رسانه تخصصی روابط بین الملل

واکاوی پالس‌های یک انتصابِ معنادار!

Diplomacyplus.ir/?p=9035
«اقدام جدید دولت بایدن در انتصاب یک چهره شناخته شده ضدایرانی یعنی “الیوت آبرامز”، نماینده سابق دولت ترامپ در پیشبرد سیاست فشارحداکثر علیه ایران، حامل پالس ها و پیام های معناداری، چه برای ایران و چه در قالب معادلات حاکم بر سیاست داخلی آمریکا است. موضوعی که واکاوی دقیق آن می تواند پیام های معناداری را به ویژه در مورد آینده روابط ایران و آمریکا مخابره کند.»

به گزارش فرارو؛ این اتفاق تنها اندکی پس از اخراج رابرت مالی، نماینده دولت بایدن در مساله ایران و از طرفداران ایده تعامل با ایران و دستیابی به یک توافق اتمی حادث شده و بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که حاوی پالس‌های معناداری چه در قالب سیاست داخلی آمریکا و چه در رابطه با ایران است. از این منظر، اینطور به نظر می‌رسد که به طور خاص از این اقدامِ دولت بایدن می‌تواند ۴ سیگنال و پیام قابل تامل را استنباط کرد.

۱: تقویت جناح تندرو و سخت گیر نسبت به ایران در کاخ سفید

پس از اخراج رابرت مالی از تیم دیپلماسی دولت بایدن، برخی ناظران و تحلیلگران به طور خاص این ایده را مطرح کردند که این مسئله را بایستی تا حد زیادی نتیجه تشدید تحرکات دو گروه عمده دانست. گروه اول با تحرکات محوری “جیک سالیوان”، مشاور امنیت ملی دولت بایدن و “پیتنر مک گورک”، نماینده و مسوول ویژه کاخ سفید در حوزه سیاست خاورمیانه‌ای دولت فعلی آمریکا، از اساس با اتخاذ مواضع نرم و منعطف در برابر ایران مخالف هستند و عمدتا بر طرح درخواست‌های حداکثری از تهران و تشدید فشار‌ها علیه آن تاکید دارند.

گروه دوم نیز که عمدتا با فعالیت‌های لابی صهیونیستی و حامی اسرائیل در آمریکا شناخته می‌شوند، تلاش‌های فراوانی را در ماه‌های اخیر انجام داده اند تا به کل فضای هرگونه تعامل با ایران با محوریت مساله اتمی در دولت بایدن مسدود شود. از این رو، برونداد تحرکات هر دو، جدای از اینکه به خروج یک چهره حامی تعامل با ایران یعنی رابرت مالی از تیم دیپلماسی دولت بایدن منجر شده، در عین حال، تشدید سیاست‌های سخت گیرانه علیه تهران را در این دولت نوید می‌دهد.

از این رو، قدرت گیری مجدد چهره‌های ضدایرانی در عرصه سیاست خارجی آمریکا نظیر الیوت آبرامز را به هیچ عنوان نباید تحولی عجیب در نظر گرفت. بلکه بایستی آن را نتیجه منطقی روندی دانست که از مدت‌ها قبل آغاز شده است. جالب است که الیوت آبرامز در یکی از مصاحبه‌های خود پس از عضویت در کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی آمریکا اعلام کرده که هر اقدامی لازم باشد، انجام خواهد داد تا از درست اجرا شدنِ سیاست فشار حداکثری علیه ایران مطمئن شود.

۲: حربه انتخاباتی جدیدِ دولت بایدن

دولت بایدن از ابتدای حضور خود در قدرت تلاش‌ها و اقدامات زیادی را جهت دستیابی به یک توافق اتمی با ایران انجام داده است. با این حال، تاکنون تمامی تلاش‌های آن در این حوزه با شکست و ناکامی رو به رو شده است. در این راستا، هر چه زمان به جلو حرکت کرده، فضای دستیابی به یک توافق با ایران برای دموکرات‌ها و دولت بایدن سخت‌تر شده و در شرایط کنونی به نظر می‌رسد که حتی نزدیک شدن به این مساله نیز به شدت هزینه زا است.

