رسانه تخصصی روابط بین الملل

نشست گروه هفت رویارویی شرق و غرب را تشدید‌ می‌کند

Diplomacyplus.ir/?p=8537
تمایل واشنگتن برای تقویت جبهه شرقی نیز به لطف “ضدحمله” پکن در جبهه غربی با موفقیت کامل روبرو نشد. “ضد حمله” جدید ماموریت فرستاده ویژه چین، سفیر لی هوی بود.
به قلم: یوری تاوروفسکی؛ مدیر مرکز تحلیلی رویای روسیه و رویای چینیایراس/ نشست G7 در هیروشیما به نماد جدیدی از هماهنگی رزمی جبهه‌های غربی و شرقی جنگ سرد جهانی تبدیل شده است. این دو جبهه برای درگیرکردن روسیه و چین طراحی شده اند تا مانع از ادامه مقابله آنها با ایجاد نظم جهانی «مبتنی بر قوانین» ابداع شده در واشنگتن بشود.

در جبهه غربی که از فنلاند تا ترکیه امتداد دارد، زنجیره ای مستمر از پایگاه‌های نظامی ایجاد شده‌اند و یک درگیری نظامی آشکار در اوکراین بروز پیدا کرده است. ناتو که از چند دهه قبل خود را برای درگیری با روسیه آماده‌ می‌کند، نقش اساسی در هماهنگی کشورها و نیروهای مسلح غرب علیه روسیه داشته است.

در جبهه شرقی جنگ سرد نیز همین سناریو تکرار‌ می‌شود اما با چند سال تاخیر. پس از شکست امیدها برای “مشارکت سازنده” امپراتوری آسمانی، یک رویارویی آشکار با این کشور در سال ۲۰۱۸، یعنی از زمان شروع جنگ تجاری، بروز “انقلاب رنگی” در هنگ کنگ و پمپاژ گسترده سلاح به تایوان، آغاز شد. در آن زمان، ایالات متحده با ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و فیلیپین قراردادهای نظامی داشت، اما هیچ سازمان هماهنگ کننده‌ای مانند ناتو وجود نداشت. بنابراین، واشنگتن شروع به درخواست کرد که “منطقه مسئولیت” بلوک به منطقه هند و اقیانوس آرام گسترش یابد. در این میان بلوک نظامی AUKUS (استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا) فورا ایجاد و سازمان نظامی- دیپلماتیک QUAD (استرالیا، هند، آمریکا و ژاپن) فعال شد. موفقیت‌های به دست آمده و وظایف بعدی در ایجاد جبهه نیروهای ضد چینی آمریکا، اروپا و آسیا باید موضوع بحث در اجلاس هیروشیما باشد. سطح جدید هماهنگی بین AUKUS و QUAD نیز باید به نوبه خود در سفر بایدن به استرالیا برای دیدار با رهبران کشورهای عضو دو سازمان به نمایش گذاشته می‌شد. اما مشکلی پیش آمد و رئیس جمهور ایالات متحده به کانبرا پرواز نکرد. در میان توضیحات، محتمل‌ترین مسئله به نظر‌ می‌رسد عدم تمایل رهبر هند مودی به کشانده شدن بیشتر کشورش به ساختارهای بلوک غرب باشد.

راهپیمایی پیروزی پس از بازگشت به واشنگتن انجام نشد، اما نه تنها به دلیل این اختلاف. با توجه به «جداسازی» (decoupling) با چین، رویکردهای متفاوتی در صفوف G7 ظاهر شد که در بیانیه پایانی منعکس شد. برای اعضای اروپایی G7 یک “طلاق” واقعی با بزرگترین شریک تجاری خود مطلوب نیست. تمایل به “نشستن روی دو صندلی” و حفظ روابط سودآور با پکن بدون نقض الزامات نظم و انضباط یورو آتلانتیک در همان زمان آشکار شد. این شامل مجموعه‌ای از مقام‌های بلندپایه است که به دنبال دیدار با شی جین پینگ هستند و کلمات بیانیه که برای درک رهبران پکن طراحی شده است: “کارزارهای سیاسی ما برای آسیب رساندن به چین یا کند کردن پیشرفت و توسعه اقتصادی آن طراحی نشده است. ” در این بیانیه همچنین اشاره شده است که G7 درگیر «طلاق» نیست و «به درون قفل نمی‌شود».

تمایل واشنگتن برای تقویت جبهه شرقی نیز به لطف “ضدحمله” پکن در جبهه غربی با موفقیت کامل روبرو نشد. “ضد حمله” جدید ماموریت فرستاده ویژه چین، سفیر لی هوی بود. او باید موضع رسمی طرفین درگیری اوکراین را روشن کند و در مورد سناریوهای مختلف صحبت کند. پکن تاکید‌ می‌کند که لی هوی باید اطلاعات جمع آوری کند و فقط به ارائه راه حل‌های آماده اکتفا نکند. بنابراین، او علاوه بر کیف، از ورشو، پاریس، برلین، بروکسل بازدید خواهد کرد و اولین سفر خود را در مسکو به پایان خواهد رساند. قبل از تور لی هوی،‌هان ژنگ، معاون رئیس جمهور چین، وانگ یی، متصدی سیاست خارجی حزب، و وزیر امور خارجه چین گانگ، چند هفته قبل از تور لی هوی از اروپا دیدن کردند. حتی شی جین پینگ هم درگیر شد و با زلنسکی تلفنی صحبت کرد.

پکن این “ضد حمله” را در پاسخ به “حمله” ناتو آغاز کرد. حوزه مسئولیت این بلوک قبلاً به طور رسمی به منطقه هند و اقیانوس آرام گسترش یافته است و قرار است یک دفتر مرکزی منطقه‌ای در توکیو افتتاح شود. چینی‌ها به خوبی می‌توانند این رویدادهای جاری را با پیوستن ژاپن به پیمان ضد کمینترن در سال ۱۹۳۶، تشبیه کنند. یک سال بعد، ژاپنی‌های جسور، جنگی همه جانبه را علیه امپراتوری آسمانی آغاز کردند و طی چند ماه پکن، شانگهای، ووهان و نانجینگ را تصرف کردند. فقط کمک‌های دیپلماتیک، نظامی و مالی اتحاد جماهیر شوروی مانع از تسلیم جمهوری چین در امتداد خطوط فرانسه شد. چین نیز به نوبه خود مانع از حمله توکیو به اتحاد جماهیر شوروی در زمان تعیین شده – ۲۹ اوت ۱۹۴۱ شد. ستاد امپراتوری تا پایان “حادثه چینی” همزمان با چین و اتحاد جماهیر شوروی جرأت نبرد را نداشت.

اکنون وضعیت «دو جبهه» تکرار‌ می‌شود. موفقیت‌های نظامی روسیه با اجلاس G-7 در هیروشیما همزمان شد. جبهه غرب دوباره از شرق حمایت کرد. اکنون پنتاگون یک بار دیگر برنامه‌های عملیات در اطراف تایوان را تجزیه و تحلیل خواهد کرد. “هماهنگی رزمی” روسیه و چین پس از سفر رئیس جمهور شی جین پینگ به مسکو شروع به تقویت کردند. توافقات دو فرمانده کل اکنون توسط رهبران دیگر دنبال‌ می‌شود. لی شانگفو وزیر دفاع چین و مسئول سرویس‌های ویژه چین، دبیر کمیسیون سیاسی و حقوقی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین چن ونچینگ از مسکو دیدن کردند و به نوبه خود میخائیل میشوستین نخست وزیر روسیه و صدها مقام از وزارتخانه‌ها و بخش‌ها و کارآفرینان برجسته به پکن رفتند. اگرچه بعید است که همه آنها بتوانند طی چند روز حضور در پادشاهی میانه به پیشرفتی در مسیر خود دست یابند، حتی یک اقامت کوتاه در پکن و شانگهای به شما کمک‌ می‌کند “معجزه چینی” را با چشمان خود ببینید و در جزئیات از اهمیت تعامل متقاعد شود. بالاخره «چرخش به شرق» باید در ذهن نخبگان سیاسی ما رخ دهد که هنوز از توهمات احتمال بازگشت «روزهای خوب گذشته» به غرب خلاص نشده اند. اجلاس چین و کشورهای آسیای مرکزی هم در ۱۸ تا ۱۹‌ می‌۲۰۲۳ در پایتخت باستانی جاده ابریشم، شهر شیان (چانگان) برگزار شد.

اجلاس‌های جدید ناتو و گروه هفت و نشست‌های جدید سران سازمان همکاری شانگهای و بریکس را در پیش رو داریم. همه آنها در منطق شکل گیری یک معماری جدید جهانی قرار‌ می‌گیرند. “هماهنگی رزمی” دو کشور – روسیه و چین – نقش کلیدی در جلوگیری از تمرکز نیروهای غربی علیه یکی از رقبای اصلی دارد. این موضوع منافع ملی هر دو ملت را برآورده‌ می‌کند و بنابراین رشد خواهد کرد.

 

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط