اظهارات چند روز پیش «جوزپ بورِل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که اروپا را به باغ و سایر مناطق دنیا را به جنگل تشبیه کرده بود با واکنشهای منفی گسترده همراه شده است.
بورل در روز 13 اکتبر در آکادمی دیپلماتیک بلژیک گفته بود: “اروپا باغ است و سایر نقاط دنیا جنگل و جنگل میتواند به باغ حمله کند. باغها باید از خودشان محافظت کنند اما نمیتوان با ایجاد دیوار از باغ محافظت نکرد. باغ کوچک زیبا که با دیوارهای بلند محصور شده تا جلوی حمله جنگل را بگیرد راهکار نیست.”
ادبیات استعماری
این سخنان بورل با واکنشهای زیادی همراه شده و بسیاری از کاربران در فضای مجازی دیدگاههای نژادپرستانه او و سوابق استعماری کشورهای اروپایی را یادآوری کردهاند.
«حسن مافی»، کاربری در ایران در توییتی به زبان انگلیسی درباره این اظهارات بورل نوشته است: «بورل میگوید اروپا باغ است و بقیه دنیا جنگل. این چیزی است که این اصطلاحاً رهبران اروپا درباره ما آسیاییها، آفریقاییها فکر میکنند. میپندارند ما حیوانهایی هستیم که در جنگل زندگی میکنیم. چه استعمارگران نژادپرست حال به همزنی.»
کاربری دیگر در توییتر نوشته است: «جوزپ بورل، شما گفتید که آفریقاییها وحشیهایی هستند که در جنگل زندگی میکنند اما اروپا بهشت است. اما چیزی که شما نمیفهمید، حقیقت است و اینکه وقتی شما اروپاییها دیدید که امکان غارت ثروت آفریقاییها وجود ندارد 11 میلیون نفر را برده گرفتید و 2 میلیون آفریقایی را به دریا ریختید.»
کاربر دیگری از آفریقا نوشته: بورل فراموش کرده چرا آفریقا به این روز افتاده. دلیل آن این است که اروپاییها طی 400 سال به طرز سیستماتیک به آفریقا تجاوز کرده و آن را غارت کردند و هنوز هم همین کار را انجام میدهند.
«محمد فروغ»، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در هامبورگ به چند دلیل برای نادرست بودن مقایسه جوزپ بورل اشاره کرده است. او نوشته است: «از لحاظ مفهومی، “باغ” یک حُسن تعبیر برای تمدن و جنگل، واژهای برای وحشیگری است. این مقایسه، یادآوری گفتمان استعماری قرن نوزدهم است. ممکن است از شما بخواهم نظرات والتر بنجامین درباره تمدن را مطالعه کنید؟»
اروپا، باغی که جنگل را نابود کرد
او در ادامه نوشته است: «از لحاظ تاریخی، دستکم در قرنهای اخیر این “باغ” بوده که به جنگل حمله کرده و آنجا را مستعمره و برده ساخته است. تنها به یک مورد که به تصادف انتخاب شده اشاره میکنم: “باغ” اسپانیا، “جنگل” آمریکایی لاتین را مستعمره کرد و تا چند قرن آن را به نابودی کشاند.»
محمد فروغ اضافه کرده است: «از لحاظ حقوقی، این مقایسه منطقی نیست. جنگلها، مستدامتر، ریشهدارتر و ماندگارتر از باغها هستند. باغها را اگر یک یا دو هفته رها کنید از بین میروند. آنها عمق یا تابآوری ندارند (به نظرم منظور شما همین بود)، در حالی که جنگلها اینها را دارند.»
او در ادامه به یک دلیل دیپلماتیک برای نادرست بودن مقایسه بورل اشاره میکند: «از لحاظ دیپلماتیک، این یک مقایسه بسیار آزاردهنده است چون کشورهای واقع در منطقه جنوب جهان (یعنی همان جنگل) را از ایستادن در کنار ما در اروپا در برابر متجاوزانی مانند پوتین و جنگ او در برابر اوکراین منصرف میکند.»
محمد فروغ تصریح کرده چنین ذهنیتی یکی از دلایلی است که کشورهای در حال توسعه با محکومیتهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه همراهی نمیکنند. او مینویسد: «این نوع اظهارنظرهای زننده، یادآور خاطرات تروماتیک از بیعدالتی، نژادپرستی و استعمارگریهای انجامشده توسط “باغ” علیه “جنگل” هستند.»
اظهارات بورل با واکنش کشورها هم روبرو شده است. سریعترین واکنش را ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نشان داد که گفت: «باغ اروپا با غارت جنگل در دوران استعماری ایجاد شده است. برای اینکه این مقایسه بورل را توسعه دهیم باید بگوییم اروپا این باغ را از طریق سرقت وحشیانه جنگل ایجاد کرده است.»
سخنگوی کرملین با یادآوری نقش این خودبرترپنداری اروپاییها در ایجاد جنگهای جهانی را یادآوری کرد: «فلسفه برتریپنداری و تفرقهاندازی آنها به زیربنای پایهگذاری فاشیسم و نازیسم منجر شد. هر دو جنگ جهانی در قرن بیستم حاصل بلندپروازی آلمانها برای “احیای عدالت” و تقسیم دوباره مستعمرههای اروپایی بود.»
بعد از آن مقامهای برخی کشورهای آفریقایی هم حقایقی را به بورل یادآوری کردند. «رد وان حسین»، یکی از مشاوران نخستوزیر اتیوپی هم گفت: «آیا آفریقا هنوز قرار است جنگلی باشد که فقط باغ دیگران را پرورش بدهد، آنچنان که تا الآن بوده است؟»
برخی از تحلیلگران و مقامهای اروپایی هم اظهارات بورل را محکوم کردند. «با کانکه»، از اعضای برجسته پارلمان اروپا که عضو حزب سبز است گفت: «این سخنان زننده و استعماری از سوی هر مقامی که نماینده اتحادیه اروپا باشد محکوم است، چه برسد به اینکه آن مقام بلندپایهترین دیپلمات ما باشد.»
اظهارات بورل انعکاس دیدگاه حاکم در سیاست اروپا
عدهای از کارشناسان هم یادآوری کردند که آنچه بورل بر سر زبان آورده تفاوتی با دیدگاه حاکم در سیستم سیاستگذاری اتحادیه اروپا ندارد.
«شاهین والی»، مدیر برنامه ژئواکونومی اندیشکده شورای روابط خارجی آلمان گفت: «احساس من این است که دیدگاههای بورل تفاوت بنیادینی با آنچه کمیسیون اروپا در سطح گستردهتر میپندارد ندارد. در سطح وسیعتر به نظر میآید که اروپا در تلاش است هویت و مرزهای خودش را مشخص کند.»
وی اضافه کرد: «از نظر من این صحبتها منعکسکننده دو چیز است: یکی، چرخش تمدنی و ظهور دوباره ادبیات نومحافظهکارها. توجه به این هم لازم است که مقایسه باغ و جنگل ابتدا توسط رابرت کیگان، پژوهشگر نومحافظهکار آمریکایی مطرح شده است.»
اینکه اروپا نسبت به سایر ملل ویژگیهایی خاص دارد و مأموریت ویژهای برای تغییر و تحولات در دنیا دارد و منشأ این تمایز و برتری، تاریخ، جغرافیا، خصوصیات فرهنگی و نهادهای خاص سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی این منطقه است، تصوری است که اروپاییها در طول تاریخ مدعی آن بوده و سعی کردهاند تا به سایر جهان نیز تفهیم کرده و بقبولانند؛ چنان که آمریکا پس از پیروزی در جنگ سرد و به منظور تحمیل هژمونی خود بر جهان، این راهبرد را به کار بسته است.
پایان جنگ جهانی دوم که نزدیک به 80 سال از آن میگذرد، خاتمه برتری کشورهای اروپایی در نظام بینالمللی بود؛ نظامی که کموبیش بر مبنای توازن قوا میان کشورهای اروپایی و تقسیم دنیا به حوزه نفوذ میان خودشان، برپا شده بود.
استعمار به عنوان پدیدهای سیاسی، اقتصادی نیز با ظهور کشورهای قدرتمند اروپایی (انگلیس، فرانسه، پرتغال، اسپانیا و…) با پرونده تاریخی قاره سبز عجین شده است.
انگیزههای توسعهطلبانه استعمارگران اروپایی برای بهرهکشی از سرزمینها و جوامع دیگر تا جایی پیش رفت که با به جا گذاشتن پیامدهای منفی عمیق در این مناطق، موجب عقبماندگی آنها در عرصههای مختلف شد. در کنار زمینههای مختلف ظهور و گسترش استعمار، برخی از نظریهپردازان، استعمار را پدیدهای نژادی تلقی میکنند و معتقدند مردمان سفیدپوست (اروپائیان) ذاتاً از مردم نژادهای دیگر برترند و وظیفه دارند به منظور اصلاح و متمدن کردن مردمان نژادهای دیگر بر آنان حکومت کنند.