زمستان نزدیک است و حلقه محدودیت صادرات گاز روسیه در برابر اروپا تنگتر و سفتتر میشود. اخیرا هم گازپروم اعلام کرد که نورد استریم مسدود خواهد ماند تا صادرات گاز روسیه به اروپا در مقایسه با سطح قبل از بحران، ۷۵ درصد کاهش یافته باشد.
بزرگترین تامین کننده گاز اتحادیه اروپا با سهم ۴۰ تا ۴۵ درصدی از واردات این اتحادیه، تلاش میکند اروپا را سرد نگه دارد و در مقابل هم اتحادیه اروپا فقط با LNG و گاز مایع میتواند کمبود خود را جبران کند.
البته طرح مهار مصرف گاز در برخی از کشورها مانند ایتالیا راه اندازه شد تا اروپا را از زمستان خارج کند، اما زمستان سخت میتواند اوضاع را پیچیدهتر کند. دولت ایتالیا «طرح ملی برای مهار مصرف گاز طبیعی» را ارائه کرد که برای هشت ماه یعنی آگوست ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ را دربر میگرد و کاهش داوطلبانه مصرف ۹.۵ درصدی را پیشبینی میکند. در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، این کاهش در مصرف بیش از دو برابر سه ماهه اخیر ایتالیا است که شهروندان و کسبوکارها به دلیل هزینههای بالای انرژی میزان مصرف آن را کاهش دادند.
اگر واردات گاز ایتالیا در سطوح ثبت شده در سه ماه گذشته باقی بماند، زمستان امسال نیازی به جیره بندی نخواهد بود. اما مشکل در کاهش بیشتر صادرات روسیه است؛ در این مورد احتمالا آلمان نیاز به تامین بیشتر از نروژ خواهد داشت و باعث کاهش عرضه نروژ به ایتالیا میشود. بنابراین ما دو سناریو پیشنهاد می کنیم: یکی که در آن روسیه همه چیز را می بندد و جریانات از نروژ به ایتالیا به نصف کاهش می یابد. و یکی که در آن هر دو جریان روسیه و نروژ به صفر می رسد.
رویای یونان
یونان که از دیرباز روابط دوستانه با ایران داشته است، در صورت لغو تحریمهای ایران میتواند نقش کلیدی در توزیع گاز ایران به اروپا ایفا کند. در طول ۴۰ سال گذشته، دو کشور روابط دیپلماتیک عالی در زمینههای انرژی، امنیت، آموزش و فرهنگ داشتهاند. از لحاظ تاریخی، یونان پلی بین اتحادیه اروپا و ایران و همچنین بین واشنگتن و تهران بوده است. از سوی دیگر، ایران در بین تامین کنندگان نفت یونان در دوره ۲۰۰۶-۲۰۱۱ جایگاه نخست را به خود اختصاص داد و نفت یونان را با شرایط اعتباری بسیار مطلوب تامین میکرد.
این کمکهای مالی غیرمستقیم تا زمانی که تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال شد و واردات نفت ایران در سال ۲۰۱۲ را ممنوع کرد، ادامه یافت. سیاستی که برای اعمال فشار بر ایران در رابطه با ادعای دستیابی به سلاحهای هستهای طراحی شده بود. بنابراین تحولات کنونی در این جبهه و احیای برجام میتواند فرصت بینظیری را برای یونان و ایران برای تقویت روابط دوجانبه و ایفای نقش استراتژیک در منطقه فراهم کند.
یونان میخواهد با تبدیل شدن به یک کشور ترانزیت و همچنین تولیدکننده گاز طبیعی برای بازار اروپا، به بازیگر اصلی انرژی در منطقه تبدیل شود. این موضوع به یونان اجازه میدهد تا نقش دروازه واردات گاز طبیعی جنوب شرق اتحادیه اروپا را همراه با تولید داخلی بالقوه در مدیترانه شرقی را ایفا کند. این کشور قصد دارد از راههای مختلف به این مهم دست یابد که عبارتند از؛ نخست از طریق خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) که با خط لوله ترانس آناتولی (TANAP) در مرز یونان و ترکیه متصل میشود. TAP پیش از ورود به ساحل در جنوب ایتالیا برای اتصال به شبکه گاز طبیعی ایتالیا، از شمال یونان، آلبانی و دریای آدریاتیک عبور خواهد کرد. این پروژه اساسا کریدور گاز جنوبی را باز کرده و از سال ۲۰۲۰ سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز اولیه از دریای خزر به اروپا منتقل میشود.
دوم، یونان در نظر دارد از منابع خود بهره برداری کند و به سرمایه گذاران امکان حفاری در ۲۰ بلوک دریایی در دریای ایونی و کرت جنوبی را ارائه دهد. سوم، تصاحب قدرت توسط دولت چپگرای، کانالهای ارتباطی بیشتری را با مسکو باز کرده که میتواند منجر به برقراری ارتباط اروپایی با خط لوله گاز ترک استریم شود. باید توجه داشت که با آغاز بحران اوکراین و اعمال تحریمهای غرب علیه مسکو، براساس گزارش برخی از رسانهها این کشور مجبور به فروش نفت خود از طریق کشورهای ثالث بویژه یونان به کشورهای اروپایی شده است. بنابراین این پروژه به منظور انتقال گاز طبیعی از طریق خط لوله روسیه از دریای سیاه و از طریق ترکیه برای رسیدن به یونان و بازار انرژی اتحادیه اروپا انجام میشود.
جایگاه ایران و رقابت با روسیه
ایران با وجود داشتن ذخایر عظیم گاز که آن را در جایگاه دوم پس از روسیه قرار داده است، هنوز نتوانسته سهم آنچنانی در بازار جهانی گاز داشته باشد که مهمترین عامل آن تحریمهای یکدهه اخیر است. بنابراین احیای برجام و برداشتن تحریمها به تهران اجازه میدهد تا برنامههای انرژی خود را برای تامین نفت و گاز بازارهای اروپایی از میدان گاز طبیعی پارس جنوبی که حدود ۳۵ درصد از کل حجم گاز تولید شده را تشکیل میدهد، عملیاتی کند. جواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین ایران، معتقد بود که جمهوری اسلامی میتواند به عنوان یک شریک قابل اعتماد و پایدار برای جامعه اروپایی در زمینه نیاز به گاز طبیعی باشد، بطوریکه او گفته بود که «ایران همتراز با روسیه، از تمام منابع برای تامین گاز اروپا برخوردار است.»
تشخیص اینکه بهترین گزینه ایران برای صادرات گاز خود به سمت اروپا، ساخت یک خط لوله خشکی است که به خط لوله تاناپ متصل میشود، برای هیچ تحلیلگر بازار انرژی تعجببرانگیز نیست. دولت کنونی ترکیه روابط نسبتاً خوبی با ایران دارد؛ در زمینه انرژی، ایران در حال حاضر تقریبا ۱۱ درصد گاز مصرفی ترکها را تامین میکند.
با لغو تحریمها و تمایل احتمالی ایران نسبت به صادرات گاز خود با اروپا، اهمیت خط لوله TANAP بیش از پیش افزایش خواهد یافت. برای ایران، خط ترانس آناتولی در حال حاضر تنها گزینه تجاری مناسب برای عرضه صادرات گاز به بازارهای جهانی حداقل در کوتاهمدت است، چون هر راه حل LNG آن را با سایر تولیدکنندگان بین المللی مانند قطر، استرالیا و حتی ایالات متحده روبرو میکند.
همچنین به باور برخی از کارشناسان، ایران احتمالا پس از رعایت برخی شرایط تجاری، بخشی از سهام TANAP را خریداری کند. سهامداران TANAP شامل شرکت نفت آذربایجان سوکار با ۵۸ درصد، شرکت دولتی بوتاش ترکیه با ۳۰ درصد و شرکت نفت و گاز انگلیس BP با ۱۲ درصد سهام هستند.
ملاحظات ژئوپلتیکی تهران
ورود ایران به بازار گاز اروپای جنوب شرقی پیامدهای گستردهای دارد. اتحادیه اروپا در تلاش است تا خود را از وابستگی بیش از حد به گاز روسیه رها کند و این کار را از راهها و منابع گوناگون و عمدتاً از طریق کریدور گاز جنوبی برنامه ریزی کرده است. اگر حجم گاز ایران به بخشی از معادله تبدیل شود، آنگاه این یک جایگزین بالقوه در تنوع بخشیدن به تامین کنندگان انرژی اروپا خواهد بود و ژئوپلیتیک منطقه را به تصویری کاملا متفاوت تبدیل میکند. ایران میتواند رقیب بزرگی برای گاز روسیه در بازار انرژی اتحادیه اروپا باشد و بهمراه گاز جمهوری آذربایجان، نفوذ مسکو را تضعیف کند. از همین روی، بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از کارشناسان جامعه بین المللی از جمله سهامداران صنعتی، نقش ایران را در مسائل انرژی جهانی به عنوان یک تغییر دهنده بازی میدانند.
البته روابط و همکاری انرژی بین یونان و ایران، علیرغم اراده سیاسی هر دو ملت، دشوار خواهد بود. ایران میخواهد موازنه خود را حفظ کند، زیرا روابطش با روسیه بسیار مهم بوده و تقاضای گاز اروپا پس از جنگ اوکراین به طور قابل توجهی رو به کاهش است. ایران باید هم رویای اروپایی خود و هم گزینه ارسال گاز خود به شرق را در نظر بگیرد. این امر همچنان میتواند منجر به دریافت صادرات گاز طبیعی ایران به یونان در قالب LNG از طریق کانال سوئز شود، اگرچه یونان ترجیح میدهد گاز ایران را از طریق تاناپ دریافت کند.
آنچه همچنین باید در نظر گرفته شود این است که اروپا تقریباً ۴۵۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال مصرف میکند و تقریباً ۴۰ درصد آن را از روسیه وارد میکند. این بدان معناست که اگر کسی در کمیسیون اروپا حساب را انجام دهد، میداند که گاز روسیه برای سالهای آینده یک عنصر اساسی در بازار گاز اروپا باقی خواهد ماند.
البته مسکو اخیرا پیشنهاد هاب شدن ترکیه را داده است که احتمالا ترکیه در یک دوراهی قرار میدهد. از یکسو، جاه طلبی های بالا در اقتصاد به برنامه قوی و ثبات سیاسی نیاز دارد. بروکسل میتواند از جاهطلبیهای انرژی آنکارا حمایت کند، زیرا میداند که این کشور علاقهمند به حفظ ثبات ترانزیت است، اما ترکیه همچنان یکی از مهمترین مشکلات برای حل آن است. اروپا میتواند جایگزین هایی برای انرژی ترانزیت ترکیه پیدا کند، اما آنکارا ممکن است به راحتی یک بازار نهایی جایگزین برای جریان انرژی که وارد مرزهایش میشود را پیدا نکند.