بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «بیژن احمدی» نوشت: مذاکرات برای احیای برجام باید به توافقی منجر شود، حتی اگر این توافقی موقت «با تعهد کمتر» باشد.
در حالی که مذاکرات هستهای ایران در وین ادامه دارد و بنابر گزارشها «پیشرفت اندکی» در آن حاصل شده است، در جامعه سیاست خارجی آمریکا صحبتهای فزایندهای در مورد نیاز به جایگزینهای اجباری و نقشه دومی برای توقف توسعه هستهای ایران وجود دارد. همانطور که توسط کاخ سفید تأیید شده است، بایدن قبلاً به دولت خود دستور داده است تا در صورت ادامه بنبست مذاکرات وین، برای اقدامات تنبیهی بیشتر علیه ایران آماده شوند. در همین حال، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی در سفر اخیر خود به اسرائیل بر تعهد آمریکا برای بازدارندگی ایران تاکید کرد. دستیابی به غنیسازی مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای نشان میدهد که احیای گزینه نظامی و تهدید برای اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، هر دو روی میز باقی میمانند.
علیرغم درخواستهای واشنگتن مبنی بر پاسخ تهاجمیتر به ایران در قالب نقشه دوم، حل و فصل دیپلماتیک از طریق مذاکره در وین تنها راه مناسب برای دستیابی به راه حلی پایدار برای موضوع هستهای ایران باقی مانده است. در این چارچوب دیپلماتیک، دولت بایدن باید یا توافقنامه برجام سال 2015 را احیا کند یا آن را با یک توافق موقت تبدیل کند یا از از برجام به عنوان طرحی برای کاهش تنش استفاده کند.
طرفداران رویکرد نقشه دوم پیشنهاد میکنند که اگر مذاکرات نتواند نتایج سریعی را به همراه داشته باشد، دولت بایدن باید برای تحت فشار گذاشتن ایران برای توقف توسعه هستهای خود اقدام کند. این اقدامات تنبیهی میتواند شامل یکی یا ترکیبی از این موارد باشد: تشدید تحریمهای اقتصادی، اعمال فشار دیپلماتیک، انجام عملیات خرابکارانه، یا انجام حملات نظامی.
طرفداران نقشه دوم استدلال میکنند که آمریکا و متحدان اروپایی آن ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک مختلفی دارند که میتوان از آنها برای وادار کردن تهران به تبعیت از خواستههای غرب استفاده کرد. اتحادیه اروپا و سایر متحدان آمریکا میتوانند تحریمهای خود را علیه ایران اعمال کنند و به واشنگتن در اجرای بهتر تحریمهای ثانویه خود کمک کنند. علاوه بر این، طرفهای اروپایی باقیمانده در برجام میتوانند مکانیسم ماشه را برای اعمال مجدد همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد، راهاندازی کنند.
در حالی که تحریمهای بیشتر ممکن است جایگزینی جذاب و کمهزینه برای دولت بایدن در برخورد با هر بنبستی در مذاکرات به نظر برسد، واقعیت این است که افزایش فشار اقتصادی علیه ایران، حتی اگر چین و روسیه از آن حمایت کنند، بعید است که این کشور را مجبور به عقبنشینی از خواستههای خود کند.
با توجه به سابقه تنشها بر سر برنامه هستهای ایران، شورای امنیت سازمان ملل در فاصله سالهای 2006 تا 2010، تعداد 6 قطعنامه را علیه ایران تصویب کرد که در آن تحریمهای بینالمللی برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تعلیق غنیسازی اورانیوم و موافقت با امتیازات خواسته شده توسط آژانس، اعمال شد. در حالی که خرد جمعی بر این باور است که آن اقدامات سختگیرانه ایران را متقاعد کرد که به مذاکرات چراغ سبز نشان دهد. مصالحه اولیه موقتی در نوامبر سال 2013 منعکس شد که راه را برای دستیابی به برجام در سال 2015 هموار کرد.
در سال 2015، زمان گریز هستهای ایران حدود یک سال بود. تهران میتواند سانتریفیوژها را اضافه کند و ذخایر اورانیوم غنیشده خود را سریعتر از زمان لازم برای احیای مذاکرات افزایش دهد.
با در نظر گرفتن این واقعیت که واشنگتن اهرمهای خود را با کارزار فشار حداکثری تقریباً تمام کرده است، سناریوی محتملتر این است که تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک اضافی نتواند ایران را مجبور به توقف فعالیتهای هستهای خود کند. به این ترتیب، دولت بایدن ممکن است با فشار زیادی در واشنگتن برای صدور مجوز عملیات خرابکارانه یا حملات نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران مواجه شود. اما هر دو روش بسیار نامطلوب هستند، و هم ریسک بالایی دارند و هم بعید به نظر میرسند که پیشرفتهای هستهای تهران را متوقف کنند.
زمان آن فرا رسیده است که دولت بایدن با این واقعیت کنار بیاید که تنها یک راه برای تضمین عدم اشاعه سلاحهای هستهای در ایران وجود دارد و آن دستیابی به یک سازش دیپلماتیک در وین است.