اندیشکده واشنگتن در یادداشت تازه خود بهقلم «فرزین ندیمی» نوشت: تهران اهمیت سامانههای موشکی را که میتواند نیروها و متحدان آمریکا را تهدید کند، دو چندان کرده است.
زمانی که برجام برای اولین بار در سالهای 2016-2015 تدوین و اجرا شد، مذاکرهکنندگان با اکراه به این نتیجه رسیدند که برای دستیابی به پیشرفت معنادار، باید این توافق را از سایر حوزههای مورد نگرانی خود جدا کنند. صرفنظر از اینکه آیا این تصمیم عاقلانهای بود یا نه، هر یک از این حوزهها از آن زمان تاکنون دستخوش تغییرات اساسی شدهاند که اکنون که مذاکرات جدید در حال انجام است، مستحق بررسی دقیقتری هستند. شاید مهمترین این نگرانیها، ناشی از فعالیتهای توسعه و اشاعه موشکی نظام ایران باشد که بهطور پیشبینیشدهای پس از برجام به سرعت ادامه یافته است.
پیشرفت این برنامه تاکنون با وجود شکستهای گاه و بیگاه، ثابت بوده است. امروز، رهبران نظامی و سیاسی این کشور عقیده دارند که تلاشهای خارجی برای محدود کردن فعالیتهای موشکی جزو خطر قرمزهای اساسی است. در واقع، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای درازمدت در برابر آمریکا تلاش نموده و از مجموعه قابلتوجهی از منابع برای توسعه قابلیتهای جدید استفاده کرده است. تهران هیچ نشانهای از کند کردن این پیشرفتها نشان نمیدهد، زیرا از آنها برای اهداف امنیتی مانند تهدید موجودیت اسرائیل (رژیم صهیونیستی)، در خطر نگه داشتن پایگاههای منطقهای آمریکا، تقویت نیروهای نیابتی خارجی، و بازدارندگی از حملات داخلی یا خارجی علیه مراکز ثقل نظام استفاده میکند.
در اولین درخواست بودجه «ابراهیم رئیسی» که در 21 آذر به مجلس تقدیم شد، معادل 210 میلیون یورو به پروژههای موشکی بالستیک و همچنین بخشهای نامشخص دیگری از طرح توسعه یافته بودجه دفاعی، اختصاص پیدا کرد.
ایران همچنین وجود چندین مجتمع موشکی زیرزمینی یا به اصطلاح «شهرهای موشکی» را فاش کرده است. در حال حاضر، تقریباً هر استانی حداقل یک مکان ذخیره و پرتاب موشکهای بالستیک دارد.
اخیرا، ایران از جدیدترین موتورهای سوخت جامد خود با نامهای سلمان و زهیر رونمایی کرد.
دسترسی به سیستمهای سوخت جامد ایران پیشرفت سریعتری را نشان داده است. در سال 2015، فاتح313 با برد 500 کیلومتر رونمایی شد که نسبت به نسخه قبلی 300 کیلومتر پیشرفت داشت. برای به حداکثر رساندن قدرت تخریب و برد آن، طراحان مواد کامپوزیتی بیشتری را در بدنه و بدنه موتور وارد کردند.
جدیدترین موشک هدایت شونده سوخت جامد ایران، رعد-500، به طور قابلتوجهی کوتاهتر از مدل قبلی خود است (7.61 متر در مقایسه با 8.86) اما طبق گزارشها میتواند به 500 کیلومتر برسد. سرجنگی آن کوچکتر، اما همچنان قدرتمند است و برای جداسازی در اوایل مرحله میانی طراحی شده است و شناسایی، ردیابی و رهگیری آن را نسبت به موشکهای تک بدنه یا موشکهایی با کلاهکهایی که در مرحله ترمینال جدا میشوند، دشوارتر میکند.
همانطور که در حمله سال گذشته به پایگاه الاسد نشان داده شد، موشکهای نیمه بالستیک سوخت جامد ایران تهدیدی قابلتوجه برای نیروها و تأسیسات نزدیک آمریکا در عراق، سوریه و خلیج فارس هستند. آنها همچنین میتوانند برای تهدید کشتیرانی تجاری در این منطقه و زیرساختهای اقتصادی و نظامی مورد استفاده قرار گیرند.
مطمئناً، برنامههای موشکی بالستیک و کروز سپاه نیز به توانمندیهای دفاعی قابل احترامی منجر شده است و قدرت بازدارندگی نظامی آن چند وجهی است. با این حال، نیروی موشکی دقیق، کشنده و دوربرد سپاه، مسلماً به مهمترین جنبه دکترین کلی نظامی ایران تبدیل شده است.
بهطور گستردهتر، مذاکرات جاری برجام و فشار مجدد بر تهران فرصتی را برای واشنگتن فراهم میکند تا یک بار دیگر خطراتی مبنی بر فعالیتهای توسعه و اشاعه موشکی ایران، نه فقط برای کشورهای منطقه، بلکه به طور بالقوه در خارج از کشور را نشان دهد. ایران به مسیری که در سه دهه گذشته دنبال کرده است، ادامه میدهد.