بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه جروزالم پست در یادداشت خود بهقلم «یاکوف کاتز» نوشت: زندانیان آمریکایی که در ایران نگهداری میشوند آزاد شدهاند.
طبق گزارشها، ایران سرعت غنیسازی را کاهش داده و حتی برخی از ذخایر خود را رقیق کرده است و بنیامین نتانیاهو همچنان ساکت است.
اسرائیل(رژیم صهیونیستی) گاهی اوقات میتواند کشور عجیبی باشد، اما یک چیزی که می داند چگونه انجام دهد این است که سر و صدا کند.
ما مردمی پر سر و صدا هستیم و به آن افتخار میکنیم. این بخشی از فرهنگ و زیبایی این سرزمین است.
بهعنوان مثال، شکست این هفته پس از دیدار الی کوهن، وزیر امور خارجه در رم با همتای لیبیایی خود، نجلا منگوش، را در نظر بگیرید. از یک طرف، محرمانه نگه داشتن جلسه منطقی بود.
لیبی هنوز بهعنوان یک کشور دشمن در نظر گرفته میشود و کوهن در حال انجام برخی از اولین تهاجمات به سمت چیزی بود که اورشلیم امیدوار بود روزی به عادیسازی منجر شود.
اسرائیلیها در حفظ اسرار برتری ندارند. این روش این کشور و سیاستمدارانش نیست.
به همین دلیل است که سکوت بنیامین نتانیاهو در مورد برنامه هستهای ایران از زمان بازگشت وی به قدرت در ژانویه بسیار کرکننده است.
همه نشانهها حاکی از آن است که آمریکا در دوران ریاستجمهوری بایدن به یک توافق موقت یا حداقل نوعی تفاهم نانوشته با ایران نزدیک شده است که تهران غنیسازی اورانیوم خود را در ازای میلیاردها دلار کاهش دهد.
دفتر نتانیاهو چند هفته پیش پس از اعلام آزادی زندانی بیانیهای صادر کرد، اما این یک بیانیه مکتوب بود و در مقایسه با روشی که نخستوزیر در گذشته درباره ایران صحبت میکرد چیزی نبود.
سکوت نتانیاهو بسیار عجیب است. استدلالی وجود دارد که نشان میدهد نتانیاهو باید امروز حتی بیشتر از هشت سال پیش صحبت کند.
سه پاسخ وجود دارد. اولین مورد این است که نتانیاهو ممکن است مانند گذشته مخالف توافق موقت یا تفاهم جدید بین ایران و آمریکا نباشد.
شکی نیست که او نمیخواهد ایران به تسلیحات هستهای دست یابد و اگر بفهمد در حال ساخت بمب هستند، احتمالاً اقدام فوری انجام خواهد داد، اما او همچنین میداند که گزینههای اسرائیل عالی نیستند.
وادار کردن ایران به توقف غنیسازی حتی در یک توافق ضعیف ممکن است بدترین گزینه در حال حاضر روی میز نباشد.
دلیل دوم به دلیل وضعیت سیاسی نتانیاهو است. بر کسی پوشیده نیست که جایگاه او در واشنگتن آنطور که قبلاً بود نیست و از روز پنجشنبه، او همچنان منتظر شنیدن این بود که آیا با بایدن در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک اواخر این ماه ملاقات خواهد کرد یا خیر.
توانایی نتانیاهو برای تأثیرگذاری بر آنچه آمریکاییها انجام میدهند، امروز محدودتر از سال ۲۰۱۵ است.
دلیل سوم به خاطر عربستان است. نتانیاهو به بایدن نیاز دارد تا یک توافق عادیسازی با عربستان منعقد کند و اگر او شروع به جنگ با رئیسجمهور بر سر ایران کند، این میتواند بایدن را از کمک به پیشبرد روابط اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در غربآسیا منصرف کند.
جالب اینجاست که نتانیاهو در مورد معامله عربستان نیز اکثرا ساکت است. او هنوز در مورد درخواست عربستان مبنی بر اجازه غنیسازی داخلی اورانیوم نگفته است.
اگر سعودیها اجازه غنیسازی داخلی دارند، پس چرا امارات یا مصر، ترکیه و دیگران اجازه ندارند؟
در حالی که تمایل برای دستیابی به عادیسازی با عربستان در داخل اسرائیل اتفاق نظر است، ائتلاف حاکم باید برای آمریکاییها روشن کند که غنیسازی داخلی یک خط قرمز است.
مشکل اینجاست که به جای مذاکره با واشنگتن در مورد غنیسازی، دولت مشغول تلاش است تا آمریکاییها را متقاعد کند که اورشلیم را مجبور به دادن امتیاز به فلسطینیها نکنند.
در نتیجه، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) اکنون در موقعیتی قرار دارد که باید نبردهای خود را انتخاب کند و این تنها دلیل دیگری است که بازنگری قضایی باید به پایان برسد، و ایتامار بن گویر و حزبش باید از اظهارات نژادپرستانه خود دست بکشند.
ایران همچنان بزرگترین چالش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) است.