رسانه تخصصی روابط بین الملل

نظم نوین جهانی قرن بیست و یکم: دولت ملی در مقابل دولت تمدنی

Diplomacyplus.ir/?p=8392
شی نیز مانند بایدن و دیگران رهبران تمدن گرا در تلاش برای شکل ‌دهی به نظم جهانی آینده و فلسفه زیربنایی آن برای رسیدن به جایگاه برتر می ‌جنگد. پارادایم خودکامگی در مقابل دموکراسی بایدن بخشی از این مبارزه است.

فرارو- جیمز دورسی، عضو ارشد دانشکده مطالعات بین المللی اس. راجاراتنام در دانشگاه فنی نانیانگ سنگاپور است. او خبرنگار و تحلیلگر سیاسی باسابقه در حوزه بین الملل است و برنده جوایزی به دلیل تمرکز فعالیت حرفه‌ای اش بر روی درگیری‌های قومی و مذهبی شده است. تمرکز عمده نوشته‌های سالیان اخیر او بر روی تغییرات سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است. او هم چنین به موضوع پیوند ورزش و سیاست در آن منطقه علاقمند است.

به گزارش فرارو به نقل از فیر آبزرور،‌ جو بایدن، رئیس جمهور امریکا جنگ اوکراین را نبردی بین خودکامگی و دموکراسی می‌داند. این امر تقلیل گرایی آن چیزی است که در جنگ در معرض خطر می‌باشد. مخاطرات یک عنصر اساسی برای نظم جهانی قرن بیست و یکمی را تشکیل می‌دهند: ماهیت دولت.

حمله روسیه به اوکراین نمایانگر ظهور گروهی از رهبران جهان است که در قالب تمدنی و نه ملی فکر می‌کنند. آنان مرز‌های فکری یا فیزیکی کشور‌های‌شان را به گونه‌ای تصور می‌کنند که در آن تاریخ، قومیت، فرهنگ و یا مذهب به جای قوانین بین‌المللی تعریف می‌شوند.

اغلب این ادعا مستلزم انکار وجود دیگری و حکومت استبدادی یا خودکامه است. در نتیجه، “ولادیمیر پوتین” رئیس‌جمهور روسیه زمانی که تهاجم خود علیه اوکراین را با این ادعا که روس‌ها و اوکراینی‌ها یک ملت هستند توجیه می‌کند مصداق این نگاه تمدنی است. به عبارت دیگر، از دید او اوکراینی‌ها به عنوان یک ملت اصولا وجود خارجی ندارند.

در ذهن “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین حقوق تایوانی‌ها و یا حقوق دریایی سایر کشور‌های ساحلی در دریای چین جنوبی برسمیت شناخته نمی‌شود. هم چنین، از دید شرکای دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل فلسطینیان حقی ندارند و نمی‌توانند از حقوقی برخوردار باشند. برتری طلبی و استثناگرایی کتاب راهنما برای مردانی، چون “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهور ترکیه، “نارندرا مودی” نخست وزیر هند، “ویکتور اوربان” در مجارستان و البته “نتانیاهو” در اسرائیل هستند.

کنست (پارلمان اسرائیل) در سال ۲۰۱۸ میلادی یک قانون بحث برانگیز را تصویب کرد که اسرائیل را به عنوان دولت – ملت قوم یهود تعریف کرده بود. “کارولینا لندزمن” روزنامه نگار در این باره گفته بود: “برخلاف اعلامیه استقلال اسرائیل قانون دولت – ملت به‌عنوان تثبیت برتری یهودیان و فرودستی اعراب در نظر گرفته می‌شود و نیز به‌عنوان تقویت ماهیت یهودی اسرائیل به بهای از دست رفتن ارزش‌های دموکراتیک”.

“ایهود نئور” نویسنده صهیونیست مذهبی استدلال کرده که “اسرائیل از نظر غرب یک دولت – ملت محسوب نمی‌شود”.

به طور مشابه اردوغان ترکیه را به عنوان “وجدان جهانی” توصیف می‌کند تصوری که چارچوب طرح ریزی او از همکاری بین المللی و کمک‌های توسعه است. “سوپریا رویچودوری” پژوهشگر در این باره می‌گوید:”در این چارچوب فکری ترکیه به عنوان یک پدرسالار سخاوتمند معرفی می‌شود که گام‌های امپراتوری عثمانی (یک قرائت خیرخواهانه خاص) را دنبال می‌کند و از نیازمندان و مهم‌تر از همه از کسانی که مدعی است توسط دیگران به فراموشی سپرده شده اند مراقبت می‌کند. این در تضاد آشکار با شیوه‌های غربی است که به عنوان خود خدمتی توصیف می‌شود. نوع دوستی ترکیه با چارچوب تمدنی خیریه و همبستگی مسلمانان همراه است که یادآور عظمت دوره عثمانی می‌باشد”.

