به گزارش مسیر اقتصاد اخیرا خبرگزاری بلومبرگ گزارشی درباره چگونگی ایجاد یک مسیر تجاری بین ایران و روسیه برای دور زدن تحریمهای اقتصادی منتشر کرد تا خوانندگان خود را از اهمیت ژئواستراتژیک و تغییردهنده بازی کریدور حمل و نقل شمال-جنوب (NSTC) بین این دو کشور و همچنین هند آگاه کند. تحریمهای بلوک جنگ سرد جدید علیه روسیه که در پاسخ به حمله به اوکراین آغاز شد، کریدور شمال-جنوب را به تنها کریدور لجستیک بینالمللی قابل دوام برای مسکو تبدیل کرد. بنابراین این امر، پروژهای که پیشتر به دلیل بیتوجهی کشورهای در مسیر آن رو به مرگ بود را به عامل همگرایی استراتژیک بزرگ بین شرکتکنندگان اصلی آن یعنی روسیه، ایران و هند رتبدیل کرد.
پیامدهای کریدور حمل و نقل شمال-جنوب
پیامد اصلی ایجاد کریدور شمال-جنوب این است که سه کشور مذکور توانستهاند هدف مشترک خود را برای ایجاد قطب سوم در روابط بین الملل و عبور از بن بست دوقطبی چینی-آمریکایی را پیش ببرند. در واقع NSTC هسته فیزیکی تلاشهای آنها در این زمینه است که نتیجه آن را به یک پروژه تغییردهنده بازی تبدیل میکند و با تکامل سه قطبی آن پیش از پیکربندی نهایی، نظم جهانی را متحول میکند. البته «میلیاردِ طلایی» در ده ماه گذشته این تحولات ژئواستراتژیک به هم پیوسته را انکار میکرد، به ویژه که تحریمهای ضدروسی همین روند را تسریع و هژمونی تکقطبی رو به زوال آنها را بیشتر از بین برد. آنها به دنبال القای این تفکر اشتباه بودند که روسیه منزوی شده، ایران در آستانه فروپاشی است و هند شریک استراتژیک چندین دهه خود را کنار گذاشته تا آمریکا را راضی کند.
در واقع، روسیه از طریق NSTC با اقتصاد جهانی در ارتباط است، سیاستهای «امنیت دموکراتیک» ایران در مواجهه با جنگ هیبریدی آمریکا علیه آن ثبات را بازگردانده و هند روابط خود با مسکو را در مخالفت کامل با واشنگتن تحکیم بخشیده است. این مشاهدات به راحتی قابل تأیید هستند، از همین روی رسانههای جریان اصلی غرب به رهبری ایالات متحده در نهایت از طریق گزارش مفصل بلومبرگ به حقیقت موجود پیبردند.
گزیدهای از گزارش بلومبرگ
روسیه و ایران در حال ساختن مسیر تجاری بین قارهای جدید هستند که از شرق اروپا تا اقیانوس هند امتداد دارد، کریدوری به طول ۳۰۰۰ کیلومتر (۱۸۶۰ مایل) که خارج از هرگونه مداخله خارجی است. کریدور تجاری جدید به روسیه و ایران این امکان را میدهد که هزاران کیلومتر از مسیرهای کنونی خود را حذف کنند. در انتهای شمالی این مسیر دریای آزوف قرار دارد که توسط شبه جزیره کریمه، سواحل جنوب شرقی اوکراین – از جمله بندر ماریوپل- و دهانه رودخانه دان محصور شده است. سپس شبکهای از رودخانه، دریا و راه آهن به دریای خزر در ایران و در نهایت اقیانوس هند امتداد دارند.
براساس برآوردها؛ روسیه و ایران ۲۵ میلیارد دلار در کریدور تجاری داخلی سرمایهگذاری میکنند که به تسهیل جریان کالاها کمک میکند. کشتیهای در حال حرکت رودخانههای دان و ولگا به طور سنتی انرژی و کالاهای کشاورزی را مبادله میکنند، اما این محدوده باید گسترش یابد. از همین روی دو کشور مجموعهای از معاملات تجاری جدید را در نظر دارند که شامل کالاهایی از جمله توربینها، پلیمرها، لوازم پزشکی و قطعات خودرو میشود.
همچنین اخیرا رفت و آمد هیأتهای تجاری بین ایران و روسیه و نیز حجم تجارت دوجانبه در حال افزایش بوده و این رقم احتمالاً از مرز ۵ میلیارد دلار فراتر خواهد رفت. بطوریکه سرگئی کاتیرین، رئیس اتاق بازرگانی و صنعت روسیه، گفت: «راه روشنی برای رسیدن به ۴۰ میلیارد دلار مبادله دوجانبه پس از امضای توافق تجارت آزاد وجود دارد». اگر ایران بتواند توسعه بندر چابهار در اقیانوس هند را تکمیل و به شبکه ریلی خود متصل کند، جریانهای تجاری نیز افزایش مییابد. چابهار تاکنون از تحریمهای ایالات متحده مستثنی شده است، اما احتمالا مورد بررسی مجدد واشنگتن قرار گیرد.
سنگ اندازی واشنگتن در مسیر کریدور شمال-جنوب
حالا رسانههای غربی در نظر دارند تا آگاهی مخاطبان از NSTC به عنوان بخشی از فشار جنگ سرد جدید علیه روسیه، ایران و در نهایت هند را نیز به حداکثر برسانند. این کریدور اوراسیا که از نظر ژئواستراتژیک بازی را تغییر میدهد و به دلیل نقش ضروری آن در تحولات روابط بین الملل، به احتمال زیاد در بحث تحریمهای آتی مطرح خواهد شد. بنابراین به نفع ایالات متحده است که در مسیر NSTC کارشکنی ایجاد کند تا همگرایی استراتژیک بزرگ بین شرکت کنندگان اصلی روسیه، ایران و هند را متوقف و در نتیجه تلاشهای مشترک آنها برای ایجاد قطب سوم نفوذ را پیچیده کند.
این ابرپروژه چندقطبی برای هر یک از شرکت کنندگان اصلی آن به دلیل تمایل مشترک آنها به اعمال اهرم در راستای ایجاد تحول در روابط بین الملل و منافع بلندمدت از بالاترین اهمیت استراتژیک برخوردار است، از این رو چنین تلاش و موانعی نمیتواند آنها را بازدارند. برای نمونه، هند معمولا در پی مخالفت با غرب نبوده و به روشهای مختلف با آن همکاری میکند، اما بهطور یکجانبه منافع ملی ملموس خود را تسلیم آنها نیز نخواهد کرد. اما برخی از سیاستگذاران آمریکایی احتمالا به این نتیجه برسند که این امر هند را به چالش ژئوپلیتیکی نهفته در برابر هژمونی تک قطبی رو به افول آنها تبدیل میکند.
با در نظر گرفتن این موضوع، بهینهترین رویکرد برای ایالات متحده در برابر هند اعمال تحریمهای ثانویه به دلیل نقش آن در NSTC نیست و همچنین نباید به فکر فروختن هند چین برای تنشزدایی از روابط چینی-آمریکایی باشد چون جایگاه دهلی در جنگ سرد جدید برای مدیریت پکن ضروری است. در مجموع، بدون تردید کریدور شمال-جنوب در محاسبات سیاسی موجود نقش برجستهتری خواهد داشت و گزارشهایی مانند مورد بلومبرگ توجه بیشتر جهانی به این کریدور را به خود جلب و احتمالا کشورهای بیشتری را برای استفاده از آن ترغیب میکند.