در بازه زمانی بین پایان جنگ جهانی دوم در ماه مه ۱۹۴۵ و حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، اروپا در یک دوره طولانی مگر وقوع درگیریهایی همچون جنگ بالکان، در شرایط صلح قرار داشته است. شرایط عادی و غیر قابل تغییر به نظر میرسید. اتحادیه اقتصادی و سیاسی اروپا، روابط تجاری خود را تقویت کرد و ارمغان این جهانیشدن، شکوفایی اقتصادی برای قارهای بود که در طول تاریخ، جنگهای خونین بسیاری به خود دیده بود.
در این فرآیند، جهانیشدن، ثمره رشد تجارت بینالمللی بوده و همواره و به مراتب از رشد تولید ناخالص داخلی در اقتصادهای پیشرفته فراتر رفته است. همافزایی و کارآیی جهانیشدن، کلید بهبود استانداردهای زندگی مصرفکنندگان در کشورهای توسعهیافته و سایر نقاط جهان از جمله آسیا بوده است. نکته حائز اهمیت اینکه، اکنون به نظر میرسد که این الگوی جهانیشدن در بهترین حالت، در حال کند شدن است.
در این گزارش آمده است: این تغییر پارادایم در روند معکوس قابل مشاهده است: رشد تجارت بینالمللی کندتر از رشد اقتصاد در دهه آینده خواهد بود، چیزی که برای اولین بار در بیش از ۲۵ سال گذشته اتفاق خواهد افتاد.
تجارت جهانی در حال کاهش است چرا که جنگ در اوکراین و پیامدهای آن، به عنوان مانع اصلی رشد اقتصادی، جایگزین همهگیری کووید-۱۹ شدهاند. تجارت در ۹ سال آینده با نرخ متوسط کمتری نسبت به تولید ناخالص داخلی رشد خواهد کرد که این مسئله نشاندهنده معکوس شدن الگوی جهانی رشد به موجب تجارت در دهههای اخیر است. «سازمان تجارت جهانی» در آخرین بیانیه خود هشدار داد که کاهش شتاب تجارت میان کشورها با رشد ناچیز اقتصادی یک درصدی در سال ۲۰۲۳ همراه خواهد بود.
یکی از اعضای سازمان تجارت جهانی خاطرنشان کرد که «اگرچه محدودیتهای تجاری ممکن است پاسخی وسوسهانگیز به آسیبپذیریهای اقتصاد ناشی از شوکهای دو سال گذشته باشد، اما کاهش زنجیرههای عرضه جهانی تنها فشارهای تورمی را عمیقتر کرده و این مسئله به خودی خود به کاهش رشد اقتصادی منجر میشود. این کارشناس در پایان سال ۲۰۲۲ گفت: آنچه که ما به آن نیاز داریم، پایگاهی عمیقتر، متنوعتر و کمتر متمرکز برای تولید کالاها و خدمات است.
الگوهای تجاری، نه تنها در نتیجه جنگ در اوکراین، بلکه به دلیل کاهش اتکای کشورهای غربی به تجارت با چین و ظهور بلوکهای اقتصادی مانند «انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا» (آسه آن) با هدف تنوع بخشیدن به زنجیره تامین، تغییر خواهند کرد.
چرا تجارت، شتاب خود را از دست میدهد؟
فراتر از موج حمایتگرایی که از زمان بحران مالی ۲۰۰۸ قوت گرفته است، عوامل دیگری نیز وجود دارند که کاهش سطح تجارت جهانی را پیشبینی میکنند:
– درگیری میان روسیه و غرب. با اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه و قطع وابستگی اتحادیه اروپا از نفت و گاز روسیه، تجارت بین اتحادیه اروپا و روسیه به شدت سقوط کرده و در بازه زمانی ۲۰۲۳ تا ۲۰۳۱ به میزان ۲۶۲ میلیارد دلار کاهش مییابد. تجارت روسیه از اروپا به مناطق دیگر، به ویژه چین و هند منتقل خواهد شد. بیشترین تأثیرات منفی در اروپا در بخش انرژی رخ خواهد داد، اما این تغییرات بر سایر کالاها نیز تأثیر خواهد گذاشت.
– تجارت چین و سایر قدرتها. تجارت آمریکا و چین تا سال ۲۰۳۱ به میزان ۶۳ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. حجم تبادلات اتحادیه اروپا و چین هر چند با سرعت کمتری نسبت به میانگین جهانی، رشد خواهد کرد. تحلیلگران میگویند که این روند به رشد تجارت جهانی با کشورهای آسه آن، هند و مکزیک میانجامد.
