رسانه تخصصی روابط بین الملل

تاثیرات کارشکنی ٣ کشور اروپایی در مذاکرات بر ساختار اقتصاد و امنیت جهان

Diplomacyplus.ir/?p=504
اگر زمانی که ماجراجویان شرور اروپا تصمیم داشته باشد سناریویی خود را در قالب شر راهبردی  به منطقه تحمیل نمایند، بدون شک ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران لحظه‌ای در دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی خود، درنگ نخواهد کرد و تا هر جا که دستان راهبردی اش بلند باشد، پاسخ آشکار و کوبنده خواهند داد. 

انتظار می رفت که تروئیکای اروپایی به عنوان نماینده اتحادیه اروپا و قاره سبز سیاست‌های مخرب گذشته خود را اصلاح کرده و با پیشنهادات جدی و سازنده‌ وارد مذاکرات وین می شود. اینک این پرسش مطرح است که چرا اروپا بعد از تحقیر شدن از سوی آمریکا در خروج بدون اطلاع از افغانستان و بیرون گذاشتن فرانسه از پیمان آکوس؛ و پیش از آن حمایت واشنگتن در دوره ترامپ در مورد جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا و همچنین تحقیر هر از گاه اروپا با پدیده هایی چون بیرون آمدن از توافق هسته ای چند جانبه با ایران و کنار گذاشتن اروپا از تصمیماتی که حتی خود اروپا بخش قابل توجهی از هزینه و اجرای آن تصمیمات بودند، بازهم اروپا از جانب واشنگتن به بازی گرفته نمی شود؛ و اتحادیه اروپا همچنان به پادویی راهبردی برای آمریکا ادامه می دهد و به همان میزان از استقلال سیاسی خود فاصله می گیرد.

به تدریج اروپا باید بپذیرد که پارادایم نظم کنونی جهانی برخلاف پادویی سیاسی در حال تغییر است و به نوعی اعتیاد به دنباله روی از آمریکا، اروپا را همچنان در شرایط کهنه و قدیمی نگه خواهد داشت. اگر اروپا نتواند با اقدامات اعتماد آفرین اقدامات مخرب گذشته‌اش را جبران کند، علیرغم تجربه تلخ و شرم آور افغانستان، عراق، سوریه و یمن، بازهم باید با چشم بسته منافع آمریکا را علیه به نتیجه نرسیدن مذاکرات سازنده با ایران بازنمایی کند.

کشورهای اتحادیه اروپا به خوبی می دانند که دکترین بازدارندگی ایران در محیط آشوبناک جهانی و منطقه‌ای، کاملا در چارچوب های حقوقی و دفاعی قانونی و مشروع جهانی معنایابی می‌شود؛ و ایران تا کنون کشوری پاسخگو و مسئول در عرصه ها و بحران های جهانی بوده و طی ۴ دهه گذشته با دیپلماسی فعال و احترام به موازین و روابط بین الملل، سعی در تنش زدایی در تنش‌های منطقه ای و فرا منطقه ای و متقاعد کردن تروئیکای اروپا  برای درکِ نفعِ همکاری های مشترک داشته است.

طی مذاکرات هسته ای هر چه طرف ایرانی در چارچوب همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و حتی سازمان ملل بیشتر حسن نیت نشان داده، اما در قالب برخی ارتجاعات و تندروی های منفعت طلبانه‌ی سه کشور شرور اروپایی که با استفاده از تئوری فشار و جنگ های نامنظمِ چندلایه و ترکیبی صورت گرفته، با حمایت کور از شر راهبردی آمریکا، خصومت خود با ایران و ترتیبات امنیتی منطقه را دنبال می کنند.

بازیگران نا مطلوب اروپا از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان  سعی دارند با امنیتی سازی موضوع هسته ای ایران که تحت نظارت کامل آژانس انرژی اتمی به فعالیت خود ادامه می دهد ؛ و حتی رئیس CIA آمریکا اعتراف نموده که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، اما سه کشور یاد شده با بحران آفرینی در منطقه‌ی خاورمیانه و افزایش فزاینده  فروش تسلیحات به کشورهای منطقه، اروپا را در آستانه تقابل با ملت ایران قرارداده اند و ملتی که طی بیش از ۴ دهه انقلاب در هر دوره توانسته قدرت های متخاصم و تجاوزگر و هم چنین هژمون عصر خود را نه تنها مدیریت بلکه زمین گیر نماید، به آزمون خطا می آزمایند.

در این سناریو شاید طرف های نامطلوب تروئیکای اروپایی با دسیسه دیگران ماهیگیریِ کوتاه مدتی داشته باشند، اما قطعا با ناامن شدن منطقه علاوه بر ضررهای زیادی که روی دست اروپا و ایالات متحده می گذارند؛ طبق نظریه‌ی آشوب و سیالیت‌های طبیعی جهان، بی شک موج بی ثباتی در محیط های داخلی آنان نیز بازتاب خواهد داشت.

تجربه نشان داده حتی گروه‌های تروریستی چون داعش و یا برخی کشورهای منطقه که غرب در جعبه ابزار خود علیه ثبات منطقه دارد، در شرایط فعلی بازاری برای مصرف کالاهای سیاسی و امنیتی و نظامی در منطقه نیستند. نه صدامی وجود دارد و نه بن سلمان دیگری قادر است با استخراج ماموریت‌های جدید، شرایط را تغییر دهند.

تحولات منطقه بویژه در جنگ های ائتلاف غرب در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و یمن نشان داد که اگر غرب مانند جنگ های جهانی اول و دوم بخواهد دست به ماجراجویی‌های خسارت بار در خاورمیانه بزند، باید فهم کند که منافع کلیت سرمایه داری غرب در منطقه تهدید خواهد شد و سود مقاومت با سود اقلیت جنگ طلب در تضاد قرار خواهد گرفت و در نهایت به خاطر سیاست‌های اقلیتی شرور، جهان غرب با چالش دیگری مواجه می گردد.

بحران تغییرات ژئوپولیتیکی تا آنجا می تواند پیش برود که حتی پس از یک دوره‌ی پاندمی که جهان به تثبیت وضعیت اقتصادی رسیده، دومینویی از بحران‌ها را در شرایطی که لیبرالیسم غرب با پدیده‌ی ظهور راست افراطی و تقابل گروه های آنتی فاشیستی در قالبی جدید مواجه شده؛ و در تامین انرژی نیز مشکلاتی دارد، سندرومی بدخیم ایجاد نماید و با بهره گیری قدرت های نوظهور رقیب غرب در جهان، سناریوهای جدی علیه نظم کنونی شکل بگیرد.

تاریخ نقش مخرب انگلیس، فرانسه و آلمان را به عنوان سه کشور شرور اروپا که منجر به فروپاشی امپراطوری عثمانی و روسیه گردید، به یاد دارد. به تعداد سال های بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم، کشورهای انگلیس و فرانسه و امریکا همراه با سایر متحدین اروپایی به صورت مشترک در غرب آسیا جز جنگ، تخریب و اختلاف افکنی، دستآورد دیگری نداشتند.

حتی در حمله نامشروع ائتلاف آمریکا و تروئیکای اروپایی  به عراق، افغانستان و لیبی همراهی انگلیس با امریکا حتی در خود انگلیس و آلمان و فرانسه محکوم شد. نقش فرانسه در شروع اغتشاش در لبنان و جنگ در سوریه هم آشکار است. شواهد نشانگر آن است که هر سه کشور شرور خواهان ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک در خاورمیانه هستند.

سه کشور شرور اروپا باید بپذیرند که از دلایل داشتن روابط دیپلماتیک و داشتن سفیر در تهران، ایجاد آرامش و ترفیع روابط در قالب ایجاد صلح و تضمین امنیت است.

به فرض اگر یکی یا دو کشور غرب آسیا در همکاری با روسیه  همان نقشی را که انگلیس، فرانسه و آلمان در خاورمیانه ایفا می کنند در پیرامون امنیت اروپا یعنی در حوزه بالتیک، اکراین و بالکان و اطراف جغرافیایی انگلیس مانند ایرلند اجرا کنند؛ چگونه مورد ارزیابی آنها قرار می گیرد.

آنچه مشهود است سه کشور شرور اروپا در صدد تکرار پروژه های دهه گذشته  با اتکا به “قدرت سخت” امریکا و ادامه جنگ های با پایان باز در منطقه هستند. اما این بار بر خلاف دو جنگ جهانی اول و دوم، ایرانی را در مقابل خود در منطقه دارند که طی این سال‌ها توانسته با ایده‌ی دفاع نامتقارن شرایطی را تعریف کند که حتی اگر زیر بار تحمیل شدیدترین تحریم‌ها، در معرض توطئه‌های تروریستی مداوم، فضاسازی‌های رسانه‌ای سهمگین، تهدیدات سایبری و طیف متنوعی از اقدامات تنش زا و حتی اقدام نظامی قرار بگیرد، باز پاسخی را برای ارائه از یکی از صدها مورد از انبارهای یدکی تفکر استراتژیک خود رونمایی می کند و با ابزارهای جدید شگفتی ساز می شود. تسلط بر RQ۱۷۰ و ساقط کردن گلوبال هاگ، اسارات ملوانان انگلیسی و آمریکایی در تعرض به آب های سرزمین کشورمان نمونه هایی از این شگفتی ها هستند. شگفت آورتر نقش مستشاری ایران در خروج ننگین آمریکا و ناتو و اروپا از افغانستان و شکست نظامی آنها در عراق و سوریه و یمن است.

اگر زمانی که ماجراجویان شرور اروپا تصمیم داشته باشد سناریویی خود را در قالب شر راهبردی  به منطقه تحمیل نمایند، بدون شک ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران لحظه‌ای در دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی خود، درنگ نخواهد کرد و تا هر جا که دستان راهبردی اش بلند باشد، پاسخ آشکار و کوبنده خواهند داد.

اگر تبعات چنین حماقت‌هایی در اثر اشتباهات محاسبه و احساس حاشیه امن برای شیطنت کنندگان شرور اروپا مورد توجه قرار نگرفته باشد، و اگر از دخالت در منطقه هنوز نیاموخته اند، می توانند ایران را که سالها از خود نرمش و رفتار مسئولانه نشان داده است، بیازمایند، تا بازیگران شرور اروپا میان کاتوره‌ای شدن پیرامون امنیتی و توازن‌های موجود  که تا کنون با عقلانیت ایران در مدار همکاری و منافع مشترک قرار گرفته  و به امنیت منطقه و اروپا کمک نموده، یکی را انتخاب کنند. داعش، القاعده ، طالبان، جلیقه زردها، نازی ها و فاشیست ها، کاتلانیا و باسکی ها هنوز مانند آتش زیر خاکستر در اروپا به حیات خود ادامه می دهند.

حجم و وزنِ ابزار و امکانات ملت ایران، بسیار بیشتر از چیزی است که اروپا و آمریکا باور دارند. بنابراین زیان ناشی از هر گونه مواجهات آتی اروپا در منطقه دوطرفه خواهد بود. اما هنوز این امیدواری در وین وجود دارد تا اروپا و آمریکا سود همکاری های بلند مدت را به هزینه‌های آنی اقداماتی از قبیل فشارهای ترکیبی و نامنظم ترجیح دهند./

سهیل جمشیدپور

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط