به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا؛ به نظر میرسد بخشی از این امر به دلیل محفاظت از منافع آمریکا بهخصوص حفاظت از تقریباً پنج هزار و ۵۰۰ شهروند آمریکایی است که تقریباً بهطور دائمی در سفارت آمریکا در بغداد مستقر هستند. محفاظت از سرمایهها و منافع مالی آمریکا بهخصوص پیمانکاران بخش انرژی است که آمریکاییها در آن بسیار بسیار فعال هستند نیز از بهانههای ادامه حضور بخشی از نظامیان آمریکا در این کشور غرب آسیایی است.
بخش دیگر هم میتواند مربوط به ارائه خدمات پشتیبانی و آموزش به نیروهای عراقی باشد. البته میتوان گفت که تاریخ طی این دو دهه گذشته ثابت کرده که حضور نیرو به منظور ارائه خدمات آموزشی بهانهای برای ناامن کردن منطقه است. در موضوع عراق ناامن سازی مسیر تجاری که تهران به دنبال گسترش آن است و ایران را از طریق سوریه و لبنان به دریای مدیترانه وصل می کند مورد توجه است.
این مسیر فیالواقع یک تهدید بسیار بزرگ برای آمریکا و تلآویو است به این دلیل که فقط ایران از امتیازاتش بهرهمند نمیشود بلکه چین هم بهعنوان شریک راهبردی ایران این دسترسی را بهعنوان یکی از مسیرهای پروژه “کمربند و راه” دانسته و قطعاً از آن استفاده میکند.
همینالان میتوانیم بگوییم که بههرحال یک مسیر ریلی بین اسلامآباد، تهران و استانبول راهاندازی شده است که بخش بسیار مهمی از پروژه کمربند و راه به خود اختصاص میدهد اما کافی نیست زیرا به خاطر برخی مسائل ازجمله تنشها و رقابتهای سیاسی و نیز مسائل امنیتی نباید تنها مسیر شرق به غرب از طریق خاک ایران به ترکیه و اروپا باشد بلکه باید مسیر ایران به مدیترانه از طریق خاک عراق هم موردبررسی قرار بگیرد.
بهانه دیگر حضور نیروهای آمریکایی در عراق استفاده فراقانونی از پایگاههای نظامی بهعنوان پوششی برای نقلوانتقال نیرو و محمولههای نظامی است. یعنی اینکه ممکن است نیروهای آمریکایی یا همپیمانان آنها بخواهند عملیاتی انجام دهند. آمریکا از پایگاههایی که در عراق دارد میتواند در جابجایی نیرو و بار و ارائه پشتیبانی برای عملیات احتمالی استفاده کند.
باید به یک مسئله دیگر هم توجه داشت. درست است که هیمنه آمریکا با خروج از منطقه پس از ۲۰ سال صرف انرژی و هزینه زیر سؤال منتقدان رفته اما نباید فراموش شود که در حال حاضر به دلیل اینکه خود آمریکا تولیدکننده عمده انرژی شده چندان نیازی به حضور تعداد زیادی نیرو در عراق نمیبیند و بهاحتمالقوی نیروهایش را به دریای چین جنوبی برای مهار پکن اعزام خواهد کرد.
بههرحال واشنگتن با موجی از نارضایتی در میان نظامیان و سیاستمداران روبرو شده که چرا پس از ۲۰ سال و اینهمه کشته شدن سربازان آمریکایی به این صورت از عراق عقبنشینی میکند. گفتنی است که حدود چهار هزار و ۵۰۰ نفر سرباز نیروهای مسلح ایالاتمتحده که حدود دوسوم آنها آمریکایی الاصل بودند دست به خودکشی زدند. میتوان گفت تقریباً در هر ۴۸ ساعت و حتی به قول برخی هر ۲۴ ساعت یک نظامی سابق آمریکایی دست به خودکشی میزند و این امر باعث نارضایتی بسیاری از مردم در آمریکا شده است.
شاید این نظریه درست باشد که آمریکا در پی ایجاد تنش نظامی با چین نیست اما مجبور است موضوعی را پیشبینی کند، آنهم این است که در آینده وابستگی اقتصادی چین به اقتصاد آمریکا کمتر خواهد شد. الآن بزرگترین بازار صادراتی چین، آمریکا است و تقریباً ۱۸ درصد یا یکپنجم تراکنشهای مالی چین با آمریکا صورت میگیرد بنابراین واشنگتن تمایلی ندارد که چین کاملاً ازنظر دسترسی به منابع ارزان انرژی به تنگنا بیفتد زیرا این امر ایجاد تنش میکند و صادرات کالا از چین به آمریکا با مشکل روبرو میشود. اما به هر صورت پیشبینیهای اقتصادی نشان میدهد که این وابستگی چین به آمریکا روند نزولی دارد.
حال اگر این تعامل اقتصادی بین آمریکا و چین کمتر شود احتمال بروز تنشهای سیاسی و نظامی بین دو کشور افزایش خواهد یافت. به همین دلیل میتوان گفت که انتقال نیروهای نظامی ایالاتمتحده از افغانستان و عراق به سمت شرق برای مهار چین نوعی پیشبینی منطقی است.
رضا یگانه شکیب، استاد کالج سانتا مونیکای کالیفرنیا و کارشناس ارشد مسائل آمریکا