با این حال، نکته قابل تامل این است که این دولت هنوز هم با حملات گسترده‌ای از سوی جریان‌های مخالف و منتقد خود به ویژه در حزب جمهوری‌خواه با محوریت مساله ایران رو به رو است. مساله‌ای که همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا و گرم شدن تدریجی تنور انتخاباتی در این کشور می‌تواند برای بایدن و کلیت حزب دموکرات، صورت حساب‌های سنگینی را ایجاد کند. از این رو اینطور به نظر می‌رسد که این دولت بار دیگر همچون دوره قبل از برگزاری انتخابات میاندوره‌ای کنگره آمریکا، از فضایِ کوچکترین تعامل با ایران نیز فاصله گرفته و سعی دارد از ایجاد حساسیت‌ها در این حوزه علیه خود جلوگیری کند.

از این رو با انتصاب الیوت آبرامز به عنوان یکی از اعضای کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی آمریکا، عملا سعی دارد تا پالس‌های معناداری را به حزب جمهوری‌خواه در حوزه مسائل مختلف به ویژه مساله ایران بفرستد و به نوعی آن‌ها را در این رابطه خلع سلاح کرده و از انتقاد‌هایی که علیه آن (و تلاش هایش جهت دستیابی به یک توافق با ایران) مطرح می‌شوند، دور شود.

۳: نمایش یک واقعیت در سیاست خارجی آمریکا

تاکنون تحلیل و تفسیر‌ها و کتاب‌های مختلفی در مورد سیاست خارجی دولت‌های گوناگون آمریکا منتشر شده است. با این همه، شاید نکته مشترک تمامی این فعالیت‌های پژوهشی یک مساله بوده است: سیاست خارجی آمریکا در عینِ تداومِ اصول محوری اش، مشمول برخی تغییرات دوره‌ای و تاکتیکی نیز می‌شود. این گزاره حاوی معانی قابل توجهی در مورد نوعِ رویکرد و نگرش دولت آمریکا نسبت به دیگر کنشگران عرصه بین المللی است.

اگر از این منظر به ماجرا بنگریم، می‌توانیم بفهمیم که چرا علی رغم برخی تغییر رویه‌های ظاهری و منعطف شدن رویکرد دولت بایدن در رابطه با ایران، با این حال در میدان عمل، تغییر چندانی را در رویکرد‌های دولت بایدن در قیاس با دولت ترامپ در رابطه با ایران مشاهده نکرده ایم. به بیان ساده تر، اگر دولت ترامپ را چهره عریان برخورد سخت و خشن دولت آمریکا با ایران بدانیم، بایستی دولت بایدن را چهره و روکش زیبای آن تلقی کنیم.

در این چهارچوب، هیچ عجیب نیست که می‌بینیم فردی نظیر الیوت آبرامز به عنوان یکی از چهره‌های شناخته‌شده ضدایرانی در عرصه سیاست خارجی آمریکا، به عضویت یکی از کمیسیون‌های دستگاه دیپلماسی این کشور برگزیده می‌شود. مساله‌ای که البته تاکنون نمود‌های مشابه خود را در دیگر عرصه ها، نظیر تشدید تحریم‌ها علیه ایران در دولت بایدن نیز به وضوح نشان داده است.

۴: پالس تازه دولت بایدن به چشم انداز لغو تحریم موشکی ایران

در نهایت باید گفت که برخی از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اقدامِ دولت بایدن در انتصاب الیوت آبرامز به عنوان یک چهره شناخته شده ضدایرانی به عضویت کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی آمریکا را بایستی یک پالس معنادار به موضع دولت آمریکا در رابطه با چشم انداز پایان تحریم‌های موشکی ایران، بر اساس آنچه در توافق برجام قید شده، در شهریور ماه آتی ارزیابی کرد.

در واقع، دولت بایدن در کنار موضع گیری‌های اخیر تروئیکای اروپایی که تاکید کرده اند این مساله را محترم نمی‌شمرند، سعی داشته با اخراج رابرت مالی و روی کار آوردن الیوت آبرامز، به نوعی موضع خود را به تهران اعلام کند. مساله‌ای که بدون تردید حامل چالش‌های تازه‌ای در ادامه راه در قالب روابط ایران و غرب و به طور خاص روابط ایران و آمریکا خواهد بود.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط