رسانه تخصصی روابط بین الملل

چرا میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان جنگ نمی‌شود؟

Diplomacyplus.ir/?p=7866
روابط تهران و باکو به طور مداوم چرخه‌ای از «تشدید تنش» و «تنش‌زدایی» را تجربه کرده است. تکرار این چرخه پرسش مهمی را مطرح‌ می‌کند: چه عواملی جمهوری آذربایجان و ایران را با وجود همه مشکلات جدی از وارد شدن به جنگ باز داشته است؟

به قلم: دکتر ولی کالجی؛ عضو شورای علمی ایراس

روابط تهران و باکو مدت‌هاست که فراز و نشیب‌های خود را داشته است، اما مجموعه‌ای از رویدادها در اواخر ماه مارس از جمله افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان در تل‌آویو، سوء قصد علیه نماینده مجلس آذربایجان در باکو و واکنش تند دولت آذربایجان نسبت به اظهارات یک فرمانده ارشد نظامی ایران پس از حمله مسلحانه به سفارت این کشور در ایران در اواخر ژانویه، بار دیگر تنش‌ها را تشدید کرده است.

اتفاقات اخیر به فهرست طولانی اختلافات بین دو کشور افزوده شده است؛ از نگرانی‌ها در مورد مانورهای نظامی در امتداد مرز و همکاری نظامی و اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل گرفته تا نگرانی در مورد کریدور زنگزور و انسداد احتمالی مرز ایران و ارمنستان.

علی‌رغم برداشت‌های تهدید متقابل، تنش‌های مکرر بین دو کشور از کنترل خارج نشده و به درگیری نظامی منجر نشده است. در واقع، در طول سه دهه گذشته، روابط تهران و باکو به طور مداوم چرخه‌ای از «تشدید تنش» و «تنش‌زدایی» را تجربه کرده است. تکرار این چرخه پرسش مهمی را مطرح‌ می‌کند: چه عواملی جمهوری آذربایجان و ایران را با وجود همه مشکلات جدی از وارد شدن به جنگ باز داشته است؟ دو کشور چه کارت‌ها و اهرم‌های فشاری علیه یکدیگر دارند که مانع از داغ شدن تنش‌ها یا تبدیل آن به درگیری نظامی شود؟ به نظر می‌رسد تاثیرگذاری هفت عامل مختلف در شبکه پیچیده وابستگی متقابل و ایجاد توازن تهدید بین دو کشور است که از ادامه طولانی مدت تنش‌ها و نیز وقوع جنگ جلوگیری‌ می‌کند.

اولین عامل اقتصاد و تجارت است. بیش از ۵۰ درصد حجم تجارت ایران با قفقاز جنوبی از طریق آذربایجان صورت‌ می‌گیرد و تقریباً معادل مجموع تجارت ارمنستان و گرجستان است که این کشور را به شریک اقتصادی و تجاری برجسته تهران در منطقه تبدیل‌ می‌کند. ایران هشتمین صادرکننده بزرگ به کشور آذربایجان است و آذربایجان نیز ۱۹ درصد از کل تجارت ایران با کشورهای حاشیه دریای خزر در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۲۲ را به خود اختصاص داده است. همچنین حجم تجارت دو کشور در حال افزایش است. به گفته علیرضا پیمان پاک، رئیس سازمان توسعه تجارت ایران، حجم مبادلات تجاری دوجانبه ایران و آذربایجان در جولای ۲۰۲۲ نسبت به جولای۲۰۲۱، صد در درصد افزایش داشته است. با توجه به تاثیر تحریم‌های آمریکا، حفظ روابط تجاری دوجانبه برای ایران بسیار مهم است. تهران به سادگی نمی‌تواند شریک تجاری عمده خود در قفقاز را با ادامه یا تشدید تنش‌ها از دست بدهد.

دومین عاملی که در تنش‌زدایی نقش اساسی دارد، موضوع ترانزیت و حمل و نقل است. ایران تنها مسیر ترانزیتی مستقیم و کم هزینه آذربایجان برای رسیدن به خلیج فارس، دریای عمان، کشورهای جهان عرب و به ویژه پاکستان است که با باکو مشارکت نزدیک و راهبردی دارد. از طرفی، جمهوری آذربایجان همچنین بخش کلیدی کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب، مسیر اصلی ترانزیت و تجارت ایران با مناطق پرجمعیت غربی روسیه، گرجستان و بلاروس است. گذرگاه مرزی آستارا مسیر اصلی ترانزیتی ایران، آذربایجان و روسیه است. به طور متوسط هر هفت دقیقه یک کامیون از مرز آستارا عبور‌ می‌کند. در نتیجه جنگ اوکراین، تحریم‌های گسترده غرب علیه روسیه و توافق تجاری ترجیحی بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که در حال ارتقاء به توافقنامه تجارت آزاد است، مسیر ترانزیتی آذربایجان-ایران اهمیت بیشتری یافته است. بر اساس برآوردهای رسمی، ظرفیت کل کریدور بین‌المللی شمال-جنوب‌ می‌تواند به ۱۵٫۴ میلیون تن در سال برسد، این بدان معنی است که فضای زیادی برای افزایش حجم تجارت وجود دارد. علاوه بر این، در اولین نشست سه جانبه کریدور بین‌المللی شمال-جنوب بین ایران، روسیه و آذربایجان که در سپتامبر ۲۰۲۲ در باکو برگزار شد، سه طرف بیانیه‌ای را امضا کردند که در آن متعهد شدند ترانزیت بار را بیش از پیش افزایش دهند و هدف آن رسیدن به ۳۰ میلیون تن تا سال ۲۰۳۰‌ می‌باشد.

عامل سوم، وابستگی شدید منطقه نخجوان جمهوری آذربایجان به ایران در زمینه ترانزیت و انرژی است. این امر نقش مهمی در محاسبات راهبردی در باکو دارد و عاملی قوی برای جلوگیری از ادامه یا تشدید تنش‌ها با تهران است. اگر روابط بین آذربایجان و نخجوان از طریق ایجاد کریدور زنگزور در ارمنستان جنوبی تقویت شود و این منطقه از طریق یک خط لوله جدید از ایغدیر ترکیه به منبع جایگزین گاز متصل شود که به گفته مقامات آذربایجان در آینده نزدیک آغاز خواهد شد، این عامل ممکن است در نهایت تغییر کند. اما در این بین، اتکای جمهوری آذربایجان به ایران در این دو حوزه حیاتی همچنان به عنوان ترمزی برای تشدید تنش‌ها عمل خواهد کرد.

عامل چهارم، روابط تهران و باکو با ارمنستان و اسرائیل است. جمهوری آذربایجان و ایران هر دو نگران هستند که بدتر شدن روابط آن‌ها‌ می‌تواند طرف مقابل را به همکاری نزدیکتر با رقبای مربوطه خود در ایروان و تل آویو وادار کند. از نمونه‌های آن می‌توان به سفر آرارات میرزویان، وزیر امور خارجه ارمنستان به تهران در اکتبر ۲۰۲۱، در دوره تشدید تنش‌های ایران و آذربایجان، و تصمیم اخیر باکو برای تصویب تاسیس سفارت در تل آویو در نوامبر ۲۰۲۲ و گشایش آن در مارس ۲۰۲۳ اشاره کرد. به نظر‌ می‌رسد افزایش تنش‌ها به عنوان یک کاتالیزور برای این تصمیمات عمل کرده است و به وضوح نشان‌ می‌دهد که تهران و باکو چگونه از کارت ارمنستان و اسرائیل برای ایجاد تعادل بین تهدیدها و بازدارندگی استفاده‌ می‌کنند.

عامل پنجم ترکیه است، به ویژه اینکه محور باکو-آنکارا پس از جنگ دوم قره باغ کوهستانی در اواخر سال ۲۰۲۰ به شدت تقویت شده است. ایران به خوبی‌ می‌داند که اگر فشار بیش از حد بر آذربایجان اعمال کند، باکو را با معضل امنیتی و استراتژیک مواجه خواهد کرد و نتیجه آن احتمالاً تقویت بیشتر روابط نظامی و امنیتی با شرکای خود، یعنی ترکیه و اسرائیل خواهد بود. علاوه بر این، تشدید تقابل ایران با جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز‌ می‌تواند فعالیت گروه‌های پان ترک و پان آذری را در مناطق آذری نشین شمال غرب ایران افزایش دهد.

عامل ششم روسیه است که تلاش‌ می‌کند نقش میانجی را در روابط تهران و باکو ایفا کند. در اصل، مسکو تنش بین دو کشور را به‌عنوان ایجاد یک جبهه درگیری جدید در قفقاز می‌داند، جبهه‌ای که همزمان با جنگ اوکراین، تنها فشار بیشتری را بر حوزه خارج نزدیک روسیه وارد می‌کند. علاوه بر این، از زمان آغاز جنگ اوکراین، روسیه نیز برای ترانزیت و تجارت با ایران، هند و کشورهای عربی خلیج فارس به مسیر داغستان-باکو-آستارا نیاز مبرمی دارد. در واقع طبق توافق اخیر تهران و مسکو با سرمایه‌گذاری روسیه قرار است راه آهن رشت – آستارا به طول ۱۶۴ کیلومتر در مدت سه سال تکمیل شود. بنابراین، ادامه و تشدید تنش‌ها بین تهران و باکو در شرایط فعلی به نفع مسکو نیست.

عامل هفتم، وابستگی ترانزیت و انرژی اروپا به جمهوری آذربایجان در نتیجه جنگ اوکراین است، با توجه به نقش این کشور در کریدور میانی و همچنین جایگاه آن به عنوان تامین کننده اصلی گاز برای اروپا که به دنبال جایگزین کردن گاز روسیه است، افزایش تنش بین تهران و باکو‌ می‌تواند یکی از مهم ترین مسیرهای ترانزیتی و انتقال انرژی به اروپا را به طور جدی تهدید کند که‌ می‌تواند تأثیر منفی قابل توجهی بر این قاره داشته باشد.

از بین همه عوامل ذکر شده در بالا، وزن عامل روسیه بیشتر از سایر عوامل به نظر‌ می‌رسد. در صورتی که جنگ روسیه علیه اوکراین ادامه یافته و منجر به تضعیف بیشتر اقتصاد و موقعیت آن در شورای امنیت سازمان ملل شود، ممکن است نقش مسکو به عنوان یک متعادل کننده منطقه‌ای تحت تأثیر قرار گیرد. نتیجه احتمالاً بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی بیشتر در قفقاز جنوبی و تقویت محور باکو- آنکارا خواهد بود. چنین وضعیتی‌ ممکن است مسیری را برای توسل به زور توسط آذربایجان برای باز کردن کریدور زنگزور ایجاد کند که متعاقبا‌ می‌تواند واکنش نظامی ایران برای حفظ امنیت مرزهای ایران و ارمنستان را به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، تنش بین تهران و باکو‌ می‌تواند به سرعت از کنترل خارج شود.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط