رسانه تخصصی روابط بین الملل

فلاکت اروپایی و جشن آمریکایی!

Diplomacyplus.ir/?p=4574
فلاکت کنونی مردم اروپا خبر خوبی برای سیاستمداران آمریکایی است، چه، در شرایط فعلی می‌توانند با تامین گاز مورد نیاز اروپا مشکلات اقتصادی آمریکا را کاهش داده و در کنار آن با افزایش وابستگی اتحادیه اروپا به واشینگتن، کشورهای اروپایی را با سیاست‌های آمریکا همراه‌تر کنند.

نورنیوز ـ گروه بین‌الملل: شاید هیچ زمان دیگری تا بدین حد، «ایستادگی» نمی‌توانست کلید پیروزی قلمداد شود!

موضوع انرژی و رخدادهایی که ریشه در ژئوپلیتیک منطقه دارد، اینک منجر به رویارویی‌هایی شده  که پیروز میدانش با صبر برتر و مقاومت بیشتر تعیین می‌شود.

در جنگ جاری در اوکراین، کی‌یف که مزیت تولید مواد غذایی را در اختیار دارد، امیدوار بود که قطع شدن جریان صادرات مواد غذایی از اوکراین، فشار جامعه جهانی به روسیه را برای عقب‌نشینی افزایش دهد، اما روسیه حساب جنگ را از سیاست جدا کرد و با اجازه دادن جهت بارگیری و ارسال مواد غذایی، این حربه را از اوکراین ستاند.

روسیه نیز کشوری است که در حوزه تامین انرژی به‌ویژه برای کشورهای اروپایی دارای مزیتی تقریبا منحصر به‌فرد است و در حالی که ۴۰ درصد انرژی اروپا از روسیه تامین می‌شود کشورهای این اتحادیه اقدام به تحریم مسکو کرده‌اند!

اتحادیه اروپا امیدوار بود که با اعمال تحریم علیه روسیه موجب شکل‌گیری بحران اجتماعی و اعمال فشار شهروندان این کشور به دولت و در نتیجه وادار شدن مسکو به امتیازدهی در جنگ اوکراین شود، اما روسیه با اقدامی متقابل و از طریق مدیریت ارسال گاز به اروپا مسیر دیگری را برگزید.

هدف روسیه نیز از این اقدام ایجاد بحران انرژی در اروپا و به تبع آن وادارسازی کشورهای عضو اتحادیه برای عدم همراهی با آمریکا در موضوع تحریم مسکو است.

ورود به فصل سرد سال اما به نفع اروپا نیست و دوری کره خاکی از خورشید، قدم‌های آهسته‌ای است که صبر و پایداری مردم اروپا را در حمایت از تصمیم رهبرانشان برای دنباله‌روی از ناتو به چالش خواهد کشید تا اندکی بتوانند نتایج تحریم‌هایی را که مسئولان منتخب‌شان بر دیگر نقاط جهان تحمیل می‌کردند چشیده باشند.

نشریه فارین پالیسی اخیرا در یادداشتی به تشریح وضعیت اروپا در موضوع انرژی پرداخته و نوشته است: «شما هیچ تصوری از بحران انرژی اروپا ندارید. بهای گاز طبیعی ده برابرِ معمول است که صنایع را ناکارآمد کرده، مصرف کنندگان را خشمگین و سیاستمداران را هراسان نموده است.»

به نظر می‌رسد محاسبات نادرست سران اروپا از میزان «مقاومت» تحریم شوندگان موجب شده تا اینک این قاره با وضعیت تورمی خاصی روبرو شود که گویی برای هر بشکه نفت پانصد دلار پرداخت نموده است.

این در شرایطی است که هنوز با روزهای اوج مصرف فاصله سه ماهه در پیش است. اروپا در شرایط معمول می‌توانست ذخیره گاز خود را در تابستان افزایش دهد، اما اکنون با سر رسیدن ماه‌های سردتر و فشردن گلوی جریان تامین گاز توسط روسیه، برای مصارف روزانه نیز در تنگنا قرار گرفته است.

تحمیل ریاضت‌های نابه‌جا در این بحران، وقتی آشکار می‌گردد که اروپا تصمیم بگیرد گاز مایع را جایگزین گاز روسیه کند و با وابستگی بیشتر به آمریکا، گاز گرانتری خریداری کند.

این رخداد که تحمیل کننده فلاکت بیشتر به شهروندان اروپایی است خبر خوبی برای سیاستمداران آمریکایی خواهد بود، چرا که هم می‌تواند به کاهش مشکلات اقتصادی آمریکا یاری رساند و هم با افزایش وابستگی اتحادیه اروپا به واشینگتن ابزارهای این کشور برای همراه‌سازی کشورهای اروپایی با سیاست‌های آمریکا را افزایش خواهد داد.

شکل‌گیری وضعیت جدید در اروپا دعوتی است آشکار از مردم برای افزایش تحمل و بردباری جهت ادامه مسیر «دنباله‌روی از آمریکا» و تحریک تامین‌کنندگان آسیایی برای عدم عرضه انرژی به دیاری که ابزار تحریمش در واپسین لحظات ناکارآمدی است.

اما سطرهای گزارش مایوس کننده برای اروپا وقتی پر رنگ‌تر می‌شود که خاطرات آتش‌سوزی‌های تابستان امسال در این قاره مرور شود و با تحلیل دگرش آب‌وهوایی و خشک شدن برخی رودخانه‌ها تصمیم‌ سران اروپا به تعطیلی و خروج از مدار بسیاری از نیروگاه‌های هسته‌ای آنها بازنگری گردد.

اکنون و در میانه بحرانی که بدون شک اروپا نیز در وقوع آن نقش کلیدی داشته می‌توان علت سردرگمی سیاستمداران این قاره را در خطای راهبردی مربوط به اولویت‌دهی به منابع مختلف انرژی مشاهده کرد.

مونتون از گروه مشاوره انرژی راپیدان می‌گوید: «سر پا نگه داشتن تاسیسات، به آن آسانی که به نظر می‌رسد نیست. گردانندگان این نیروگاه‌ها با یک برنامه زمان‌بندی شده برای خاتمه دادن به فعالیت خود در یک نقطه زمانی مشخص کار می‌کردند که پایان سال جاری است و نیروگاه را بر همین پایه مدیریت می‌نمودند. اکنون، اگر به آنها گفته شود که باید به کار خود ادامه دهید، دشواری‌های زیادی ایجاد خواهد شد.»

به نظر می‌رسد سران اروپا باید به آنچه در هرم مزلو تصویر شده است، احترام بیشتری می‌گذاشتند و درمی‌یافتند که نمی‌توانند با ایجاد نیازهای ثانویه و فانتزی به ملت‌هایی فشار بیاورند که خودشان در برطرف کردن نیازهای اولیه و ضروری به آنها محتاج هستند.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط