به قلم:ویتالی تیمکیو
مقامات جمهوری سودان بازنگری توافقنامه ساخت پایگاه نیروی دریایی روسیه در این کشور در بندر سودان واقع در سواحل غربی دریای سرخ را به پایان رساندند و توافقنامه دو کشور برای ایجاد یک مرکز لجستیک برای نیروی دریایی روسیه در بندر سودان در دسامبر ۲۰۲۰ امضا شد.
با اجرای این پروژه، مرکز خدمات لجستیکی (PMTO) قادر خواهد بود تا چهار فروند کشتی روسی از جمله کشتی های دارای سوخت هستهای را به طور همزمان پشتیبانی کند. تا ۳۰۰ پرسنل نظامی روسیه می توانند در این تاسیسات خدمت کنند.
علاوه بر این، روسیه مجاز به واردات و صادرات سلاح، مهمات و هرگونه تجهیزات مورد نیاز برای عملیات پایگاه و «انجام ماموریتهای محوله به کشتی های جنگی» از طریق بنادر و فرودگاه های کشور است. هیچ وظیفه یا هزینه دیگری برای این کار وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، برای استقرار امکانات پدافند هوایی و جنگ الکترونیک در بندر سودان برنامه ریزی شد.
قرارداد بین مسکو و خارطوم قرار بود به مدت ۲۵ سال اعتبار داشته باشد و به طور خودکار برای ۱۰ سال دیگر تمدید شود، مشروط بر این که هیچ یک از طرفین برنامههای خود را برای توقف فعالیت خود یک سال قبل از انقضای دوره بعدی به اطلاع دیگری نرسانند.
به گزارش آسوشیتدپرس، روسیه موافقت کرده است که آخرین خواسته های سودان از جمله تهیه تسلیحات و تجهیزات بیشتر را برآورده سازد. علاوه بر این، طرف روسی تمام نگرانیهای احتمالی نیروهای مسلح سودان را در رابطه با توافق برطرف کرد. اکنون، آسوشیتدپرس خاطرنشان می کند، این توافق باید توسط رهبری نظامی کشور، احزاب و انجمن های جامعه مدنی تصویب شود.
این توافق در حال حاضر در مرحله تصویب است.
اهمیت ژئوپلیتیکی پایگاه در دریای سرخ
استقرار پایگاه روسیه در سودان می تواند تضمین کننده امنیت مسیرهای حمل و نقل دریایی استراتژیک در مناطق مختلف اقیانوس جهان و گسترش همکاری های نظامی-سیاسی و نظامی-فنی با کشورهای منطقه باشد. مرکز خدمات لجستیکی همچنین استراحت خدمه، تعمیر و تدارک لجستیکی کشتی ها را فراهم خواهد کرد.
اهمیت مرکز خدمات لجستیکی نیروی دریایی روسیه در سودان بسیار بالاست. دسترسی آزاد به اقیانوس را فراهم می کند و در تقاطع مسیرهای تجارت جهانی قرار دارد.
قرار گرفتن نیروی دریایی روسیه در این منطقه امکان کنترل دریای سرخ و سواحل شبه جزیره عربستان را فراهم می کند.
آب های دریای سرخ کوتاه ترین مسیر بین اقیانوس هند ، دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است. این موضوع اجازه می دهد تا حمل و نقل آبی در هر دو جهت بین اروپا و آسیا بدون دور زدن آفریقا انجام گیرد. در اینجا مهمترین شریان های حمل و نقل از اروپا به سمت اقیانوس هند، آسیا و استرالیا از طریق کانال سوئز و دریای سرخ جریان مییابند. هر کشوری که پایگاه دریایی در دریای سرخ داشته باشد می تواند به راحتی کنترل تنگه باب المندب را به دست گیرد، که از طریق آن عرضه منابع هیدروکربنی از پادشاهی های خلیج فارس به سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا صورت میگیرد.
تاریخچه مسئله
مسائل بازسازی پایگاه ناوگان داخلی همواره به طور کاملاً جدی در دستور کار رهبری نظامی-سیاسی بوده است. به ویژه در کنفرانس پوتسدام در سال ۱۹۴۵، رهبری شوروی موضوع لیبی را که قبل از جنگ مستعمره ایتالیا بود و در این جنگ به عنوان بخشی از نیروهای محور شکست خورد، مطرح کرد تا تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی قرار گیرد. بدینترتیب، مسکو به دژهای مستحکم در مدیترانه دست مییافت. با این حال، این اتفاق نیفتاد.
باید به صراحت گفت که تاریخچه توسعه پایگاه نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی در بیشتر موارد سرشار از صفحات بسیار غم انگیز است.
در طول سالها، نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی دارای مرکز پشتیبانی لجستیکی (PMTO)، مراکز پایگاه، پایگاههای دریایی در کوبا، لهستان، آلمان، فنلاند، سومالی، ویتنام، سوریه، یمن، اتیوپی، مصر، لیبی و چندین کشور دیگر بود.
بسیاری از پروژهها به دلایلی انجام نمیشوند و در بسیاری از موارد غیرقابل بازگشت هستند. و با این واقعیت توضیح داده می شود که موضوع مکان یابی پایگاههای دریایی به طور جدایی ناپذیری با سیاست و روابط بین دولت ها مرتبط است.
به عنوان مثال، در اواسط دهه ۱۹۵۰، رهبری اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسید که زمان آن رسیده است که پایگاه Porkkala Udd در فنلاند را که از سال ۱۹۴۴ به ناوگان شوروی خدمت می کرد، منحل کند: این پایگاه تنها موجب خشم فنلاندی ها میشد و روابط بین دو کشور را تیره تر میکرد، در حالی که ارزش استراتژیک و عملیاتی ویژهای نداشت.
تاریخچه قابل توجهی هم در مورد پایگاه نیروی دریایی در ولورا در آلبانی وجود دارد. یک تیپ ۱۲ زیردریایی شوروی در اینجا مستقر بود. در سال ۱۹۶۱، به دلیل اختلافات ایدئولوژیک بین تیرانا و مسکو، روابط بین دو دولت قطع شد. به دنبال آن تخلیه فوری پایگاه انجام شد. چهار قایق شوروی که در آن لحظه در حال تعمیر بودند توسط آلبانیاییها توقیف شدند.
در عین حال، رهبری کشور همیشه قادر به تأثیرگذاری بر اوضاع نیست. به عنوان مثال، پایگاه دریایی بربرا در خلیج عدن، که اتحاد جماهیر شوروی در آنجا یک بندر در آب های عمیق و بزرگترین فرودگاه درجه یک آفریقا را ساخت، در سال ۱۹۷۷ در نتیجه جنگ سومالی و اتیوپی از دست رفت. ناوگان شوروی، لنگرگاه کشتیهای جنگی، یک مرکز ارتباطی مهم، یک ایستگاه ردیابی، یک انبار موشک های تاکتیکی، و همچنین یک انبار بزرگ سوخت و محل زندگی ۱٫۵ هزار نفر را در نقطه حساسی از اقیانوس جهان از دست داد.
جای اتحاد جماهیر شوروی در سومالی بلافاصله توسط ایالات متحده اشغال شد.
این باند تحت کنترل ارتش ایالات متحده قرار گرفت و تا زمان فروپاشی سومالی در سال ۱۹۹۱ در لیست باند فرود رزرو برای فضاپیماهای امریکایی قابل استفاده مجدد نوع شاتل قرار داشت.
دو سال پس از از دست دادن پایگاه در سومالی، اتحاد جماهیر شوروی پایگاه دریایی Cam Ranh را در ویتنام افتتاح کرد که یکی از راحت ترین مکان ها برای استقرار کشتیها و شناورها در اقیانوس آرام به حساب می آمد. ۲۰-۲۵ ناو و شناور نیروی دریایی، حدود ۴۰ فروند هواپیمای شناسایی، جنگنده، ناو موشک انداز، هواپیمای ضد زیردریایی به طور مداوم در پایگاه نیروی دریایی کم ران Cam Ranh حضور داشتند. همه اینها تهدیدی واقعی برای ناوگان سایر کشورهای منطقه از هنگ کنگ گرفته تا مالزی ایجاد کرد. در سال ۲۰۰۱، فدراسیون روسیه خروج زود هنگام نیروهای نظامی خود را از خاک ویتنام آغاز کرد. آخرین سربازان روسی در ماه مه ۲۰۰۲ کم ران را ترک کردند.
علاوه بر این، کشتی های نیروی دریایی شوروی به طور دوره ای در مرکز خدمات لجستیکی آنگولا، گینه، تونس و اتیوپی توقف می کردند. همچنین کشتیهای نیروی دریایی شوروی وارد عدن و ویکتوریا در سیشل شدند، اما اتحاد جماهیر شوروی دارای مرکز خدمات لجستیکی و (PB، پایگاه دریایی) در این نقاط نبود.
عدم وجود یک سیستم پایگاه کامل در منطقه مسئولیت اسکادران عملیاتی ۵ نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی (دریای مدیترانه) منجر به افزایش چشمگیر طول خدمت رزمی کشتی های جنگی و زیردریایی ها شد. منابع مادی هنگفتی صرف انتقال به دریای مدیترانه و برعکس گردید و مهمتر از همه، منابع موتوری مصرف شد. این انتقال از نظر زمانی بسیار طولانی بود.
در تعدادی از موارد، مسائل مربوط به استقرار ناوگان بسیار جدی بود و رهبری نیروی دریایی آن زمان برنامه هایی برای ایجاد جزایر مصنوعی در مکانی داشت که امکان استقرار مراکز پایگاه دریایی و پشتیبانی لجستیک وجود داشته باشد. کمیته علمی نیروی دریایی روی این طرح ها کار میکرد.
سپس آنها روش هایی را برای سازماندهی پایگاه های قابل مانور در اقیانوس به عنوان پایگاهی متحرک (سیار) توسعه دادند. در اینصورت، قرار بود از پایه های شناور و سایر شناورهای پشتیبانی در مناطقی با امواج ضعیف و متورم و همچنین در لبه یخ استفاده شود. یا از یک روش حمله رعدآسا با استفاده از لنگرهای اعماق دریا (لنگرهای ویژه) یا تجهیزات حمله سنگین (بشکه های حمله با زنجیرهای لنگری به وزن حداقل ۷۵ تن) در حملات غافلگیرانه و در سواحل با عمق حداکثر ۳۰۰ متر در باد تا ۶-۷ درجه استفاده شد.
استفاده از سکوهای اقیانوسی شناور نصب شده تا عمق ۱۰۰ متر نیز پیش بینی شده بود. با این حال، دیر یا زود، روسیه ناچار به احیای قدرت دریایی خود خواهد بود. همچنین ناوگان روسیه در حال حاضر به یک سیستم به خوبی توسعه یافته پایگاهی و مرکز خدمات لجستیک در سودان در اینجا (دریای سرخ) نیاز دارد. که این تنها اولین قدم میباشد.
آمریکا مخالف خواهد بود
ایالات متحده به خوبی از اهمیت استثنایی ژئوپلیتیکی هر پایگاه دریایی در منطقه آگاه است. این کاملا محتمل است که مقامات سودان تحت فشار بسیار زیادی از سوی واشنگتن باشند و نمی توان رد کرد که کاخ سفید تمام تلاش خود را انجام دهد تا موضوع به نقطه ای برسد که توافقات قبلی را ناکام بگذارد.
هدف غرب در این مورد نیز این است که از عدم افتتاح مرکز خدمات لجستیک نیروی دریایی روسیه در سودان اطمینان حاصل کند.
این سوال پیش می آید که رهبری سیاسی و نظامی سودان در آینده چه باید بکند؟ احتمالاً مقامات جمهوری از جانب مسکو باید چنان پیشنهادی دریافت کنند که محافل نظامی-سیاسی این دولت نتوانند از آن امتناع کنند.
ملاحظاتی در این زمینه وجود دارد. برای دولتی با جمعیت کم و توانایی های پیچیده اقتصادی به سادگی ممکن نیست که ارتش ملی را به سوی مطالبات پیشرفته و مدرن سوق دهد.