– رشد تجارت آسه آن. آسیای جنوب شرقی ذینفع اصلی نقشه تجاری جدید خواهد بود. این منطقه شاهد تجارت بیشتری با چین، ایالات متحده، ژاپن و اتحادیه اروپا خواهد بود و این امر از تمایل شرکتها به تنوع بخشیدن به زنجیره های تامین جهانی در مواجهه با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی و افزایش هزینههای تولید در چین ناشی میشود. تجارت آسهآن با چین به میزان ۴۳۸ میلیارد دلار رشد خواهد کرد که بزرگترین افزایش بین منطقهای در نقشه سال ۲۰۳۱ محسوب خواهد شد. کسب و کارها نیز به دلیل هزینههای پایینتر منطقه و افزایش وسعت و عمق قابلیتهای تجاری به آسیای جنوب شرقی کشیده خواهند شد.
شکاف جهانی که از قبل در راه بود
ال اکونومیستا در ادامه آورده است: اینکه بتوان استدلال کرد جهان در حال تکه تکه شدن است، سخت به نظر میرسد. با این حال تحلیلگران پیشتر نیز معتقد بودند که روند ایجاد شکاف در جهان از قبل با ظهور چین به عنوان یک کشور پیشرو اقتصادی و ژئوپلیتیکی در جریان بود. جنگ در اوکراین و واکنشها به آن نیز در حال گسترش بخشیدن به این شکافهای ژئوپلیتیکی است و میتواند گذار از یک جهان تکقطبی به یک جهان دوقطبی یا چندقطبی را تسریع کند.
همهگیری و درگیری در اوکراین باعث شده است تا کشورها در مورد پایداری زنجیرههای تامین خود تجدید نظر کنند. اکنون، فشار فزایندهای به سمت بومیسازی یا منطقهای شدن وجود دارد که برخی از خطرات مرتبط با وابستگی به یک کشور یا یک جغرافیا را به عنوان منبع تولید کاهش میدهد.
تاثیر جنگها
به نوشته این نشریه اسپانیا، جنگها، جریانهای تجاری را تغییر میدهند و برنده و بازنده را تعیین میکنند. اریک بارتالون از گروه تحقیقات اقتصادی آلیانز ریسرچ (Allianz Research) در نگاهی تاریخی میگوید، یکی از اهداف جنگ، مسدود کردن جریانهای تجاری به منظور تضعیف دشمن است؛ تحریم قارهای ناپلئون علیه انگلیس در سال ۱۸۰۶ یا تصمیم نهایی انگلیس برای تحریم نکردن آلمان در سال ۱۹۱۴ به دلیل پیامدهای این اقدام برای کشورهای بیطرف (نروژ، سوئد، دانمارک و هلند) از جمله این موارد است. به این ترتیب، ابزارهای اقتصادی و مالی به هر طریق و شکلی، همیشه بخشی از سلاحهای به کار رفته در درگیریها بودهاند.
وضعیت امروز فقط از جنگ اوکراین نشات نمیگیرد. این تنش از سالها پیش شکل گرفته بود. قبل از غائله اوکراین نیز چین در حال به چالش کشیدن قدرت ایالات متحده بود. بسیاری فکر میکنند که هدف این غول آسیایی، سازماندهی مجدد نظم جهانی است. الکساندر بوچاردی رئیس استراتژی سرمایهگذاری کردیت سوئیس معتقد است، این موضوع، اهمیت این کشور در جهان را بهتر نشان میدهد. از بین رفتن ارزهای رمزپایه یا کاهش ارزش دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی نشان میدهد که تحولاتی در حال وقوع است.
اقتصاددانان «انجمن اقتصاد جدید» (New Economy Forum) با انتشار مقالهای در ژانویه پا را فراتر گذاشته و در مورد تغییر الگوی کلی اقتصاد جهانی صحبت کردند. برای بیش از سه دهه، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی به طور عمده بر اصول بازار لیبرال استوار بوده است. از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، این روند، بسیاری از جذابیتهای خود را از دست داده و شکاف پارادایم خطرناکی را پشت سر گذاشته است. این مقاله، دستکم دوازده مکتب فکری مهم جدید را شناسایی میکند که هر کدام در اندیشههای متفکران برجسته بینالمللی، از دنی رودریک(Dani Rodrik) در تعریف مجدد جهانی شدن تا توماس پیکتی(Thomas Piketty) در مورد کاهش نابرابریها منعکس شده است.
این کارشناسان همچنین تعداد فزایندهای از سازمانها یا افراد را معرفی میکنند که به صورت فعالانه از جستجوی یک الگوی جدید برای اقتصاد و جامعه حمایت میکنند. جریان های زیادی وجود دارند که در حال ظهور هستند و از تغییر در نظام جهانیشدن و سرمایهداری خبر میدهند که برای دههها حاکم بوده است. این بار به نظر میرسد که پارادایم در حال تغییر است و بازگشتی وجود ندارد. با این حال، تا زمان دست یافتن به نتایج باید محتاط بود، چرا که این برای اولین بار نیست که جهانیشدن یا سرمایهداری مرده فرض میشود.