رسانه تخصصی روابط بین الملل

آمریکا نباید در تنش های جمهوری آذربایجان و ایران دخالت کند

Diplomacyplus.ir/?p=6039
برای مقامات ایالات متحده بهتر است پیش از شتاب در حمایت قوی و بی قید و شرط از جمهوری آذربایجان، پیچیدگی‌های درگیری‌ها در منطقه را در نظر بگیرند.

نویسنده: الدار ممدف

میدل ایست نیوز: یکی از ضعف های همیشگی سیاست خارجی ایالات متحده، تمایل آن به ایجاد امکان آن چیزی است که بری پروسن، محقق برجسته، آن را «رانندگی پرمخاطره» می خواند که به معنای دادن جسارت (به طور عمدی یا غیرعمدی) به متحدان و شرکای ایالات متحده در دنبال کردن سیاست های مخاطره آمیز است که بدون حساب کردن روی حمایت آمریکا، هرگز آنها را دنبال نمی کردند.

به عنوان یک نمونه کلاسیک از «رانندگی پرمخاطره» می توان به تصمیم میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهوری گرجستان، به آغاز حمله برای بازپس گیری قلمرو جداشده اوستیای جنوبی در سال 2008 اشاره کرد که واکنش ویرانگر روسیه را در پیش داشت. آنچه ساکاشویلی را به این اقدامات تشویق کرد، اتکای بیش از حد او به نشانه های حمایت دولت جورج دابلیو. بوش از جاه طلبی گرجستان برای پیوستن به ناتو بود. در نهایت، نه تنها آمریکا به نجات ساکاشویلی نشتافت، بلکه بقای او و گرجستان به عنوان یک کشور مستقل نیز در گرو توافق آتش بسی قرار گرفت که نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری وقت فرانسه، با روسیه بر سر آن مذاکره کرد.

نمونه جدیدتر این روند را می توان وعده محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، برای «بردن جنگ به ایران»، دشمن اصلی منطقه ای عربستان، دانست. سیاست دولت پیشین دونالد ترامپ مبنی بر «اعمال فشار حداکثری» علیه تهران و «حداکثر عرض جغرافیایی» در قبال ریاض که به حمایت واشنگتن از مداخله فاجعه بار ولیعهد سعودی در یمن نیز تسری پیدا می کرد، به محمد بن سلمان جسارت داد. با این حال، در سال 2019 که تاسیسات نفتی عربستان هدف حمله موشکی قرار گرفت و خسارت های جدی را متحمل شد، ایالات متحده هیچ واکنش نظامی به نیابت از متحد منطقه ای خود نشان نداد.

همانطور که این دو مثال نشان می دهند، ارائه حمایت تقریبا بی قید و شرط بازیگران بلند پرواز منطقه را تشویق کرده است تا بر اساس این فرض که واشنگتن از شرکای خود دفاع خواهد کرد، اقدام کنند. با این حال، از آنجایی که اقدامات آنها ممکن است با منافع ایالات متحده مغایرت داشته باشد، حمایت مفروض معمولا محقق نمی شود و این بازیگران با عواقب (معمولا فاجعه بار) شدیدی مواجه می شوند. با این حال، ایالات متحده همچنان به تشویق به «رانندگی پرمخاطره» ادامه می دهد.

ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه، در نشست مطبوعاتی پنجشنبه گذشته در پاسخ به سوالی درباره افزایش تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان، بدون ابهام از آذربایجان حمایت کرد. به گفته پرایس، ایران یک تهدید برای منطقه است و از این رو، ایالات متحده در کنار شرکای خود است، از آنها حمایت می کند و در نهایت در برابر نفوذ بی ثبات کننده ایران می ایستد.

اینکه ایالات متحده دیدی منفی به ایران دارد، قابل درک است. با این حال، نگاهی دقیق به قفقاز جنوبی تصویر ظریف تری را نشان می دهد.

ایران اخیرا شدیدالحن تر درباره جمهوری آذربایجان که متهم به همدستی با اسرائیل، دشمن اصلی ایران، است، سخن می گوید. ایران اخیرا همچنین رزمایش نظامی گسترده ای در نزدیکی مرزهای جمهوری آذربایجان داشته است. با این حال، جمهوری آذربایجان در این بحران به سرعت در حال تشدید، بی گناه نیست. چندین ماه است که رسانه های دولتی جمهوری آذربایجان فراخوان هایی را برای جدایی مناطق شمال غربی (آذری نشین) ایران منتشر می کنند و حتی برخی، استان های شمالی ایران را «آذربایجان جنوبی» می نامند. در یک نظام سیاسی به شدت تحت کنترل مانند جمهوری آذربایجان، غیر قابل تصور است که چنین لفاظی های تحریک آمیز رسانه ای از سوی بالاترین رده های قدرت چراغ سبز دریافت نکرده باشند.

در همین راستا، مقامات باکو مدعی دستگیری اعضای یک شبکه جاسوسی ایرانی متشکل از شیعیان و سایرین شده و آنها را به جمع آوری اطلاعات درباره زیرساخت های نفتی و دارایی های نظامی جمهوری آذربایجان متهم کرده اند. درباره چنین ادعاهایی باید با احتیاط برخورد کرد، زیرا باکو سابقه طولانی در معرفی شیعیان فعال سیاسی به عنوان عوامل ایران دارد؛ اتهاماتی که با توجه به فقدان دادگاه های مستقل و بی طرف در کشور، اثبات آنها غیرممکن است.

الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان، با ادعای محافظت از جمعیت بزرگ قوم آذری ایران، لحن تحریک آمیزی اتخاذ کرد. نقش جدید جمهوری آذربایجان به عنوان تامین کننده گاز برای متحدان آمریکا در اروپا به جای روسیه، احتمالا بر احساس آسیب ناپذیری علی اف در برابر ایران افزوده است.

مقامات و رسانه های ایران خیلی سریع به اظهارات علی اف واکنش نشان دادند و یک سرمقاله در روزنامه ای اصلاح طلب از تهران خواست با لغو به رسمیت شناختن دیپلماتیک جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی در سال 1991، واکنش نشان دهد.

هیچ منفعت ملی قابل توجهی برای ایالات متحده در درگیر شدن در این جدال وجود ندارد. برگ برنده اصلی جمهوری آذربایجان در غرب، گاز است که همچنان آنقدری نیست که جایگزین مناسبی برای عرضه روسیه قلمداد شود. «یادداشت تفاهم» جمهوری آذربایجان و اتحادیه اروپا که باکو به آن می بالد، حتی مقادیر اندک بالقوه گاز قابل عرضه توسط این کشور را نیز در برنمی گیرد.

بنابراین، بهترین راه برای ایالات متحده رعایت بی طرفی و ترغیب هر دو طرف به کاهش تنش است. با این حال، اظهارات ند پرایس ممکن است آمادگی واشنگتن برای کمک نظامی به باکو تعبیر شود و این مساله علی اف را به جسارت بیشتر تشویق خواهد کرد و با توجه به اینکه آمریکا حقیقتا ارائه چنین حمایتی را قصد ندارد، بهتر است که از ایجاد انتظارات نادرست در جمهوری آذربایجان خودداری کند.

نکته قابل توجه اینکه در خصوص منطقه قفقاز، در حال حاضر واشنگتن و تهران اهداف مشترکی دارند و و به طور فزاینده، نگران تلاش های تهاجمی جمهوری آذربایجان برای تحمیل یکجانبه صلح در منطقه هستند. آمریکا حملات آذربایجان به ارمنستان را محکوم کرد و نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، در حمایت از ارمنستان، به ایروان سفر کرد. ایران نیز به نوبه خود از ارمنستان دفاع و در شهر مرزی کاپان کنسولگری افتتاح کرد که یک حرکت نمادین برای نشان دادن حمایت از حاکمیت ارمنستان در قلمرو مورد ادعای جمهوری آذربایجان است.

بدین ترتیب، برای مقامات ایالات متحده بهتر است پیش از شتاب در حمایت قوی و بی قید و شرط از جمهوری آذربایجان، پیچیدگی های درگیری ها در منطقه را در نظر بگیرند.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط