میدهد که هر برادر یا پسرعمویی تلاش میکند برای کسب امتیاز و قدرت در خانواده مانور دهد
برای دههها، مسرور و پسر عمویش نچیوران، غنایم را تقسیم کردهاند، زیرا هرکدام سعی میکنند بر دیگری غلبه کنند. ب
خشی از نمایشنامه نچیروان این است که خود را از نظر عقل و رفتارش غربیتر نشان دهد.
او این کار را به خوبی انجام میدهد. وقتی با آمریکاییها یا اروپاییها ملاقات میکند، درگیر میشود و وانمود میکند که ذهنی باز دارد. اکثر کردها این را میبینند.
اینکه بسیاری از دانشمندان غربی طعمه یک مانور بدبینانه میشوند، کسانی را در منطقه ناامید میکند که احساس میکنند خانواده بارزانی اکنون بیش از آنکه فایدهای داشته باشد
برای رفاه اقتصادی، ملی و اجتماعی کردها و توانایی کردها برای پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و دموکراتیک در این منطقه ضرر دارد.
درست همانطور که مسرور مستندی درباره «مقاومت» خود تهیه کرد، اکنون نچیروان کتابی با عنوان «نقشه راه به سوی صلح: دیدگاههای انتقادی درباره سخنان نچیروان بارزانی» ترتیب میدهد تا او را ستایش کند.
این حرکتها تصادفی نیستند، بلکه صرفاً منعکسکننده آخرین تضاد بین پسرعموهای متضاد هستند.
آنچه مأیوس کننده است این است که چگونه بسیاری از دانشمندان غربی از روی ساده لوحی، چه از روی میل عملگرایانه برای دسترسی فقط میتوانند بگویند با ستایش پیام «تحسین برانگیز عملگرایانه» نچیروان به غرب، همراهی میکنند.
اول، اجازه دهید این مفهوم را کنار بگذاریم که «نقشه راه» منسجمی وجود دارد.
در خارج از نشریه توهین نچیروان، رووداو، اشاره اندکی به چنین سخنرانیها یا دیدگاههای آنها وجود دارد.
مطمئناً بارزانیها میدانند که چگونه در مقابل دیپلماتهای غربی که برای انجام «بارزانی کامل» به اربیل سفر میکنند، حرف درست را بزنند، ملاقات با پدر مسعود بارزانی، پسر مسرور و پسر عموی مسرور، نچیروان، قبل از یک مهمانی مجلل و پرواز به مقصد بغداد، استانبول یا دبی.
با این حال، آنچه علما در خطاب به رئیسجمهور از دست میدهند، چیزی است که نچیروان میگوید و در زمانی که آنها در اطراف نیستند، انجام میدهد.
و تحلیل بحرانهایی که از زمان فرماندهی رسمی دو مسرور و نچیروان در چهار سال پیش بر اقلیم کردستان دامن زده است، کجاست؟
بله، هم مسرور و هم نچیروان میتوانند بغداد را مقصر بدانند، اما اگر کردها دیگر سرزنش رهبران خود از بغداد را نمیپذیرند، چرا دانشمندان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی عراق و کردستان عراق را قبول دارند؟ یک رویکرد بسیار صادقانهتر، تحلیل این است که نچیروان در کجا کوتاهی کرده و بغداد واقعاً مقصر کجاست.
همچنین هیچ تحلیلی در مورد اینکه آیا نچیروان در تعلیق پارلمان، نارضایتی بیسابقه عمومی، یا بدتر شدن خدمات عمومی مقصر است یا خیر، وجود ندارد.
شاید یکی از هیژیوگرافی نویسان نچیروان این سؤال را مطرح کرده باشد که چرا با عدم دستمزد کارگران، نچیروان مجموعهای ساخته است که زمین آن بیش از چهار برابر بزرگتر از کاخ سفید است؟
یا چرا وقتی آب آشامیدنی در اربیل کمیاب است، مجتمع نچیروان بیش از ده حلقه چاه دارد؟ هزینههای عمومی بیش از حد نچیروان نشانه یک مشکل بزرگتر است:
در حالی که او و مسرور برای کسب اعتبار با هم رقابت میکنند، هر کدام از آنها به عنوان یک صندوق مالی شخصی برخورد میکنند.
آنها هر دو مرزهای بین منافع عمومی و منافع خصوصی را محو میکنند.
اگر نچیروان واقعاً مظهر دموکراتیک، رویاگرا و لیبرال اقتصادی بود که دانشگاهیان و اندیشکدهها ترسیم میکنند، کردستان عراق امروز مکان بسیار متفاوتی بود.
دلیلی وجود دارد که نچیروان مشروعیت را از بین برده است. در حالی که همفکران نچیروان میگویند او اندازیاری عودانی («معمار سعادت») است، اکثر کردها اکنون او را اندازیاری کاولکاری («معمار تخریب») مینامند.
این احساس است که نچیروان بدبینانه از دانشمندان خارجی برای مقابله با آن استفاده میکند.
شگفتآور است که دانشمندان عراقی و اساتید رسمی الگویی را تشخیص نمیدهند که در آن سیاستمداران عراقی اغلب در سخنرانیهای خود خواستار معاملات سیاسی جدید میشوند.
نوری المالکی نخستوزیر این کار را انجام داد. حیدرآبادی و مصطفی الکاظمی هم همینطور. حتی صدام حسین دیکتاتور فقید عراق هم این کار را کرد.
مشارکتکنندگان نقشه راه برای صلح از راههای دیگر خود را شرمنده میکنند.
این یک تعبیر نادرست است که مسائل حکومت اقلیم کردستان با بغداد را در درجه اول قومی قرار دهیم. مطمئناً سایر احزاب کردی مخالف هستند.
قلب اختلافات آنها قانون اساسی است و بارزانی ها عمداً بسیاری از این مسائل را تشدید کردهاند. اظهارات تلنگری مبنی بر اینکه “بغداد ورشکسته است” وضعیت را بدتر میکند که هم عراق و هم دولت اقلیم کردستان برای حل بحران مالی و پیگیری جنگ با تروریسم نیاز به همکاری داشتند.