پیشتر اعتقاد بر این بود که فقط روسیه و ایالات متحده در آسیای مرکزی با یکدیگر تقابل دارند، اما اکنون چین به عنوان بازیگر سوم وارد منطقه شده است و حضورش در حال افزایش است. از آنجا که روابط بین روسیه و جمهوری خلق چین دوستانه است، بنابراین چین در درجه اول جای آمریکا را خواهد گرفت.
آسیای مرکزی دارای منابع طبیعی غنی است. علاوه بر آن، این منطقه مرکز مهمی در زمینه حمل و نقل زمینی بین چین و اروپا به شمار میرود. برای چین دریافت گاز طبیعی از ترکمنستان، نفت از قزاقستان و ثبات مرزهای غربی خود از اهمیت روزافزونی برخوردار است. ایالات متحده و کشورهای غربی به طور کلی علاقه مند به دریافت اورانیوم، نفت، طلا و سایر منابع از آسیای مرکزی هستند.
کشورهای منطقه به طور بالقوه این قابلیت را دارند که به مرکز اصلی در زمینه حمل و نقل برای تسهیل تجارت چین با کشورهای ثالث تبدیل شوند. بنابراین، چین به طور مداوم در پروژههای زیرساختی این منطقه سرمایه گذاری میکند. در آخرین نشست اقتصادی که در ماه می در شهر شیان چین برگزار شد، شی جین پینگ به سران پنج جمهوری آسیای مرکزی وعده سرمایهگذاریهای دهها میلیارد دلاری را داد.
البته ایالات متحده نیز به نوبه خود سعی دارد از طریق مشارکت دادن کشورهای منطقه در تحریمهای روسیه و همچنین از طریق محدود سازی روابط اقتصادی، از تبدیل شدن کشورهای آسیای مرکزی به پشتوانه قوی دو مخالف اصلی ژئوپلیتیکی خود جلوگیری کند. همچنین کشورهای غربی همواره سعی در تربیت نخبگان طرفدار غرب و به قدرت رساندن آنها دارند.
در حال حاضر، مبارزه برای نفوذ در منطقه به شدت در جریان است. اما حضور روسیه فعلا به دلیل درگیری نظامی کم رنگ شده است. از سوی دیگر، چین به دنبال کاهش نفوذ ایالات متحده در مرزهای خود است.
اژدها در مقابل عقاب
“مارس ساریف”، کارشناس روابط بینالملل (اهل بیشکک) در مصاحبه با ریتم اوراسیا اظهار داشت که نفوذ چین از نفوذ آمریکا در آسیای مرکزی بسیار فراتر رفته است.
متن مصاحبه:
– آیا خط مشی سیاسی چین در آسیای مرکزی بسته به چگونگی توسعه روابط این کشورها با ایالات متحده تغییر خواهد کرد؟
ساریف: به اعتقاد من، سیاست چین در آسیای مرکزی و به طور کلی در جهان تغییر نخواهد کرد. چینیها به ایالات متحده امتیازی نخواهند داد، اگرچه ایالات متحده به طور قانونی تایوان را به عنوان بخشی از چین به رسمیت می شناسد و امتیازهای دیگری نیز به پکن ارائه میدهد، اما باز هم چینیها به آمریکا اعتماد ندارند. چین به خوبی میداند که اگر کشورهای غربی بتوانند آن طور که میخواهند با مسکو «برخورد» کنند، یعنی بتوانند آن را شکست دهند و در نتیجه بحران اوکراین باعث فروپاشی روسیه شود، پس از آن نوبت چین خواهد رسید.
هیچ کس رقابت را ترک نکرده و پکن به خوبی می داند که معامله با ایالات متحده ممکن است چه پیامدهایی داشته باشد. ایجاد مدل G2 («دو بزرگ») به معنای تقسیم جهان به حوزههای نفوذ آمریکا و چین غیرممکن است. آنها نقش هژمون را به یکدیگر واگذار نخواهند کرد. بنابراین، درگیری بین آنها اجتناب ناپذیر است. بر همین اساس در آسیای مرکزی نیز چین به افزایش حضور خود ادامه خواهد داد.
سفر اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به چین نیز نتوانست محورهای سیاست چین را تغییر دهد. پکن همان سیاست سابق را، البته شاید به شیوهای نرم تر، در ارتباط با ایالات متحده آمریکا ادامه خواهد داد. به طور کلی، تلاش آمریکا برای کشاندن چین به سمت خود و تبدیل آن به یک شریک کوچک موفقیت آمیز نبوده است.
از سوی دیگر، چین به حمایت از روسیه ادامه خواهد داد، زیرا فروپاشی روسیه به معنای فروپاشی اجتناب ناپذیر خود چین است. اما برای کاهش تنشها با غرب، چین از زمان اعلام استقلال اوکراین در سال 1991 مرزهای این کشور را به رسمیت شناخته بود و در حال حاضر نیز سیاست خود را مبنی بر تغییرناپذیری مرزهای دولتی قرار داده است.
– چین اخیرا دهها میلیارد دلار سرمایه گذاری به جمهوریهای آسیای مرکزی وعده داده است. آیا این واقعا قابل تحقق است؟
ساریف: بله به اعتقاد من، کاملا واقعی است. سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری که چین به قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان وعده داده است باید وارد این کشورها شود. در واقع در این کشورها پروژههای زیرساختی مختلفی وجود دارند و چین قصد دارد روی آنها سرمایهگذاری کند.
– آیا آمریکا مخالف پروژههای چین در آسیای مرکزی است؟
ساریف: به اعتقاد من، ایالات متحده نسبت به نفوذ سیستماتیک و برنامه ریزی شده چین در آسیای مرکزی و تسلطش بر منطقه بی تفاوت نیست.
بنابراین از دیدگاه من، درگیریهای نوظهور، مانند شورشهای ژانویه در قزاقستان یا ناآرامیها در قرهقالپاقستان ازبکستان، تصادفی به وجود نیامدهاند. این شورشها ممکن است توسط غرب به منظور تضعیف رژیمهای آسیای مرکزی که به سمت روسیه و چین گرایش دارند، تحریک شده باشند.
در قرقیزستان هم همین اتفاق می افتد. مسیر ریلی که در چارچوب پروژه “یک کمربند – یک جاده” از چین به قرقیزستان، سپس به ازبکستان و پس از آن به اروپا راه دارد باید از این کشور عبور کند که این پروژه با منافع آمریکا سازگار نیست. بدین منظور، آمریکا سعی دارد به طور غیرمستقیم رژیمهای منطقه را تضعیف کنند.
راه یافتن به سیاست از طریق اقتصاد
_ آمریکا نیز وعدههایی برای سرمایه گذاری داده است. آیا این وعدهها واقعی است یا فقط یک طعمه برای مشارکت آسیای مرکزی در تحریمهای ضدروسی است؟
ساریف: در این حوزه، آمریکا از طریق اروپا عمل میکند. فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس جمهور آلمان در جریان سفر به قزاقستان اعلام کرد که آنها بر سر یک قرارداد سرمایه گذاری 50 میلیارد دلاری برای تولید هیدروژن سبز به توافق رسیدهاند. این مبلغ از سرمایهگذاریهای چین بیشتر است.
ترویج اقتصاد سبز ابزاری است که آمریکا از آن استفاده میکند و در این زمینه از طریق آلمان و در کل، اروپا عمل میکند. جوزپ بورل نیز زمانی که به قرقیزستان آمد در این مورد صحبت کرد. این، موضوعِ مشترکِ مذاکرات، در طول دیدارهای فرستادگان اروپایی بوده است. بنابراین آمریکاییها سعی دارند کشورهای منطقه را به سمت خود جلب کنند و نفوذ روسیه و چین را در اینجا کاهش دهند.
غرب دائما در مورد مبارزه با صادرات مجدد صحبت میکند. آنها اخیرا صندوق توسعه روسیه و قرقیزستان را تحریم و داراییهای آن را در بلژیک مسدود کردهاند. برخی از شرکتهای ازبکستانی و قزاقستانی نیز مشمول تحریمهای خاص شدهاند. در این زمینه آمریکاییها محتاطانه عمل میکنند. زیرا میدانند که اگر جمهوریهای آسیای مرکزی را بیشتر تحت فشار قرار دهند، ممکن است آنها را بیشتر به سمت پکن و مسکو برانند. به همین دلیل، آنها با احتیاط، ظرافت و بسیار فنی عمل میکنند.
_ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سال آینده برگزار میشود. اگر نامزد جمهوری خواهان پیروز شود، آیا باید منتظر تغییر سیاست آمریکا در آسیای مرکزی باشیم؟
ساریف: حتی اگر نامزد جمهوریخواهان پیروز شود، آن شخص ترامپ نخواهد بود، او قطعا نمیتواند پیروز شود و من فکر نمیکنم که در این صورت رفتار ایالات متحده تغییر چشمگیری کند. سیاست خارجی بدون تغییر قابل توجه و به همان شکل قبلی ادامه خواهد داشت. بنابراین، با تغییر رئیس جمهور و تغییر حزبی که وی از آن انتخاب خواهد شد نیز سیاست آمریکا نمیتواند تغییر زیادی کند.
_ به نظر شما «قدرت نرم» چه کسی – آمریکا یا چین – در آسیای مرکزی مؤثرتر است؟
ساریف: قدرت نرم چین به دلیل سیاستهای توسعه اقتصادی و وامهای بلند مدت آن با شرایط مطلوب، تاثیر بیشتری در این کشورها دارد و سیاست آمریکا نمیتواند با سیاست چین رقابت کند.
چین جای پای خود را در آسیای مرکزی محکم کرده و بنابراین، این سؤال که چه کسی مؤثرتر است، سوال بیهودهای است. از نظر قدرت نرم باید گفت که غرب شکست سختی را در این زمینه متحمل شده، اما پکن به صورت ماهرانهتری به این موضوع میپردازد و از نظر اقتصادی منطقه را به خود وابسته کرده است.
_ آیا نیروی سومی مانند هند یا ژاپن میتواند در موازنه قدرت موجود در آسیای مرکزی دخالت کند؟
ساریف: گمان نمیکنم. چین به قدری جای پای خود را در منطقه محکم کرده است که جایی برای رقبا وجود ندارد. هند یا ژاپن میتوانند در برخی بخشها موقعیت خود را تقویت کنند. اما در کل، دهلی و توکیو نمیتوانند به طور جدی با توسعه طلبی اقتصادی و سیاسی چین در آسیای مرکزی مقابله کنند.
انتهای مطلب/