معصومه محمدی دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی
خروج ایالات متحده از افغانستان و پیچیدگی های امنیتی افغانستان پس از حضور طالبان در این کشور واکنشهای مختلفی را از سوی مسکو، که تجربهی امنیتی دیرینه ای را در این کشور پشت سر گذاشته است برانگیخته است. سیاست فعلی و قابل پیش بینی روسیه در قبال افغانستان پیچیده است.روسیه تحولات افغانستان را یک چالش استراتژیک میداند و نگرانی فزایندهای را در مورد چشمانداز ثبات در این کشور پس از خروج نیروهای ایالات متحده آمریکا ابراز داشته است.در اینجا این سوال مطرح است که با خروج نیروهای نظامی و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان با گذشت یک سال،روسیه چه اقداماتی را در جهت حفظ امنیت و ثبات در منطقه خواهد داشت؟
پس ازعقب نشینی نیروهای نظامی آمریکایی از منطقه ، تصمیم گیرندگان روسیه از این بیم داشته اند که خلاء امنیتی پیش آمده تاثیر منفی در آسیای مرکزی و بی ثباتی در منطقه را دربرداشته باشد.در سطح تاکتیکی، روسیه نیز وضعیت افغانستان را به عنوان فرصتی برای تامین منافع خود در آسیای مرکزی دانسته و آن را فرصتی در جهت رسیدن به اهداف اصلی خود در افغانستان و ایجاد ثبات در افغاتستان می داند. این در حالی که نظم سیاسی افغانستان در زمان حاضر توسط طالبان تنظیم و انتظاری که از مسکو میرود رقابت برای ایفای نقشی بزرگ تر است.
منافع روسیه در افغانستان بخشی از موقعیت ژئوپلیتیک و سیاست امنیتی و رقابت آن با ایالات متحده آمریکا است. در عین حال مسکو از این فرصت برای درخواست افزایش هماهنگی استراتژیک اوراسیا از طریق سازمان های غیرغربی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO)، سازمان همکاری شانگهای (SCO)، اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) و مثلث روسیه، هند و چین (RIC) بهره برده و تا کنون، پیامهای رسمی روسیه به طالبان را میتوان چیزی بین خوشبینی محتاطانه و رویکرد سنجیدهتر توصیف کرد.
با این حال، روسیه نیز در افغانستان منافعی دارد که در درجه اول به موضوع امنیت مرتبط است . در اسناد رسمی روسیه ،روسیه توضیح می دهد که چگونه “بی ثباتی مداوم در افغانستان پس از خروج همه نیروهای بین المللی به جز چند گروه، تهدید امنیتی بزرگی برای روسیه و سایر اعضای CIS ایجاد میشود”. این سند بر تهدیدهای اشاعه، تروریسم، جهادی و بی ثباتی برای آسیای مرکزی و خود روسیه تاکید می کند. علاوه بر این، این سند به خطرات ناشی از تولید و قاچاق غیرقانونی مواد مخدر اشاره می کند. در استراتژی امنیت ملی روسیه نیز به اختصار به افغانستان و خطر گسترش تروریسم و افراط گرایی بین المللی اشاره شده است.
روسیه همچنین دارای منافع حیاتی در آسیای مرکزی، جمهوریهای شوروی سابق در شمال افغانستان است، که بخشی از تصویر مسکو برای درک علاقه به افغانستان را تشکیل میدهد. رهبری سیاسی کنونی روسیه در تلاش است تا یک حوزه منافع انحصاری و ممتاز در سراسر روسیه، از جمله در جمهوریهای آسیای مرکزی ایجاد کند. آسیای مرکزی همچنین به عنوان منطقه ای با اهمیت استراتژیک در نظر گرفته می شود، زیرا بین چندین قدرت منطقه ای و اقتصادهای مهم مانند چین، هند و روسیه قرار دارد. با این حال، روسیه نیز عملگرا است و نقش اقتصادی قوی چین را در این کشور پذیرفته است.
به طور کلی، تهدید امنیتی روسیه و منطقه ناشی از بی ثباتی، تروریسم و افراط گرایی مذهبی است. از زمانی که شمال افغانستان به منطقه ای برای استراحت و بهبودی تروریست های چچنی فعال در روسیه تبدیل شد، مسکو نسبت به نقش افغانستان به عنوان پناهگاه و محل تمرین بالقوه تروریست ها که می تواند به روسیه یا آسیای مرکزی آن تبدیل شود، محتاط بوده است .
این نگرانی ها همچنان برای افغانستان تحت کنترل طالبان بعد از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز وجود داشته است و حتی ممکن است افزایش یابد. طالبان با دستور کار کاملاً افغانستانی خود، فاقد جاه طلبی های ارضی فراتر از مرزهای خود است. این نگرانی در حالیست که داعش مرزهای بین المللی را نادیده می گیرد و به دنبال ایجاد قوانین شریعت در کل آسیای مرکزی است .
علاوه بر این، پیروزی طالبان می تواند به عنوان منبع الهام برای مسلمانان جوان و محروم در سراسر آسیای مرکزی باشد. بیکاری گسترده، چشم اندازهای تیره و تار و فقدان قدرت سیاسی – اقتصادی، بستر مناسبی را برای رادیکالیزه شدن مذهبی فراهم می کند . قدرت گرفتن طالبان بخش اعظم واکنش رسمی روسیه به خروج از افغانستان بیشتر به محیط امنیتی در حال تحول، از جمله اثرات بیثباتکنندهای که میتواند بر منطقه وسیعتر تأثیر بگذارد، مربوط میشود..اول تهدید خود تروریسم و دوم تهدیدی برای رهبری سیاسی و ثبات سیاسی این کشورها است. گروههای تروریستی و ایدههای اسلامگرای رادیکال میتوانند کشورهای آسیای مرکزی را بی ثبات کنند .این به نوبه خود هم نفوذ روسیه در منطقه را تضعیف می کند و هم خود روسیه را تهدید می کند. جوانان رادیکال آسیای مرکزی که به افغانستان سفر کرده و به گروه هایی مانند داعش پیوسته و آموزش های رزمی و تجربه دریافت کنند ،دربردارنده خطری جدی برای امنیت آسیای مرکزی و روسیه در آینده ای نزدیک است.
یکی دیگر از تهدیدات روسیه تجارت مواد مخدر است. افغانستان بزرگترین تولید کننده تریاک و هروئین در جهان است. مسکو غرب را متهم کرده است که برای مبارزه با این مشکل که روسیه را به عنوان کشور ترانزیت و مقصد مواد مخدر به شدت تحت تأثیر قرار داده است پیشتر سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه در ماه ژوئیه سال جاری با ابراز نگرانی از ثبات منطقه، اظهار داشت: «بحران افغانستان تهدید تروریستی و مشکل قاچاق غیرقانونی مواد مخدر را تشدید میکند که به سطح بیسابقهای رسیده است. خطرات واقعی سرایت بی ثباتی به کشورهای همسایه وجود دارد.» به طور مشابه، وزیر دفاع، سرگئی شویگو، تجارت رو به رشد مواد مخدر را به عنوان یک تهدید کلیدی شناسایی کرد و استدلال کرد که حضور ایالات متحده در افغانستان باعث رونق تجارت مواد مخدر شده است. ما انتظار داشتیم که با ورود ائتلاف [ناتو] نوعی کنترل بر این موضوع وجود داشته باشد. اما مزارع [خشخاش] صد برابر شده است.» شویگو تخمین می زند که افغانستان اکنون 93 درصد از هروئین جهان را تولید می کند که اغلب از طریق روسیه قاچاق می شود تا در اروپا فروخته شود. برای زمینه، استفاده از مواد مخدر در روسیه از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی افزایش یافته است، به طوری که حدود 6٪ از کل جمعیت، یا 8.5 میلیون نفر به مواد مخدر معتاد شده اند یا به طور منظم مصرف می کنند (از سال 2016). بر اساس گزارش بروکینگز، با مصرف 90 درصد از معتادان روسی به مواد مخدر پاره وقت هروئین، روسیه از نظر سرانه کشور پیشرو در مصرف هروئین در جهان است.
از دیگر تهدیدات میتوان به افزایش جریان مهاجرت با تسلط طالبان بر افغانستان نام برد.روسیه نیز مانند اتحادیه اروپا از افزایش جریان مهاجرت می ترسد. این نگرانیها نه تنها شامل مهاجرت غیرقانونی به تاجیکستان و سایر متحدان آسیای مرکزی، خطر بی ثباتی در آنجا، بلکه احتمال هجوم پناهندگان به روسیه نیز میشود. جدای از عدم تمایل عمومی برای میزبانی از مهاجران، این ترس نیز وجود دارد که ممکن است تروریست ها در جریان پناهجویان پنهان شوند. در نشست اعضای حزب روسیه متحد ، رئیس جمهور پوتین خاطرنشان کرد که به محض ورود پناهجویان افغان به آسیای مرکزی، به دلیل مرزهای مشترک طولانی و عدم محدودیت ویزا، به راحتی می توانند به روسیه برسند. مرز شمالی افغانستان احتمالاً تاثیرپذیرترین مرز و آسیب پذیرترین در جذب پناهجویان است.
تهدید دیگر از دیدگاه کرملین، پتانسیل مجدد برای حضور نظامی ایالات متحده در کشورهای آسیای مرکزی است. از زمان خروج از افغانستان، ایالات متحده به دنبال فرصت هایی برای نظارت بر تحولات خارج از کشور بوده و ممکن است از کشورهای همسایه و سایر گروه های تروریستی استفاده کند.این در حالیست که ایالات متحده با حفظ پایگاههای نظامی خود در خاورمیانه قصدی جز ، کنترل استراتژیک و تسلط بر جنگ های احتمالی و پوششی جهانی در برابر تمامی جنگ های احتمالی است که ایالات متحده بتواند در اولین فرصت امکان اقدام داشته باشد.وجود پایگاههای نظامی موجود در خاورمیانه بالاترین تهدید در شرق است و از نظر برخی تحلیلگران حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان بیشتر به منظور ایجاد زیرساخت های نظامی در این کشور برای ایجاد تهدید و نفوذ در منطقه بوده است.خروج آمریکا از افغانستان و قدرت گیری طالبان در این کشور انحراف افکار عمومی است و بسیار ساده لوحانه است که باور کنیم پایان جنگ و خروج آمریکا از منطقه به عنوان شکستی برای ایالات متحده ثبت گردد.
اکنون که نیروهای ائتلاف افغانستان را ترک کرده اند، راه های جدیدی برای حفاظت از برخی منافع ایالات متحده در حال بررسی است. واشنگتن اعلام کرده است که به مبارزه با شبکه های تروریستی مستقر در افغانستان ادامه خواهد داد، اما بعید است که بدون حضور نظامی ایالات متحده در همسایگی افغانستان بتوان با گسترش گروههای تروریستی در منطقه مقابله کرد.
با توجه به همکاری واشنگتن و مسکو در خصوص مقابله با گروههای تروریستی در منطقه ،روسیه علاقه مند به بهره برداری از پتانسیل تبلیغاتی شکست آمریکا در افغانستان است. واکنش اولیه کرملین این بود که آمریکا شکست خورده و در نتیجه روسیه پیروز شده است. با این حال، با آشکارتر شدن پیچیدگی های وضعیت در حال تحول، موضع مسکو دوپهلوتر شده است. امروز، اصرار دارد که نمیخواهد با «به هم ریختگیهایی که ایالات متحده در حیاط خلوت روسیه ایجاد کرده است» تنها بماند. پوتین متعهد شده است که با غرب برای “عادی سازی وضعیت” در افغانستان و مبارزه با گروههای تروریستی در منطقه با این کشور همکاری خواهد کرد.
با این وجود، روسیه احتمالاً از شکست ایالات متحده در افغانستان حداکثر به عنوان استدلالی علیه آنچه در روایت روسیه معمولاً «مداخله در امور داخلی» نامیده میشود و به عنوان استدلالی علیه ترویج ارزشهای دموکراتیک استفاده میکند. یکی از نمونه های این لفاظیها، اظهار پوتین در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با صدراعظم مرکل بود که تسلط طالبان بر افغانستان ثابت کرد که زمان آن رسیده است که غرب به «سیاست تحمیل ارزشهای خارجی دیگران از خارج» پایان دهد.
اگرچه اظهارات رسمی روسیه در مورد طالبان امروز از نظر لحن خوشبینانه است، اما آنها تردیدهای فزاینده در مسکو در مورد توانایی امارت اسلامی برای ایجاد ثبات در افغانستان را دارند. اینطور به نظر میرسد، روسیه احتمالاً دیپلماسی را با بازدارندگی ترکیب خواهد کرد، زیرا به دنبال کاهش تهدیدات امنیتی و بهرهبرداری از فرصتهای تجاری نوپا در افغانستان است. در مجموع، این واکنشهای اولیه تصویری را ارائه میدهند که مسکو در درجه اول نگران محیط امنیتی در حال تحول و نامطمئن است، بهویژه که بر ثبات منطقه، پناهندگان، جریان مواد مخدر غیرقانونی و رشد تروریسم اسلامی رادیکال تأثیر میگذارد. در حالی که پوتین و دیگر بازیگران سیاسی داخلی روسیه به سرعت به نقاط ضعف آمریکا اشاره کردند، بسیاری از واکنش روسیه بر تلاش برای اطمینان بخشیدن به کشورهای آسیای مرکزی و در عین حال هدف قرار دادن نفوذ روسیه با گسترش بحران متمرکز شده است. روسیه همچنین از این عقب نشینی برای تقویت علنی موضع منفی خود در قبال دولت سازی غرب استفاده کرده است. باید دید در صورت تایید حکومت طالبان در سطح منطقه و جهانی واکنش روسیه چگونه تغییر خواهد کرد.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل