دکتر سهراب انعامی علمداری با اعلام این مطلب افزود: تغییرات ژئوپلیتیکی در کشورها از جمله دگرش ها با برآیندها و بسامدهای آشوب زا و پیچیده محسوب می شوند که از ظرفیت موج دهی و تاثیرگذاری بر محیط پیرامونی خود برخوردار است. در حوزه مطالعات منطقه ای، مناطق ژئوپلیتیکی با ویژگی دوگانگی هویتی- تاریخی از جمله مناطقی محسوب می شوند که تغییرات ژئوپلیتیکی می تواند به برآیندها و فرایندهای ژئواستراتژیکی بیانجامد.
وی خاطر نشان کرد: منطقه قفقاز جنوبی به ویژه منطقه قره باغ- ناگورنو از جمله مناطقی محسوب می شود که دههها به دلایل متعدد مبتلا به بحران ژئوپلیتیکی است؛ بحران های ژئوپلیتیکی در مناطقی شکل می گیرد که افزون بر اصطکاک و درهم تنیدگی گسترده جغرافیایی، دارای فضایی از تعارض و چندگانگی هویتی است. منطقه قره باغ همچنین در تاریخ متاخر خود از دوران روسیه تزاری، تعارض هویتی و اصطکاک جغرافیایی شدیدی را تجربه کرده که همواره به بحران و جنگ های تاریخی و پردامنه منجر شده است.
این تحلیل گر یادآور شد: در این چارچوب فرایندهای تاریخی برآمده از این منطقه افزون بر درگیری های محلی، دو جنگ بزرگ را تاکنون شاهد بوده که در جنگ اول قره باغ (۱۹۹۴-۱۹۸۸) و همزمان با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، ارمنستان توانست بخشهای گسترده ای از قره باغ کوهستانی همراه با ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان را تصاحب کند. در این میان تحولات پسینی و مشارکت گروه کشورهای صلح چندجانبه از جمله روسیه، ایران، اتحادیه اروپا، سازمان همکاری و امنیت اروپا هم نتوانست وضعیت آتش بس بین دو کشور را به وضعیت صلح دایمی تبدیل کند.
انعامی علمداری ادامه داد: اما در جنگ دوم قره باغ (۲۰۲۰) که ۴۴ روز به طول انجامید، جمهوری آذربایجان توانست بیشتر مناطق اشغالی خاک خود و منطقه قره باغ را به خاک خود برگرداند که در این قالب یک توافقی ۹ بندی میان روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان در نیمه شب ۹ نوامبر۲۰۲۰ امضا شد.
به گفته وی، اگرچه این توافق توانست، آتش بسی نیم بند در منطقه ایجاد کند اما اساسا بند ۹ توافق به موضوعی اشاره دارد که در آن کریدوری به مانند کریدور لاچین که شهر استپانکرت (خان کندی آذری ها) را به سرزمین ارمنستان متصل می کند، باید سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان متصل کند. این بند توافق و کریدور خود به محل تعارض و درگیری های دوباره دو کشور منجر شد. چرا که از منظر جمهوری آذربایجان کریدور معروف به زنگزور، علاوه بر اتصال از طریق راه آهن، اتصال انرژی، باید از طریق مسیر جاده ای درون سرزمینی ارمنستان، باکو را به نخجوان متصل کند.
این تحلیلگر مسایل بین المللی با بیان اینکه دالان زنگزور یکی از موضوعات پیچیده و متناقض در وضعیت منطقه است، افزود:اساسا ساختار و سازه جغرافیایی (کوهستانی و دارای ارتفاعات کوهستانی) منطقه اجازه ایجاد یک دالان ارتباط جاده ای مستقیم را نمی دهد. تنها مسیر ارتباطی کنونی نیز یک خط آهن به جا مانده از دوران شوروی سابق است که از باریکه کناره رودخانه ارس در منتهی الیه غربی جمهوری خودمختار نخجوان آغاز و با عبور از خاک ارمنستان کنونی به خاک جمهوری آذربایجان در منطقه زنگزور وارد می شود. بنابراین چنین شرایط جغرافیایی اجازه عبور مستقیم جاده ای را به باکو نمی دهد و برای عبور جاده ای نیاز به ورود به بخش جنوبی ارمنستان یعنی استان سیونیک و سپس حرکت به سمت شمال و ورود به خاک اصلی جمهوری خودمختار نخجوان است.
وی گفت: باکو اصرار دارد که در قالب بند ۹ جمهوری آذربایجان بایستی از این حق برخوردار باشد که از طریق یک دالان به نخجوان و از آنجا نیز به ترکیه متصل شود.
انعامی علمداری یادآور شد: جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای بحران تلاش کرد که از طریق میانجی گری فعال آتش بش در فرایند جنگ ایجاد شود و حتی بر حق جمهوری آذربایجان درباره مناطق اشغال شده از سوی ارمنستان تاکید داشت و دارد و طرح هایی نیز درباره دالان زنگزور مبنی بر ایجاد پل بر روی رودخانه ارس از منتهی الیه مرز نخجوان و ارمنستان و ورود جاده ای به ایران و سپس احداث پل دیگر در منتهی الیه شرقی و نقطه اتصال زنگزور ارایه داد تا بن بست جادهای جمهوری آذربایجان با نخجوان و ترکیه رفع شود و حتی قراردادهایی در این زمینه مابین تهران و باکو امضا شد. اما به نظر می رسد که اساسا باکو و آنکارا رویکرد تقابلی در این زمینه داشته و تلاش دارند در شرایط تنش منطقه ای خواسته و انتظارات راهبردی خود را به سرانجام برسانند.
وی ادامه داد: در این قالب الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران در باره وضعیت منطقه ای مبتنی بر یک ادراک و دورنمای راهبردی است. اینکه دو کشور دیگر تلاش بکنند در چارچوب یک راهبرد مشخص که توازن و تعادل راهبردی منطقه مهم قفقاز جنوبی را برهم بزنند، اساسا قابل پذیرش نیست چرا که افزون بر عامل برهم خوردن وزن راهبردی در ژئوپلیتیک سیال منطقه، ایران مسیر دسترسی چندگانه خود در چارچوب کریدور جنوب به شمال را از دست خواهد داد و چنین روند و وضعیتی برای کشور ایران با وزن راهبردی در گستره دریای خزر تا خلیج فارس و اقیانوس هند غیرقابل قبول است.
انعامی علمداری تحلیلگر مسایل سیاسی گفت: اقدامات پسینی دولت جمهوری آذربایجان که به تنش های ۲۲ شهریور و کشته شدن ۱۰۰ نظامی از هر دو طرف و اشغال بخشی از ارتفاعات کوهستانی مشرف به جاده های مواصلاتی استان سیونیک ارمنستان انجامید در عمل باعث شد تا رویکرد ایران نسبت به اقدامات نظامی جمهوری آذربایجان در حوزه مرزی با دقت و تمرکز بیشتری نگریسته شود.
وی ادامه داد، از منظر بسیاری از تحلیلگران حوزه قفقاز، اقدامات نظامی و سیاسی- دیپلماتیک جمهوری آذربایجان از وضعیت دفاعی دهه ۹۰ میلادی تبدیل به وضعیت تهاجمی شده که از قابلیت تاثیرگذاری بر وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی برخوردار است.
انعامی علمداری در پایان یادآور شد: در این قالب، اقدامات راهبردی ایران نیز در دو مسیر بازدارندگی دیپلماتیک و بازدارندگی دفاعی شکل گرفته است. در حوزه دیپلماسی، جمهوری اسلامی ایران افزون بر تعامل هوشمند با طرف های درگیر، با افتتاح کنسولگری جدید در شهر راهبردی قاپان نشان داد که حضور دیپلماتیک در مسیر اقتصاد ترانزیتی ایران یک امر ضروری است و در حوزه میدانی نیز اجرای رزمایش های متعدد توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیانگر قابلیت و ظرفیت حضور راهبردی و تسلط وزن ژئوپلیتیکی ایران بر منافع حیاتی و جلوگیری از هرگونه تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز جنوبی است.