رسانه تخصصی روابط بین الملل

آینده هند در افغانستان

Diplomacyplus.ir/?p=6745
زمان زیادی لازم است تا هند رابطه خود را با طالبان بازسازی کند. با این حال، در صورت تحقق سه سناریو، هند می‌تواند جای پای مستحکمی در افغانستان پیدا کند؛ اول، در صورت همراهی با چین به منظور همکاری و سرمایه‌گذاری در افغانستان؛ دوم، ایجاد شکاف بین طالبان و اسلام‌آباد ممکن است به هند اجازه اعمال نفوذ در افغانستان را بدهد؛ و سوم، در صورت شکل‌گیری همکاری مستقیم بین طالبان و هند. شاید برخی بر این باور باشند که سناریوی آخر، محتمل‌ترین گزینه باشد، با توجه به اینکه وزیر دفاع طالبان نیز اعلام کرد که «هیچ مشکلی» در اعزام نیروهای ارتش این کشور برای آموزش در هند نخواهد داشت. اما این نوع اظهارات غالبا اشاره به دستاوردهای سیاسی دارند و احتمالا هدف از طرح آنها، نشان دادن این موضوع به اسلام‌آباد است که طالبان گزینه‌های دیگری نیز پیش رو دارد. در واقع، این گونه اظهارات، نوعی اعلام هشدار به پاکستان بوده و منافعی را عاید طالبان خواهد کرد. با این وجود، هر سه این سناریوها بعید است که به این زودی‌ها محقق شوند.

موسسه مطالعات راهبردی شرق/ زمانی که طالبان در دوحه با آمریکا وارد مذاکره شد، هند تنها کشوری بود که در این باره ابراز نگرانی کرد و معتقد بود که این توافقنامه با مسلط کردن طالبان بر افغانستان، بر منافع این کشور اثر خواهد گذاشت. هند نقش برجسته‌ای در افغانستان پسا 11 سپتامبر داشت و توانست با حمایت آمریکا، نقش خود را در زمینه بازسازی افغانستان، بخصوص در بخش بهداشت، آموزش و زیرساخت‌ها ایفا کند. اما تعطیلی آخرین کنسولگری هند در مزار شریف در آگوست 2021، به تعامل عمیق هند در افغانستان پایان داد. مخالفت هند با بازگشت طالبان منطقی بود چون رابطه این کشور با طالبان هیچ گاه در گذشته نرم و بی‌دغدغه نبوده است.

هر چند هند در اواخر ماه ژوئن، سفارت خود را در کابل، بازگشایی کرد اما با توجه به چند عامل، باید گفت که آینده هند در افغانستان همچنان دلسرد کننده خواهد بود؛ این عوامل عبارتند از:
اول اینکه، بی‌اعتمادی تاریخی عامل مهمی است که هر دو طرف (هند و طالبان) را درباره هر نوع همکاری عمیق در آینده کاملا محتاط خواهد کرد. از زمان ظهور طالبان در سال 1994، هند مخالف این گروه بوده است. به همین ترتیب، در دهه 1990، هند، روسیه و ایران از «اتحاد شمال» ضد طالبان حمایت می‌کردند. به طور مشابه، پس از حمله آمریکا به افغانستان و سقوط دولت طالبان، وزارتخانه‌های کلیدی همچنان در دست نیروهای «اتحاد شمال» باقی ماندند که این وضعیت، در کنار حمایت‌های آمریکا، فرصت‌های زیادی را برای گسترش نفوذ هند در افغانستان فراهم آورد. بنابراین، هند ضمن سرمایه‌گذاری در افغانستان، بخش زیادی از توجه خود را معطوف به ایجاد قدرت نرم کرد و توانست این هدف را تا حد زیادی محقق کند. در همین زمان، هند از اقدام آمریکا برای از بین بردن طالبان حمایت کرد. هند معتقد بود که صلح واقعی تنها زمانی در افغانستان محقق می‌شود که همه گروه‌های تروریستی (از جمله طالبان) نابود شوند. لذا وجود یک تردید و سوء ظن کلی در سمت هند و وجود یک تردید عمیق در سمت طالبان، به طرفین اجازه برقراری یک تعامل عمیق را نداده و آینده هند را در افغانستان ناامید کننده، می‌سازد.

دوم اینکه، پاکستان هم یکی از عوامل اثرگذار بر رابطه هند و طالبان است. اگر هند و طالبان به هم نزدیک شوند، این مسئله منافع پاکستان را تحت‌الشعاع قرار داده یا ممکن است منجر به نقش آفرینی بیشتر دهلی نو در افغانستان شود ـ مثل دوران پسا 11 سپتامبر. اسلام آباد، با استناد به شواهدی چون دستگیری «کلبوشان یاداو» در بلوچستان در مارس 2016، هند را متهم به استفاده از خاک ایران و افغانستان برای اقدام علیه پاکستان می‌کند. پاکستان بر این باور بود که بازگشت طالبان، اوضاع امنیتی نابسامان این کشور را بهبود می‌بخشد چون طالبان بارها متعهد شده بود که اجازه نمی‌دهد از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده شود. اما پس از سلطه طالبان بر افغانستان، حملات گروه «تحریک طالبان پاکستان» در پاکستان شدت گرفت؛ وضعیتی که به شدت برای اسلام‌آباد غیرمنتظره بود. بر همین اساس، تلاش هند برای استفاده دوباره از خاک افغانستان، نگرانی‌های جدی را برای طرف پاکستانی ایجاد خواهد کرد. همسایگی افغانستان و پاکستان باعث می‌شود که طالبان بیشتر به پاکستان نیاز داشته باشد تا به هند؛ همچنین پاکستان خواهان برقراری یک رابطه نرم و پایدار با طالبان بوده و از طرف مقابل نیز همین انتظار را دارد.

سوم اینکه، چین عامل دیگری است که آینده هند در افغانستان را چندان امیدوار کننده نشان نمی‌دهد. البته این بدان معنا نیست که چین مانع از نقش آفرینی هند در افغانستان می‌شود اما به دهلی نو نیز اجازه نخواهد داد تا با نقش آفرینی عمیق در افغانستان، بتواند منافع چین ـ پاکستان را تحت تأثیر قرار دهد. چین همچنین به دنبال گسترش پروژه «کریدور اقتصادی چین ـ پاکستان» به افغانستان بوده و «طرح کمربند و راه» آن نیز باید از افغانستان بگذرد. چین در حال سرمایه‌گذاری در افغانستان بوده و در تلاش برای برقراری یک رابطه عمیق با طالبان و وجهه نرم آن است. افزایش حضور یا مشارکت هند می‌تواند منافع چین را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. در مقابل، هندی‌ها معتقد هستند که اقدام‌های چین عمدتا با هدف تقویت منافع راهبردی و تجاری پکن انجام می‌شوند و چینی‌ها چندان به دنبال اتخاذ رویکردی در جهت حل درگیری در افغانستان نیستند.

چهارم اینکه، فاکتور دین نیز عامل مهمی است که تعامل عمیق هند ـ طالبان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. طالبان که متأثر از ایدئولوژی وهابی است، وعده‌های هند را باور نخواهد کرد. در واقع باید گفت که ایدئولوژی در مناسبات بین کشورها نقش ایفا می‌کند. طالبان، مسلمان بنیادگرا هستند؛ لذا حاضر به انجام همکاری‌های نامحدود با غیرمسلمانان نبوده و اجازه استفاده از خاک خود را نیز به آنها نخواهند داد. مسئله دین، ریشه عمیقی در بین افغان‌ها دارد. از زمان آغاز جنگ در افغانستان در سال 1970، عنصر دین، محرک اصلی سیاست‌ها و درگیری‌ها بوده است. در جریان حمله شوروی به افغانستان در دهه 1980، ما شاهد مقاومت حلقات دینی در برابر نیروهای مهاجم بودیم.

