بازار؛ گروه بین الملل: تحولات اخیر جهشی در مسیر روابط ایران و روسیه، نشان میدهد که طی آن تهران در مقابل غرب قرار گرفته و به دلیل دشواری ایستادن یک جانبه در برابر غرب، در سیاست حرکت به سمت شرق پیش میرود. در مقابل ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه افزود: فشار خارجی و تحریم های غرب، نه تنها مانعی در مسیر همکاری کشورش با ایران ایجاد نکرده، بلکه بر عکس به تقویت روندهای مثبت در روابط دوجانبه به ویژه رشد مبادلات بازرگانی روسیه و ایران کمک کرده که در سالیان گذشته شکوفا شده است.
انگیزههای همکاری مسکو و تهران
از منظر روسیه، ایران در پروندههای خاورمیانه، قفقاز جنوبی، دریای خزر و آسیای میانه که موارد حیاتی برای مسکو هستند، نقشی اساسی دارد و تهران نیز با موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود دارای آن است. همچنین یکی از بزرگترین ذخایر جهانی گاز با حدود ۱۸ درصد است و به طور نسبی کنترل حرکت ناوبری در تنگه هرمز را در اختیار دارد که از طریق آن حدود ۴۰ درصد از ذخایر نفت جهان از آن عبور میکند.
از سوی دیگر، برخی نظریه پردازان ایرانی بر این باورند که کشورشان در طول تاریخ خود از بنبست ژئوپلیتیکی رنج برده است که در نفرین جغرافیا، توانایی ضعیف آن در دفاع از مرزهای وسیع خود که در طول زمان فرسوده شدهاند و فقدان یک استراتژی مشخص متجلی است.
خروج آمریکا در دوره ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای، بیاعتمادی ایران به غرب را تقویت کرد و ایران را به تحکیم روابط خود با شرق به ویژه چین و روسیه با هدف خروج از انزوای بین المللی و توسعه تجارت واداشت. با دستیابی به تسلیحات و فناوری پیشرفته و همچنین تقویت روابط با دو عضو دائمی در شورای امنیت، ایران میتواند از حق وتوی آنها برای جلوگیری از اعمال تحریمهای جدید علیه ایران استفاده کند.
انگیزههای توسعه همکاریهای ایران و روسیه به این شرح است: نخست، موضع مشترک در قبال غرب و تحریمهای بین المللی، ایران و روسیه را نزدیک میکند. «پوتین» معتقد است که غرب روسیه پس از فروپاشی شوروی را جدی نگرفت و به منافع آن احترام نگذاشت، همچنین ناتو به سمت شرق گسترش یافت تا جایی که نزدیک بود اوکراین و گرجستان را در صفوف خود بگنجاند. روسیه ابرقدرتی که دارای فرهنگ ارتدوکس محافظه کار است و نظام لیبرال غربی را به ویژه در ارزشها و فرهنگ آن رد میکند. در حالی که ایران خود را وارث تمدن پارسی باستان میداند و با تهدیدات غربی مواجه است که موجودیت و هویت آن را با اعمال تحریمهای شدید اقتصادی هدف قرار میدهد و اقلیتهای قومی را در قلمرو خود تحریک میکند. این امر با هدف تغییر نظام حاکم و همچنین تحمیل ارزشهای فرهنگی غربی به عنوان ارزشهای جهانی، قدرت فرهنگی ایران را تهدید میکند.
ایران نیز چندین سال است که به دلیل تحریمهای بینالمللی و آمریکا، از سیستم مالی و بانکی بینالمللی «سیستم سوئیفت» منزوی شده است که بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهروندان تأثیر میگذارد و در رشد مشکلات داخلی و نارضایتی اجتماعی خود را نشان میدهد. در نتیجه تحریمهای غرب علیه مسکو پس از آغاز جنگ با اوکراین باعث شد تا دو کشور روابط اقتصادی و تجاری را تقویت کنند. همکاری بین آنها برای رویارویی با عواقب تحریمهای اعمال شده و تلاش برای ایجاد مکانیسمهای جایگزینی که تابع هژمونی غرب نیستند، نیز در این راستاست.
دومین موضوع افغانستان است. مسکو و تهران دیدگاه مشترکی در مورد پرونده افغانستان دارند، زیرا آنها از پیامدهای قدرت انحصاری طالبان نگران هستند. اگرچه مسکو مرز مستقیمی با افغانستان ندارد، اما از ظهور یک بیداری مذهبی که به رشد قدرت گروههای اسلامی مسلح در شمال قفقاز و آسیای مرکزی از افغانستان آغاز میشود، بیم دارد و به همین دلیل با ایران همسو است. ایران نیز به نوبه خود نگران است که برخی گروههای افراطی پایگاههای خود را در افغانستان تقویت تا در داخل ایران فعالیت کنند. از سوی دیگر، ایران ابزارهای متعددی در پرونده افغانستان دارد که بارزترین آنها میزبانی از بیش از یک و نیم میلیون نفر مهاجر افغان است.
دلیل سوم، مخالفت با گسترش ناتو است. مسکو و تهران گسترش ناتو به شرق را رد میکنند، بطوریکه روسیه درخواست کییف برای پیوستن به ناتو را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی این کشور میداند و یکی از انگیزههای آغاز جنگ با اوکراین بود. همچنین ایران نگران گسترش ناتو به گرجستان و مرزهای آذربایجان در قفقاز جنوبی است که یک وجه محاصره جدید را به جبهه خلیج فارس که در آن واشنگتن قصد ایجاد یک سیستم دفاع موشکی یکپارچه و جبهه افغانستان تحت حاکمیت طالبان را دارد، اضافه خواهد کرد.
چهارم؛ موضع در مورد انقلابهای بهاری و انقلاب سوریه. مواضع ایران و روسیه در قبال انقلابهای عربی تقریباً شباهت دارد، زیرا آن را توطئههای غربی میدانستند که هدفشان تغییر شکل منطقه بهگونهای است که نفوذ آنها را تضعیف کند و به دنبال بیرون راندن مسکو از شرق مدیترانه و بیرون راندن ایران از شام است. جرقه مداخله ناتو در لیبی برای حمایت از انقلابیون علیه قذافی نزدیک به روسیه و ادعای واشنگتن و متحدان اروپاییاش مبنی بر خروج بشار اسد نیز در همین راستاست. میتوان گفت پرونده سوریه همان چیزی است که تهران و مسکو را به همکاری نزدیک بیسابقه در سه دهه اخیر برانگیخت و سپس جنگ اوکراین روابط دوجانبه را از سطح منطقهای به سطح جهانی ارتقا داد.
مسکو برای غلبه بر محاصرهای که غرب به دنبال تحمیل بر آن است، به شرکای قوی منطقهای نیاز دارد و نیز در تلاش برای ایجاد یک سیستم بین المللی چند قطبی و تغییر مشارکت دارد
نزدیکی تاکتیکی
ویژگیهای متعددی وجود دارد که میزان مشارکت راهبردی دو کشور را تعیین میکند که بارزترین آنها عبارتند از: عدم وجود مسائل اختلافی جدی بین آنها، وجود درجه بالایی از اعتماد متقابل، احترام هر یک از طرفین به منافع یکدیگر، هماهنگی نزدیک در تدوین سیاستهای خارجی، وجود همکاریهای اقتصادی گسترده و اشتراک ارزشهای مشترک بین دو کشور.
بررسی این معیارها در روابط ایران و روسیه، نشان میدهد که بسیاری از آنها برآورده نشدهاند. هر یک از آنها منافع و سیاستهای مستقل خود، برداشت متفاوت از تهدیدات، و ارزشهای خاص خود را دارند که از نظام سیاسی و اجتماعی سرچشمه میگیرد. همچنین کشمکش تاریخی بین امپراتوریهای ایران و روسیه در طول قرنها وجود دارد.
برای نمونه، روسیه مایل به تقویت و توسعه روابط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی است، در حالی که از سوی دیگر منافع ایران با منافع خلیج فارس در سالهای اخیر در تضاد بوده و بر اتحاد راهبردی ایران و روسیه در صورت وقوع، تاثیرگذار خواهد بود. روابط مسکو با کشورهای حاشیه خلیج فارس در بسیاری از پروندهها مانند مدیریت بازار نفت که از طریق اوپک پلاس با ریاض هماهنگ میشود. یا روسیه روابط خوبی با اسرائیل دارد، ایران با آن دشمن است و بنابراین هرگونه حمایت روسیه با تجهیزات نظامی پیشرفته از ایران بر روابط این کشور با تلآویو تأثیر میگذارد. همچنین ایران و روسیه در بخش انرژی، بهویژه صادرات نفت و گاز با هم رقابت میکنند که میتواند عامل تاثیرگذاری باشد.
در نتیجه؛ وجود روابط قوی سیاسی، همکاری نظامی یا مواضع یکسان بین دو کشور در برخی مسائل بینالمللی و یا ایجاد هماهنگی در برخی پروندههای سیاست خارجی، به دلیل عدم برنامهریزی مشترک برای معامله، نمیتواند در بند مشارکت راهبردی طبقهبندی شود. باوجود چالشهای کنونی، میتوان آن را در چارچوب مشارکت محتاطانه و همکاریهای دوجانبه قرار داد. نعمتالله ایزدی، آخرین سفیر ایران در شوروی و اولین سفیر ایران در روسیه، پیشتر درمورد ماهیت روابط دو کشور گفت: «ما نمیتوانیم روابط استراتژیک داشته باشیم، در برخی زمینهها اهداف ما متناقض است، اما میتوانیم روابط خوبی در بالاترین سطح ایجاد کنیم.»
چشم انداز آینده
رویکردهای مبتنی بر مقابله با تهدیدات مشترک، توسعه روابط ایران و روسیه را با وجود عوامل تاریخی و اختلافات دو کشور تبیین میکند و با توجه به تهدیدات مشترک، انتظار میرود همکاریهای دو کشور به گونهای افزایش یابد که در خدمت مردم باشد. بنابراین، توسعه روابط کنونی که هنوز ماهیت تاکتیکی دارد، بعید نیست که به سطوح استراتژیک توسعه یابد، زیرا تهران قصد دارد همکاری با مسکو را برای غلبه بر محدودیتها و تهدیدهایی تقویت کند.
همچنین مسکو برای غلبه بر محاصرهای که غرب به دنبال تحمیل بر آن است، به شرکای قوی منطقهای نیاز دارد و دو طرف نیز در تلاش برای ایجاد یک سیستم بین المللی چند قطبی و تغییر مشارکت دارند. هر دو کشور نظام بینالملل کنونی را ابزاری میدانند که غرب برای دستیابی به منافع خود و تحمیل ارزشهای خود از آن استفاده میکند.
جنگ در اوکراین و رویارویی با غرب به یک نبرد وجودی تبدیل شده است که مسکو بیشتر منابع خود را برای آن بسیج میکند و همین امر باعث شد بخشی از نیروها و تجهیزات خود را از خاک سوریه خارج کرده و به سمت اوکراین هدایت کند. این وضعیت احتمالا روسیه را تقویت و هماهنگی با ایران در سوریه را افزایش میدهد.