رویچودری در مطالعه‌ای دانشگاهی مفهوم “استثناگرایی ترکی” اردوغان را با مفهوم “ویش واگورو” مودی مقایسه کرده است. مفهوم دوم براساس فلسفه “سوامی ویوکاناندا” رهبر هندو در قرن نوزدهم است.

رویچودری می‌نویسد:”تفسیر او از هندوئیسم مانند تفکر ترکیبی هندوی گاندی ظاهرا از مدارا و کثرت گرایی حمایت می‌کند. با این چارچوب و چارچوب‌های مشابه پذیرش گفتمان هندویی که گفته می‌شود الهام گرفته از گاندی است مودی را قادر می‌سازد تا از نظر سیاسی از گفتمان تمدنی سکولاریستی جواهر لعل نهرو (رهبر ناسیونالیست هند) فاصله بگیرد. در عین حال، گفتمان تمدنی مودی با اعتقاد انکارناپذیرش به برتری هندوئیسم زیربنای لفاظی‌های رسمی هند در مجامع بین المللی را تشکیل می‌دهد”.

پوتین در یک بازنویسی تاریخ در مقاله‌ای ۵۰۰۰ کلمه‌ای که کم‌تر از یک سال پیش از تهاجم فوریه ۲۰۲۲ میلادی علیه اوکراین منتشر کرد آن جمهوری سابق شوروی را موجودیتی “ضد روسیه” معرفی کرد که خواستار محو کردن هر آن چیزی است که “ما را متحد می‌کند”.

با انجام این کار، پوتین توجیهی را ایجاد کرد که رهبران تمدن گرا اغلب برای گسترش یا جایگزینی مفهوم دولت – ملت تعریف شده توسط رویکرد سخت گیرانه حقوق بین الملل در مورد مرز‌ها با مفهوم سیال‌تر از یک دولت با مرز‌های خارجی که توسط تاریخ، قومیت، فرهنگ یا مذهب و مرز‌های درونی که تمدن برتر یا استثنایی آن را از دیگری متمایز می‌سازد مورد استفاده قرار می‌دهند.

تمدن گرایی اهداف متعددی را دنبال می‌کند. دفاع از حقوق تمدنی ادعایی و دفع تهدید‌های وجودی به توجیه حکومت استبدادی و خودکامه کمک می‌کند.

“گلوبال تایمز” روزنامه شاخص حزب کمونیست چین تمدن را برای گنجاندن خودکامگی بازتعریف کرده و از آن تحت عنوان “تمدن سازی شی” یاد می‌کند. شی در ماه مارس از ابتکار عمل تمدن جهانی خود در کنفرانس پکن با حضور ۵۰۰ حزب سیاسی از ۱۵۰ کشور جهان رونمایی کرد.

این ابتکار عمل در تضاد با ترویج دموکراسی و حقوق بشر در غرب نشان می‌دهد که تمدن‌ها می‌تواند با یکدیگر زندگی کنند به شرطی که از طرح ارزش‌های خود در سطح جهانی خودداری کنند. نشریه “اکونومیست” با کنایه درباره این ابتکارعمل نوشت:”به عبارت دیگر، غرب باید بیاموزد که با کمونیسم چینی زندگی کند. ممکن است این ایده براساس مارکسیسم یک نظریه غربی باشد، اما هم چنین ثمره فرهنگ باستانی چین است”. شی ابتکار عمل خود را چند روز پیش از آن که بایدن میزبان یک نشست مجازی برای دموکراسی باشد مطرح کرده بود.

رویچودوری با نتیجه گیری از مقایسه ترکیه اردوغان و هند مودی به این نتیجه رسید که ادعا‌های تمدن گرا در خدمت “دو پروژه سیاسی متمایز، اما مرتبط هستند: تلاش برای غلبه بر حاشیه نشینی بین المللی و تلاش برای تقویت حکومت استبدادی در داخل”.

شی نیز مانند بایدن و دیگر رهبران تمدن گرا در تلاش برای شکل دهی به نظم جهانی آینده و فلسفه زیربنایی آن برای رسیدن به جایگاه برتر می‌جنگند. پارادایم خودکامگی در مقابل دموکراسی بایدن بخشی از این مبارزه است. با این وجود، این پرسش نیز مطرح است که آیا نظام‌های حکومتی صرفا سیاسی هستند یا تمدنی. پرداختن به این پرسش می‌تواند برای دموکراسی‌ها عاملی بسیار تعیین کننده‌تر باشد.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط