بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه «مسنجر آپینیون» در مطلبی بهقلم «جیمز هولمز» نوشت: ملوانان از ظاهر شدن در سواحل قدرتهای متخاصم خوشحال میشوند.
نیروی دریایی آمریکا برای چندین دهه است این کار را انجام میدهد و با انجام این کار، شهرت خود را برای توانمندی در دریا تقویت میکند.
با جلوگیری از متجاوزان، به متحدان و دوستان آرامش میبخشد و از قوانین بینالمللی دریا حمایت میکند.
نیروی دریایی روسیه و چین نیز از آن لذت میبرند، البته به دلایلی که ما در غرب آن را پایگاه میدانیم؛
اما تا زمانی که آنها طبق قواعد بازی کنند، ما حق اعتراض کمی داریم. آنها همان کاری را میکنند که ما انجام میدهیم.
هرچه زودتر دولت آمریکا، نیروهای مسلح و جامعه بزرگتر خود را با واقعیتهای سرسخت رقابت ژئوپلیتیکی کوتاه از جنگ آشتی دهند، بهتر بازی بزرگی را در دریا انجام خواهند داد.
روشن است که ما نیاز به سازگاری مجدد داریم. در آخر هفته گذشته، «لیزا مورکوفسکی» و «دن سالیوان» -سناتورهای جمهوریخواه آلاسکا- بیانیه مشترکی منتشر کردند که در آن ۱۱ کشتی جنگی روسی و چینی به دریاها نزدیک جزایر آلیوتی نفوذ کردند.
به گفته پنتاگون، چهار ناوشکن موشکی هدایتشونده نیروی دریایی آمریکا برای انجام وظیفه اسکورت ردهبندی شدند و اطمینان دادند که نیروهای روسی-چینی از قانون دریا پیروی میکنند، همانطور که مانند پنتاگون انجام شد.
رهبران نیروی دریایی آمریکا یادآوری کردند که رهبری در واشنگتن در مورد دفاع به سمت دریا هوشیار و مصمم است.
رهبری نیروی دریایی و صنایع دفاعی نیاز به نگهداری و تعمیرات اساسی دارند تا حداکثر عملکرد را از آن ۲۹۹ کشتی به دست آورند، در حالی که کنگره باید بدنههای جدیدی را برای رقابت با روسیه، چین و دیگر ساکنان «کندوی بدبختی و شرور» اضافه کند.
نیرویی که تلاش میکند همهچیز را در همه جای نقشه به انجام برساند، در هرجایی به انجام کارهای کمی تمایل دارد.
واشنگتن میتواند خدمات دریایی کمتری درخواست کند، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی که به نظر میرسد تمایلی به انجام آن ندارد میتواند داراییهای بیشتری را به آنها بدهد.
اولاً، سفارش یک ناوگان ترکیبی، دولت، جامعه و نیروهای مسلح آمریکا را به امید برانگیختن یک واکنش افراطی تحتفشار قرار داد.
هرگز شیطنت را بهعنوان عاملی برای سیاست خارجی و استراتژی دستکم نگیرید.
ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ از حضور نیروی دریایی آمریکا در سواحل خود، در آبهایی مانند مدیترانه شرقی، دریای بالتیک یا دریای چین جنوبی ناراحت هستند.
آنها آن را بهعنوان یادگاری از جنگ سرد، تلاشی برای قلدری آنها و توهین به آنچه که حق امتیاز ملت خود را در دریاهای نزدیک میدانند.
پوتین و شی استدلال میکنند که اگر سرویسهای دریایی آمریکا حرکت در سواحل اوراسیا را مناسب بدانند، نیروی دریایی روسیه و چین میتوانند همین کار را در سواحل آمریکا و ناتو انجام دهند.
دوم، استقرار یک نیروی عملیات دریایی در نزدیکی سواحل آمریکای شمالی در زمان صلح، نشاندهنده توانایی تهدید آن سواحل در زمان جنگ بود. توانایی درکشده برای آسیب رساندن تأثیر روانی دارد.
سفر ناوگان آمریکا و ناتو متوجه این موضوع شد که روسیه و چین گزینههای مناسبی در دریا دارند. این تظاهرات همچنین بهطور گسترده اشاره کرد که اگر رهبران اقتدارگرا از گزینههای خود به سمت دریا استفاده کنند، آمریکاییها نتایج را دوست ندارند.
پس مسکو و پکن میتوانند امیدوار باشند که کشتیهای جنگی در کمین سواحل آمریکا، واشنگتن را از فرستادن کشتیها به اقیانوس اطلس شمالی یا از طریق تنگه تایوان بازدارند.
حداقل ممکن است رهبری آمریکا را وادار کند که حضور دریایی خود را در خارج از اوراسیا به نفع روسیه و چین کاهش دهد.
پوتین و شی امیدوارند که نوعی تعامل بیصدا در دریا برقرار شود که بهموجب آن رقبا از آبهای خانگی یکدیگر دور بمانند.
سوم، استقرار دورنگار همبستگی روسیه و چین و ثبات هدف بود. در آستانه حمله روسیه به اوکراین، پوتین و شی یک شراکت استراتژیک «بدون محدودیت» را اعلام کردند که به قلمرو نظامی و دریایی گسترش مییابد.
مفسران غربی واقعاً به این فکر افتادند که این ترتیب در برابر استرس چقدر پایدار خواهد بود.
فرستادن یک گروه به آبهای آلیوتی روشی است که روسیه و چین به آمریکا و جهان اعلام میکنند که آماده اعزام نیروی دریایی خود به میدانهای نبرد بالقوه آماده برای عملیات هستند. کاخ سفید باید این چشمانداز را جدی بگیرد.
و چهارم، استقرارهایی مانند آخر هفته گذشته میتواند نیروهای آمریکا را از نقاط حساس اوراسیا دور کند.