بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت خود بهقلم «جفری آرونسون» نوشت: دلیل خوبی برای ناامید نشدن یا ترس از شکست آشکار هستهای ایران در پی از بین رفتن برجام وجود دارد.
در واقع «چارچوب جدیدی» در حال ساخت است. برجام بر این فرض شکل گرفت که ایران با مجموعهای از بازدیدهای سرزده، که بسیاری از آنها بیسابقه هستند، موافقت خواهد کرد که این امر با ایجاد موانع واقعی برای برنامه غنیسازی اورانیوم ایران در سطح ضروری برای دستیابی به سلاح هستهای، زمان «گریز هستهای» ایران را به یک سال کاهش میدهد.
در مقابل، آمریکا وتوی خود را بر سرمایهگذاری غرب در بازار ایران لغو خواهد کرد. اما دلیلی وجود دارد که باور کنیم شکست برجام فرصتی برای ایجاد تفاهم پسابرجام بین واشنگتن و تهران ایجاد کرده است که در واقع ممکن است در از بین بردن نگرانیهای واشنگتن (و نه فقط اسرائیل) ماندگارتر و مؤثرتر از برجام رو به زوال باشد.
زیربنای اصلی این مرحله جدید دیپلماسی هستهای ایران و آمریکا، پذیرش متقابل مفهوم ابهام هستهای است.
این تحول محتاطانه در روابط آمریکا و ایران، بر منافع دوجانبه هر دو طرف بهمنظور حفظ و ارج نهادن به عدم اطمینان و توانایی تسلیحات هستهای ایران استوار است.
این موضع در تضاد مستقیم با اهداف کلیدی در قلب برجام است: پیشگیری، جلوگیری و نظارت مستمر بر گسترش ظرفیت غنیسازی هستهای ایران.
ابهام هستهای که توسط اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و اکنون بهطور فزایندهای توسط ایران انجام میشود، موضوع غنیسازی اورانیوم را که در مرکز تمرکز دوره برجام قرار داشت، نادیده میگیرد. در عوض بر تصمیم عمدی مبنی بر عدم اعلام وجود قابلیت تسلیحات هستهای، چه بهعنوان بازدارنده و چه بهعنوان یک سلاح، تمرکز میکند.
سیاست عدم اطمینان عمدی در مورد تواناییهای تسلیحات هستهای ایران به کاهش فشار ناخواسته جامعه بینالمللی برای خلع سلاح کمک میکند.
پارامترهای این معامله بزرگ جدید بین تهران و واشنگتن اولین بار در تابستان گذشته خود را نشان داد.
جای تعجب نیست که عناصر کلیدی آن در چارچوب تعهدات آمریکا به اسرائیل اعلام شد.
اما این بیانیه، با توجه به سیاست جدید پسابرجام در مورد ایران، از تعهد عمومی غیرعادی صریح و شاید بیسابقه آمریکا، یعنی «استفاده از تمام عناصر قدرت ملی خود» برای اطمینان از اینکه «ایران به سلاح هستهای دست پیدا نمیکند» رونمایی میکند. ت
وجه دقیق به زبان خارقالعادهای که اکنون توسط دولت بایدن برای توصیف این سیاست آمریکا به کار میرود، آموزنده است.
توافق آمریکا و اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، که متعاقباً توسط مقامات دولت در مکانهای مختلف تکرار شد، به ایران در مورد غنیسازی اورانیوم هشدار نمیدهد، بلکه آن را نسبت به خطر بیسابقهای (بهکارگیری «تمام عناصر قدرت ملی [آمریکا]) در صورت انتخاب ایران برای دستیابی به یک سلاح هستهای آگاه میکند و هشدار میدهد.
بر اساس بیانیه «حسین امیرعبداللهیان» -وزیر امور خارجه ایران- پنجره برای دستیابی به توافق از سوی جمهوری اسلامی همیشه باز نخواهد بود.
وی ادامه داد:« اگر غربیها بخواهند به رفتار ریاکارانه و مداخله جویانه خود ادامه دهند، ما به سمت طرح دیگری حرکت میکنیم.»
آن طرح دیگر، «چارچوب جدید» ماکرون، میتواند بر اساس ابهام هستهای باشد. ابهام بهجای وضوح، نیات بهجای قابلیتها، در قلب دوران ثبات استراتژیک است که اکنون بهطور آزمایشی توسط واشنگتن و تهران ارائه میشود.