به طور مشابه، «سردار داوود» نیز پس از کودتای سال 1973 شرایط سختی داشت چون سیاست‌های وی تحت تأثیر کمونیسم بود. به همین منوال، در دوران تهاجم شوروی به افغانستان در دهه 1980 نیز عنصر دین، نقش حیاتی داشت. علاوه بر این، نبرد طالبان علیه آمریکا در دوران پسا 11 سپتامبر نیز مبتنی بر دکترین دینی بود؛ جمله‌ای که «سهیل شاهین» در گفت‌وگو با من (نگارنده) گفته بود: «ما می‌خواهیم کفار را از سرزمین خود بیرون برانیم.» بنابراین، طالبان هیچ کشوری را که به دنبال دیکته کردن سیاست‌های خود باشد تحمل نخواهد کرد؛ حتی دیدیم که به رغم حمایت‌های همیشگی پاکستان از طالبان، این گروه حاضر نشد از سیاست‌های دیکته شده اسلام‌آباد درباره «تحریک طالبان پاکستان» تبعیت کند. بر همین اساس، در آینده نیز هند برای تعقیب منافع راهبردی خود در افغانستان، دست بازی نخواهد داشت.

پنجم اینکه، در افغانستان تحت کنترل طالبان، هندی‌ها هیچ شریک نزدیکی ندارند که بتواند از آنها حمایت کند. اگر هندی‌ها قادر به جولان دادن در افغانستان پسا 11 سپتامبر بودند، حمایت آمریکا را پشت سر خود داشتند و توانستند در عرصه بازسازی نقش آفرینی کنند. دو کشور به طالبان نزدیک هستند: پاکستان و چین؛ و هر دو این کشورها به طور پیوسته از این گروه حمایت می‌کنند. علاوه بر این، با توجه به اینکه هیچ ثبات و اطمینانی درباره حکومت طالبان وجود ندارد، دهلی نو دست به سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در افغانستان نخواهد زد. به علاوه، همه رهبران سیاسی افغان که رابطه نزدیکی با هند داشتند، حالا خارج از عرصه حاکمیتی هستند که این مسئله، هند را در موقعیت ضعیف‌تری در قبال افغانستان قرار می‌دهد. هیچ کس در رژیم طالبان نمی‌تواند برای هند لابی کند. هند همچنین مخالف حکومت دیکتاتوری طالبان است که این مسئله نیز آینده دهلی نو در افغانستان را تیره و تار می‌کند.

به دلایل مختلف، آینده هند در افغانستان، چندان خوشایند نیست. مدت زمان زیادی لازم است تا هند بتواند رابطه خود را با طالبان بازسازی کند. با این حال، در صورت تحقق سه سناریو، هند می‌تواند جای پای مستحکمی در افغانستان پیدا کند:
اول، در صورت همراهی هند با چین به منظور همکاری و سرمایه‌گذاری در افغانستان؛
دوم، ایجاد شکاف بین طالبان و اسلام‌آباد ممکن است به هند اجازه اعمال نفوذ در افغانستان را بدهد؛ و
سوم، در صورت همکاری مستقیم بین طالبان و هند.
شاید برخی بر این باور باشند که سناریوی آخر، محتمل‌ترین گزینه باشد، با توجه به اینکه وزیر دفاع طالبان نیز اعلام کرد که «هیچ مشکلی» در اعزام نیروهای ارتش این کشور برای آموزش در هند نخواهد داشت. اما این نوع اظهارات غالبا اشاره به دستاوردهای سیاسی دارند و احتمالا هدف از طرح آنها، نشان دادن این موضوع به اسلام‌آباد است که طالبان گزینه‌های دیگری نیز پیش رو دارد. در واقع، این گونه اظهارات، نوعی اعلام هشدار به پاکستان بوده و منافعی را عاید طالبان خواهد کرد. با این وجود، هر سه این سناریوها بعید است که به این زودی‌ها محقق شوند.
انتهای مطلب/

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط