بررسی تاریخ تحولات سیاسی سوئد در چند دهه اخیر نشان میدهد که این کشور به ظاهر صلحجو، فریبکارانه مسیر ایجاد تنش و حمایت از تروریستهای بینالمللی را پیموده و حال در نقطهای بیبازگشت برای پنهانکاری قرار دارد.
کشوری که در آن به راحتی به کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) اهانت میشود و مجریان قانون به نام آزادی بیان، تنها نظارهگر آتش زدن مقدسترین کتاب آسمانی هستند تا برگ ننگین دیگری در سابقه سیاسی این کشور ثبت شود.
حکومتی که با وجود اعتراضهای گسترده کشورهای اسلامی به این اهانت عظیم، به جای اقدام در برابر هتک حرمت کنندگان، به روی معترضان دست خشونت میگشاید و از برنامه راسموس پالودن رهبر حزب تندرو افراطی سوئدی-دانمارکی که طرح اهانت به قرآن کریم را تکرار کرده است، حمایت میکند.
رویکردی که از چشم بسیاری از رسانههای بینالمللی پنهان نماند و در توصیف آن نوشتند: در شرایطی که راستگرایان افراطی در حال برنامهریزی برای سوزاندن علنی قرآن هستند، دخالت پلیس سوئد در حمایت از راستگرایان، تظاهرات اعتراضی مسلمانان را به خشونت کشاند.
کیم هیلد سخنگوی پلیس در جنوب سوئد نیز پیشتر در توجیه رفتار غیرقابل توجیه مجریان قانون مدعی شده بود که قصد ندارد مجوز تظاهرات برنامهریزی شده احزاب راست در شهر لاندسکرونا را در جنوب این کشور لغو کند چراکه به اعتقاد وی آستانه تحمل مردم سوئد بالاست و پلیس این کشور ارزش زیادی برای حق آزادی بیان قائل میشود.
تحلیلگران با یادآوری اینکه رهبر حزب تندرو افراطی سوئدی-دانمارکی پیشتر نیز تلاش داشت در کشورهای دیگر اروپایی همچون آلمان و فرانسه اقدام به قرآن سوزی کند اما پلیس مانع این اقدام شده بود، تاکید دارند که اقدام پلیس سوئد در حمایت از قرآن سوزی این راستگرا، سئوالبرانگیز است.
اما این تمام ماجرا نیست و جبهه دیگر اقدامهای سوالبرانگیز حکومت سوئد، سالها حمایت مادی و معنوی از گروههایی است که در ظاهر مدعی اقدامهای سیاسی هستند اما در عمل در فهرست گروههای ترویستی بینالمللی قرار دارند؛ مسیر غلطی که سیاستمداران سوئد همراستا با سیاستهای رژیم صهیونیستی و آمریکا پیموده و نتایج آن چیزی جز ناامنی، تنش و ترورهای کور در خاورمیانه و به ویژه ایران نبوده است.
گروههایی که سابقه تاریک و ننگین اقدامهایشان در جهان بر کسی پوشیده نیست و تاکنون دهها هزار قربانی برجای گذاشته است؛ گروههایی که از جمله آنها میتوان به پژاک، گروه تروریستی منافقین و حرکه النضال اشاره کرد.
حال پس از سالها پنهانکاری دولت سوئد، اعترافهای تروریستهایی همچون حبیب فرجالله چعب سرکرده گروهک حرکه النضال ثابت میکند که حکومت این کشور نه فقط دههها محلی امن برای فعالیت تروریستهای شناخته شده بینالمللی بوده، بلکه حامی مالی و معنوی تروریستها نیز شده است.
شرایطی که به اعتقاد حقوقدانان و کنشگران سیاسی و اجتماعی، علاوه بر اعتراض سیاسی و مدنی، قابلیت پیگرد قضایی در عرصه بینالمللی دارد و حکومت سوئد باید نسبت به سیاستها و رویکردهای ضد حقوق بشری خود در این حوزهها پاسخگو باشد.
رویکردی ننگین که در مناسبات دولت سوئد با گروهک تروریستی مجاهدین خلق که در کشورمان به دلیل سیاستهای فریبکارانه و غیرانسانی به منافقین شهره هستند نیز قابل پیگیری و بررسی است.
برای مثال صدور مجوز برگزاری چندین میتینگ و تجمع به اصطلاح اعتراضی به منافقینی که دستشان به خون دهها هزار ایرانی آغشته است، تامین نکردن امنیت رایدهندگانی که در انتخابات گذشته قصد داشتند در سوئد پای صندوقهای رای حاضر شوند، اجازه برخورد غیراخلاقی به کسانی که در دادگاه غیرقانونی حمید نوری به عنوان شاهدان و حامیان این شخصیت حضور داشتند، بیتفاوتی نسبت به کسانی که در سوئد با برگزارکنندگان نمایشگاهی از تاریخ ترورهای منافقین برخورد غیرقانونی داشتند و صدها نمونه دیگر، بخشی از رویکرد متناقض رهبران کشوری است که خود را در جایگاه مدعیان حقوق بشر جا میزنند اما در عمل حامی و مامن تروریستها و خرابکاران هستند.
تحلیلگران تاکید دارند که مشارکت گسترده و چند لایه حکومت سوئد در طرح دسیسه منافقین برای مجموعه اقدامهای غیرقانونی شامل دستگیری، شکنجه، برگزاری دادگاه و صدور حکم علیه حمید نوری، تجلی تمام قد از ماهیت سیاسی رهبران این کشور اروپایی در حمایت از تروریستها است.
موضوعی که حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان نیز در گفتوگوی تلفنی با آن لید همتای سوئدی خود به آن اشاره و تاکید کرد که ایران دستگیری و محاکمه یک شهروند ایرانی به نام حمید نوری را غیرقانونی میداند و خواستار رسیدگی فوری به وی است.
اما سوئد در جایگاه عمل نه تنها به موضع ایران توجهی نکرد و به اعتراضهایمان در مقابله با این دادگاه غیرقانونی پاسخ و واکنش مناسب و تاثیرگذار نداد، بلکه به تکرار خطاهای خود روی آورد.
دادگاهی که شاهدان آن به گفته رسانههای فرانسوی عضو یا اعضای سابق گروه تروریستی منافقین است و بیشک حکم نهایی اینچنین دادگاهی از قبل رقم خورده و مشخص است.
گروهی که فقط در یکی از گزارشهای روزنامه پرشمارگان لو فیگارو در تاریخ ۳۰ مه ۲۰۱۳، «در فهرست گروههای تروریستی فرانسه قرار دارد و سرویسهای اطلاعاتی عربی و غربی از آنها علیه منافع ایران یا متحدان تهران همچون سوریه، استفاده کردهاند».
گواه دیگر سابقه طولانی قرار گرفتن نام این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی قاره سبز، خبر دیگری از همین رسانه فرانسوی در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۰۸ است که سرکرده منافقین حدود ۱۴ سال پیش به خیال خام خود با طرح این ادعا که عمر جمهوری اسلامی ایران به پایان نزدیک شده است، خواستار حذف نام سازمان تحت رهبری خود از فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا شده است؛ سازمانی که در ظاهر با وجود طبقهبندی در میان گروههای تروریستی در عمل مورد حمایت رهبران غربی از پاریس تا استکهلم است.
سازمانی تروریستی که پس از خاتمه جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، سوئد را مامنی برای فعالیتهای خود دیدند و بخشی از حرکتهای خرابکارانه خود علیه ملت ایران را در خاک این کشور طرحریزی کردند که برای تبیین آن میتوان به گزارشهایی مبنی بر دو مورد حمله منافقین به سفارت جمهوری اسلامی ایران در استکهلم در سالهای ۷۱ و ۸۸ اشاره کرد و حال پس از سالها مخفیکاری، دادگاه غیرقانونی که نیت خرابکارانه دولت سوئد را بیش از پیش تبیین کرد.
در همین ارتباط دبیر ستاد حقوق بشر کشورمان با اعلام اینکه حمید نوری در زندان شکنجه شده است، از برخورد غیرانسانی و تحقیرکننده با این شخصیت در بند پرده برمیدارد.
کاظم غریب آبادی به صراحت اعلام کرده است که سوئد به مرکزی برای هدایت اقدامات تروریستی علیه ایران در اروپا تبدیل شده است و رهبر گروهک حرکه النضال (حبیب الاسیود – معروف به چعب) نیز در این کشور مستقر و از تسهیلات دولت سوئد برخوردار بوده است .
دبیر ستاد حقوق بشر کشورمان با یادآوری اینکه برخی اعضای گروهک تروریستی منافقین در سوئد حضور دارند و اقدامات تروریستی خود علیه ایران را از این کشور هدایت میکنند، تاکید کرد که دولت سوئد با اختصاص بودجه دهها میلیون یورویی، نظام قضایی خود را در اختیار این گروهک قرار داده و این امر از تداوم سیاست حمایتی این کشور از تروریستها و برنامههای خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد.
دادگاهی که به گزارش روزنامه لو فیگارو، در آن حمید نوری درحالی که کف دستانش را رو به آسمان بلند کرده و قرآنی در دست داشت، گفت: امیدوارم این دستها به یاری خداوند سفید شوند … و حال رو سفیدی برای وی مانده است و رو سیاهی آن برای پادشاهی مشروطه سوئد!