در این مورد هر چقدر هم برای دفاع هزینه شود، باز هم کافی نخواهد بود و برای مثال دفاع در مقابل آمریکا اساساً غیرممکن است. واشنگتن (گاهی اوقات همراه با متحدان) در جنگی که فقط با استفاده از سلاح های معمولی در چند روز انجام می شود با هر دشمنی که به نظر او حقوق بشر را زیر پا بگذارد یا بموقع لوله آزمایشی با پودر سفید پیدا کند، مقابله خواهد کرد.
در زمان ما نمونههای بسیاری وجود دارد از جمله یوگسلاوی، عراق، لیبی. علاوه بر این، رهبران این دولتها یا در زندان یا با طناب دار به زندگی خود پایان دادند. دوران ارتش های ملی دولت های نسبتا کوچک به عنوان ابزاری مؤثر در حفظ منافع و حاکمیت ملی در نهایت بسر رسیده است.
زنده ماندن در جنگ های ادعایی در مقیاس بزرگ تنها در صورتی امکان پذیر است که به ائتلافی تحت رهبری یکی از ابرقدرت های موجود که دارای تمام قابلیت ها و ویژگی های نظامی لازم است، از یک گروه هوا فضا گرفته تا سلاح های هستهای با دقت بالا، بپیوندید. مثال سوریه در اینجا بارزتر است. هم رهبر و هم دولت فقط به این دلیل زنده ماندند که بلافاصله و به موقع برای کمک نظامی به روسیه مراجعه کردند.
به نظر می رسد این موضوع باعث شده است که بسیاری از سران کشورهای خاور نزدیک و میانه و تعدادی دیگر از کشورهای آفریقایی به طور جدی در مورد آن فکر کنند.
منافع استراتژیک
البته، امروز نیز می توان این را گفت که چه نیازی به پایگاهی در دریای سرخ وجود دارد، در حالی که نیروهای روسی درگیر عملیات نظامی ویژه هستند که از یک ماه قبل به اوگلدار و باخموت یورش برده اند.
در مورد وضعیت سخت نظامی-سیاسی و اقتصادی روسیه، باید توجه داشت که استراتژی اساسی بر اساس حداقل ۵۰ سال آینده شکل می گیرد. البته امروز هم در حوزه صرفا نظامی و هم در توسعه مجموعه اقتصادی کشور مشکلاتی وجود دارد. اما چه کسی می داند که وضعیت در ده، به خصوص بیست، سی سال آینده چگونه پیش خواهد رفت.
به طور خاص، گاهی اوقات استدلال می شود که روسیه کشتی های زیادی در منطقه اقیانوس ندارد و در طی ده سال آینده بعید است که تعداد بیشتری از آنها وجود داشته باشند تا برای عملیات فعال در دریای مدیترانه یا اقیانوس هند کافی باشند.
با این حال، حتی در اینجا نیز هیچ کس پاسخ روشنی در مورد اینکه کشتی سازی نظامی داخلی در ۲۰-۳۰ سال آینده چگونه خواهد بود، ندارد. و بگذارید فرض کنیم که روسیه در حال حاضر یک پایگاه دریایی در یک منطقه خاص دارد. و اهمیت آن در یک دوره تاریخی قابل پیش بینی از نقطه نظر ژئوپلیتیک می تواند استثنایی باشد.
بنابراین، حل مثبت موضوع “اساسی” باید حوزه توجه انحصاری سیاستمداران داخلی و ارتش باشد. و در این راستا، دولتمردان روسیه مدرن باید صرفاً از منافع ملی بلندمدت استفاده کنند. روسیه در قرن ۱۹ و ۲۰ مکرراً تلاش کرد تا جای پایی در مدیترانه به دست آورد. در گذشته نه چندان دور، آرزوهای ایجاد پایگاه های دریایی در اقیانوس هند نیز محقق نشد.
با این حال، این امید وجود دارد که در قرن بیست و یکم، این کشور در نهایت خود را هم در دریای مدیترانه و هم در اقیانوس هند و همچنین در سایر نقاط حساس اقیانوس جهان که از نظر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک حائز اهمیت هستند، تثبیت کند.
مترجم: ساره جمشیدی