بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در مقالهای بهقلم «پاتریشیا کرم» نوشت: سیاستهای انرژی و استراتژی امنیت ملی عربستان با تلاشهای آنها برای تثبیت خود بهعنوان یک قدرت منطقهای پیوند نزدیکی دارد؛
بهرغم شراکت طولانیمدت با آمریکا و انتخاب آمریکا بهعنوان یک ضامن امنیت در ازای انرژی کمهزینه، عربستان بسیار زیاد واشنگتن و شریک خود ناامید شده، آنهم به دلیل عقبنشینی واشنگتن از منطقه، عدم پاسخگویی مناسب به تجاوزات ایران و مواردی از این قبیل است.
جدایی کلی آمریکا از امنیت منطقهای، باعث شده تا عربستان بهدنبال تقویت روابط با چین، روسیه و سایر همسایگان خلیجفارس باشد و در عین حال به نفع خود برای حفاظت از منافع آنها حرکت کند؛
کاهش تولید نفت که قرار بود قیمت نفت را افزایش دهد، میتواند بهعنوان نشان دادن تمایل عربستان، برای دنبال کردن رویکردی صعودی برای ترسیم سیاستهای انرژی و خارجی خود و همچنین تلاش برای بازیابی موقعیت خود بهعنوان نیرویی تعیینکننده در منطقه تعبیر شود و تمایل فزاینده عربستان، برای اولویت دادن به منافع شخصی خود، حتی اگر این امر منافع آمریکا را تضعیف کند؛ اتفاق خواهد افتاد.
پس از سالها فعالیت بهعنوان مدیر جهانی بازارهای نفت تحت نظارت آمریکا و توجه به قدرت و رفاه اقتصاد جهانی، موضع ریاض اکنون آشکارا رویکرد اول عربستان است و این موضوع پیامدهایی برای سیاست داخلی و بینالمللی دارد؛ اگر تنوع شرکای دیپلماتیک، فراتر از آمریکا باشد، احتمالاً شالوده یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید را تشکیل میدهد، واقعیتی که نشاندهنده پیوند منافع غیرآمریکایی و خلیجفارس است، بهویژه با افزایش نفوذ جهانی چین و تمرکز آمریکا به آسیا و اروپا؛ بر این اساس، تصمیم اخیر برای کاهش تولید نفت، حتی باعث تقویت جایگاه روسیه، آنهم در زمانی که غرب در تلاش برای تحریم آن است شده و بر پایان روابط عمدتاً تکهمسری عربستان با آمریکاست و ظهور یک همسویی دیگر از منافع شکل میگیرد.
بهعلاوه این موضوعات؛ پتانسیل اتحادهای بلندمدت بین ریاض، پکن، مسکو و تهران؛ بدون شک اولین گام از مجموعه اقداماتی است که جایگاه منطقهای عربستان را تقویت میکند و آمریکا در منطقه باید انگیزههای واقعی و پیامدهای این تجدید سازمان را بهدقت ارزیابی کند و متوجه هرگونه بازنگری متعاقب آن سیاست باشد.