رسانه تخصصی روابط بین الملل

سردرگمی واشنگتن در قبال آمریکای لاتین

Diplomacyplus.ir/?p=6916
دو سال از روی کارآمدن «جو بایدن» به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا می‌گذرد و تاکنون هیچ نشانه‌ای مبنی بر اراده واشنگتن برای تقویت روابط با آمریکای لاتین که منطقه‌ای کلیدی برای این کشور است، دیده نمی شود

 تارنمای اسپوتنیک‌موندو در گزارشی به مسئله روابط دو سال اخیر کاخ سفید با آمریکای لاتین پرداخت و نوشت: آندرس مانوئل لوپز اوبرادور رئیس‌جمهوری مکزیک بارها از همتای آمریکایی خود دعوت کرده است تا با حمایت از کشورهای سراسر قاره آمریکا، زمینه برای دستیابی قاره به خودکفایی اقتصادی را فراهم کند.

دغدغه ای که اگر چه از زبان رئیس‌جمهوری مکزیک بارها تکرار شده اما گوش شنوایی برای آن وجود نداشته است.

اوبرادور در نشست سران آمریکای شمالی که اوایل ژانویه برگزار شد، اعلام کرد: این پیشنهاد، جامع است و منجر به تحکیم موقعیت ما به عنوان منطقه اقتصادی در جهان، تقویت برادری در قاره آمریکا، احترام به اختلافات و حاکمیت‌های ما می‌شود.

پرسشی که مطرح است اینکه چرا بایدن به این نوع فراخوان و درخواست‌ها که از سوی کشورهای مختلف قاره آمریکا اعلام می‌شود، توجهی نکرده است؟

استفانیا کروز لِرا، دکترای علوم سیاسی و کارشناس روابط بین‌الملل از دانشگاه خودمختار بارسلونا در مصاحبه با اسپوتنیک تاکید کرد منطقه آمریکای لاتین، اولویتی در این لحظه از تاریخ ایالات متحده ندارد. یک وضعیت رهاشدگی وجود دارد زیرا (آمریکای لاتین) یک منطقه نفوذ تثبیت شده در نظر گرفته می‌شود.

این محقق مرکز تحقیقات آمریکای شمالی دانشگاه ملی خودمختار مکزیک افزود: من فکر می‌کنم استراتژی کلی جو بایدن بازگشت به چندجانبه‌گرایی و تقویت روابط با متحدانش است، اما هیچ راهبرد دقیقی وجود ندارد که به سمت آمریکای لاتین حرکت کند.

ماریا کریستینا روساس، کارشناس مطالعات آمریکای لاتین در دانشگاه مکزیک نیز به اسپوتنیک گفت: این بی‌علاقگی حتی نسبت به مکزیک نیز مشاهده می‌شود، که با وجود اینکه «کشوری مهم در بسیاری از مسائل» است اما در حقیقت «مکزیک در سطح بالایی در سیاست جهانی ایالات متحده قرار ندارد و بقیه کشورهای آمریکای لاتین در جایگاه پایین‌تری قرار دارند».

وی تصریح کرد: ما در اولویت نیستیم. برای ایالات متحده، مناطق دیگری هستند که اولویت بالاتری دارند: خاورمیانه، اروپا، آسیا، اما آمریکای لاتین یک همسایه در نظر گرفته می‌شود. اگرچه برای ایالات متحده این موضوع روشن است که روابط با آمریکای لاتین در حوزه‌های مختلف (تقویت دموکراسی، تجارت، توافق سیاسی) می‌تواند مهم باشد اما واقعیت این است که وضعیت روابط بسیار مبهم و نامشخص است.

سردرگمی واشنگتن در قبال آمریکای لاتین

فرصت برای چین

بی‌علاقگی واشنگتن به آمریکای لاتین به پکن اجازه داده است تا خود را در جایگاه یکی از متحدان استراتژیک اصلی این منطقه ، به ویژه در کشورهایی مانند کاستاریکا، شیلی و آرژانتین قرار دهد.

کریستینا روساس با توصیف چین به عنوان غولی که ایالات متحده توان کنترل آن را ندارد، گفت: چین کشوری است که بر مخروط جنوبی تسلط دارد و این مسئله نشان‌دهنده کاهش نفوذ ایالات متحده است.

وی افزود: آمریکای لاتین، کشورهایی هستند که آن‌ها (آمریکایی‌ها) می‌توانند کنترلشان کرده یا بر آن‌ها نفوذ بیشتری داشته باشند. اما من در این مرحله فکر می‌کنم که بایدن و ایالات متحده باید تسلیم شوند، چرا که بی‌توجهی به آمریکای لاتین، عواقب و پیامدهایی در پی دارد که در حال حاضر نیز شاهد هستیم؛ چین، روابط بسیار ساختارمندی را با منطقه برقرار کرده که از بین بردن آن‌ها، دشوار خواهد بود.

از سال ۲۰۱۳، پکن با طرح کمربند و جاده، اقتصادهای سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده و بر اساس آن انتظار می‌رود شرکت‌های چینی در ۱۴۹ کشور حضور یابند. این حضور به معنای مبادلات تجاری نزدیک به ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهان و پروژه‌های زیربنایی تحت حمایت چین در کشورهای امضاکننده این توافقنامه است.

استفانیا کروز معتقد است: واشنگتن، نفوذ چشمگیر چین در منطقه را درک نمی‌کند. این درحالی است که برخی کشورهای آمریکای لاتین می‌توانند برای کاهش وابستگی آمریکا به صنایع چین، کلیدی باشند.

شکوفایی دوباره دولت‌های چپگرا نیز بخشی از عوامل ایجاد فاصله بین ایالات متحده و آمریکای لاتین است. به گفته این کارشناس مطالعات آمریکای لاتین، این دسته کشورها اگر چه وارد تقابل و رویارویی مستقیم با آمریکا نمی‌شوند اما در مقابل پروژه قدرت هژمونیک ایالات متحده قرار دارند. جریان چپگرای آمریکای لاتین، همچون گذشته نیست و دیدگاه خود را به شدت نسبت به آمریکا تغییر داده است: ماهیت اصلاحات جبهه چپ، بیشتر جنبه اجتماعی پیدا کرده و بر بهبود زندگی مردم و توزیع ثروت متمرکز شده است؛ مواردی که در تضاد با پروژه قدرت هژمونیک ایالات متحده است.

سردرگمی واشنگتن در قبال آمریکای لاتین

کلاف پیچیده روابط

نکته حائز اهمیت چنان که کروز لرا هشدار داده است اینکه با وجود لفاظی رئیس‌جمهوری مکزیک، آمریکا همچنان نفوذ قابل توجه خود در این منطقه را حفظ کرده و مکزیک، گویاترین نمونه آن است. وی تصریح کرد: او (لوپز اوبرادور) می‌تواند بگوید که دیگر به ایالات متحده وابسته نیست، اما در لحظه‌ای که ایالات متحده روی مسائل تجاری و در مورد مسائل انرژی فشار می‌آورد، تهدید می‌کند که مرزها را می‌بندد، تهدید به اخراج گسترده مهاجران می‌کند، اهرم اجبار و زور آمریکا آشکار می‌شود و به این ترتیب، ادعاهای روسای جمهور در سطح گفتمانی باقی می‌مانند، اما در سطح اقدامات همچنان به سیاست‌های ایالات متحده وابسته هستند.

موضوع مهاجرت یکی از شدیدترین انتقاداتی است که متوجه جو بایدن است، زیرا پس از رفع محدودیت‌های ناشی از کووید-۱۹ و با وجود اینکه عنوان ۴۲ همچنان به قوت خود باقی است، ورود مهاجران غیر قانونی به آمریکا افزایش یافته و بیش از دو میلیون مهاجر بازداشت شده در سال مالی ۲۰۲۲ را باید به آمارهای قبلی اضافه کرد.

مجلاتی مانند فارِن پالیسی هشدار می‌دهند که اگر چه بهبود روابط اقتصادی دوجانبه با کوبا یکی از نخستین وعده‌های بایدن بود اما ورود کوبایی‌ها به طور غیرقانونی به ایالات متحده از موج مهاجرت ماریل در سال ۱۹۸۰ و بحران قایق‌ها در سال ۱۹۹۴ فراتر رفته است.

باید با ایالات متحده کاملاً صریح باشید، همانطور که روسای جمهوری آن در طول تاریخ گفته‌اند: ایالات متحده هیچ دوستی ندارد، ایالات متحده شریک دارد.استفانیا کروز تشریح کرد: در فلوریدا یک ماشین سیاسی علیه دولت کوبا وجود دارد. علیه کشوری که در ایدئولوژی سیاسی آمریکا، دشمن تلقی می‌شود، حتی لابی برای ترویج سیاست‌هایی که به نفع کوبا است، پیچیده شده است. این در حالی است که بایدن در زمانی که باراک اوباما تصمیم به از سرگیری روابط دوجانبه با کوبا گرفت، در سِمت معاون رئیس‌جمهوری قرار داشت.

به گفته این کارشناس، اجماع سیاسی که بایدن از طریق آن می‌تواند شرایط داخلی آمریکا را مدیریت کند همچون غل و زنجیری است که دست و پای او برای رهبری آمریکای لاتین را می‌بندد. از طرفی، در مسائل سیاست خارجی که در کنگره مورد بحث قرار می‌گیرد، دوباره ما اولویت نیستیم؛ اولویت، تایوان، کره شمالی، اوکراین، ایران و روسیه است.

نمونه دیگری از کشورهای دشمن که آمریکا در تلاش برای مذاکره با آن‌ها است، ونزوئلا است. واشنگتن در ظاهر قصد دارد در میانه بحران انرژی جهانی، تحریم‌های اعمال شده علیه دولت نیکلاس مادورور رئیس‌جمهوری ونزوئلا را به منظور تجارت با شرکت‌های انرژی ونزوئلایی کاهش دهد.

استفانیا کروز معتقد است، این تصمیم از یک دیدگاه عملگرایانه نشات می‌گیرد که حتی در زمانی که آمریکا دیگر از شخصیت‌های مخالف دولت همچون خوان گوایدو حمایت نمی‌کند، به معنای حمایت از کاراکاس نیست.

به گفته این کارشناس آمریکای لاتین، باید با ایالات متحده کاملاً صریح باشید، همانطور که روسای جمهوری آن در طول تاریخ گفته اند: ایالات متحده هیچ دوستی ندارد، ایالات متحده شریک دارد.

سردرگمی واشنگتن در قبال آمریکای لاتین

آینده آمریکای لاتین و آمریکا

به نظر می‌رسد پیش‌بینی‌ها از آینده روابط بین کاخ سفید و آمریکای لاتین بر دو نکته متمرکز است: کلمبیا، که تاکنون یکی از مهم ترین شرکای آمریکا بوده و احتمالا به یکی از مهمترین کشورها برای دولت بایدن تبدیل خواهد شد؛ لیتیوم، یک ماده معدنی استراتژیک که در سال‌های آینده از اهمیت چشمگیری برخوردار خواهد شد.

به گفته کروز، ایالات متحده به لیتیوم علاقه زیادی دارد و مکزیک استراتژی ملی کردن لیتیوم را دارد، اما ما نمی‌توانیم لیتیوم را بدون اینکه فکر کنیم آن لیتیوم را به چه کسی بفروشیم، ملی کنیم؛ ما ظرفیت استخراج، ظرفیت پردازش لیتیوم و تبدیل آن را نداریم.

نکته حائز اهمیت اینکه منابع استراتژیک برای آمریکا، دیگر فقط نفت نیست و چنان که می‌دانیم، ذخایر بزرگی از مواد معدنی استراتژیک در بولیوی، پرو و ‌مکزیک و همچنین منافع ژئوپلیتیکی برجسته‌ای در آمریکای لاتین وجود دارد.

در همین حال، ماریا کریستینا روساس معتقد است که پیش‌بینی روابط بین ایالات متحده و آمریکای لاتین دشوار است چرا که شواهد نشان می‌دهد واشنگتن تنها زمانی به منطقه توجه خواهد کرد که یک بحران سیاسی مانند بحرانی که در ۸ ژانویه (۱۸ دی) در برزیل روی داد، رخ دهد. بایدن پس از حمله به کنگره در سال ۲۰۲۱، موضوع دموکراسی را به یکی از گفتمان‌های تکراری دولت خود تبدیل کرده است.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط