دکتر علی بمان اقبالی زارچ/ کارشناس ارشد اورآسیا
با گذشت بیش از ۶ ماه از جنگ اوکراین طرفین نوعی جنگ فرسایشی با توازن نسبی در جغرافیا محدود را پذیرفته و با طراحی سناریوهای جدید بیش از پیش بر زمستان آینده تمرکز دارند، این که گذر زمان به نفع کدام از طرفین دعواست ابعاد و پیچیدگی های زیادی دارد و در این راستا داشتن تصویری از واقعیت میدان و نوعی آینده نگری مولفه های ذیل قابل توجه می باشد:
۱-فروپاشی کمونیسم در پایان قرن بیستم و تلاش غرب و شرق برای ایجاد فضایی مسالمت آمیز نوید دوران طولانی مدت همگرایی و هم افزایی شرق و غرب بود ولی زیاده خواهی های محور یورآتلانتیک شرایط را دستخوش تغییر نموده و اروپاییها و آمریکاییها را بار دیگر در موقعیتی قرار داده که برای فداکاریها بزرگ یعنی ورشویی جدید با واگذاری دونتسک و خرسون موافقت کنند چرا که نگرانی مهم در باب زمستان آینده مستولی شده است. در حال حاضر نبرد اوکراین نه تنها یک نبرد نظامی است، بلکه نبرد اراده ها، اعتقادات و قاطعیت است. و فعلا روسیه بر ابزار وابستگی اروپا به مواد اولیه اش و اوکراین بر تداوم اختصاص بودجه و تجهیزات جنگی را برای ارتش اتکا دارند و در این فرایند غرب باصطلاح از حق مردم برای تعیین سرنوشت و نظام لیبرال دمکراسی دفاع نموده و اروپا را به مقاومت در برابر سرمای زمستان آینده و بحران انرژی توصیه می نماید. و روسیه نیز بر اصل حملات پیشگیرانه برای دفع شر بزرگ تمرکز دارد.
۲- در مرحله اول جنگ، هدف روسیه حذف رژیم طرفدار غرب از کیف و به قدرت رساندن یک دولت وفادار به مسکو بود، در مرحله دوم، پوتین قصد داشت زلنسکی را مجبور کند که شرایط صلح دیکته شده توسط او را بپذیرد؛ و اگر در ماه های اول، مسکو رویای تصرف تمام اوکراین را در سر داشت، اکنون که متوجه شده هیچ شانسی ندارد، بر تصرف لوهانسک و دونتسک و حفظ سرزمین های اشغالی در جنوب در خرسون و زاپوروژیه تمرکز کرد و اودسا را در معرض تهدید تهاجم قرار داد. هدف روسیه در هفته های اول، انهدام ارتش اوکراین، در مرحله دوم جنگ، محاصره واحدهای اوکراینی، عقب نشینی آنها و اشغال مناطق بود. با تغییر اهداف، تاکتیک ها نیز تغییر کردند. ارتش روسیه روی چند منطقه کلیدی متمرکز شد. روس ها به جای تاکید بر تحرک نیروها و مانورهای بزرگ، روی توپخانه تمرکز کردند. برای این منظور، ارتش روسیه در مناطقی متمرکز شد که برتری آشکار نیروها را تضمین کرد و می توان گفت که در عمل، ارتش روسیه با هر حمله محدود، برش دیگری از خاک اوکراین را قطع می کند. این نوعی تاکتیک برشی است که برای زمان جنگ اقتباس شده است.
۳- پس از تصرف سورودونتسک و لیسیتسیانسک، پوتین در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد که واحدهایی که در جنگ در منطقه لوگانسک شرکت کردند باید استراحت کنند که بنوعی اعلام توقف عملیات محسوب می شود، چرا که ارتش روسیه نیاز به استراحت دارد. نه فقط خستگی، بلکه نیاز به تکمیل واحدها و جبران تلفات زیاد دارد. واقعیت این است که طبق اعلام برخی منابع از آغاز جنگ، بیش از ۲۰۰ ژنرال و افسر ارشد در نبرد کشته شده اند. در چهار ماه جنگ، روسیه ۴۲ خلبان نظامی را از دست داد و طبق اعلام منایع انگلیسی ، ارتش روسیه قریب ۶۰ تا ۷۰ هزار کشته و زخمی داده است؛ اما چالش بزرگتر روسیه ، دسترسی کیف به سیستم موشکی متحرک هیمارس است که با عملیاتی شدن آن اوکراینی ها موفق شدند ۱۰ انبار اسلحه و مهمات را که از ۵۰ تا ۷۵ کیلومتری پشت خط مقدم قرار داشتند، مورد اصابت قرار دهند.
تسلیحات جدید دریافت شده از غرب، مرحله دوم عملیات روسیه را با حداقل دستاوردهای ارضی و تهدید ضد حمله اوکراینی به جنوب، در جهت خرسون و کریمه به پایان می رساند. روسیه باید دوباره تاکتیک خود را تغییر دهد و اهداف خود را با توان نظامی خود تطبیق دهد . البته ارتش اوکراین نیز در این نبرد خسارات جدی دیده صدها پرنده جنگی، هزارن زره پوش و تانک و رقمی بین ۵۰ تا ۷۵ هزار کشته و زخمی از میان نظامیان داشته است در عین حال که تاکنون عمده تسلیحات ارسالی از کشورهای اروپایی به ارزش بیش از ۶ میلیارد یورو و کمک های نظامی آمریکا بیش از ۸ میلیارد دلار از جنگ از بین رفته است و از این کشور سرزمین غلات و رفاه نزدیک به ۸ میلیون نفر آوراه شده اند.
۴- در حال حاضر اوضاع در میدان تا حدودی به بن بست رسیده است؛ چرا که نه روس ها قادر به انجام یک حمله بزرگ با هدف جدایی کامل شرق اوکراین هستند، و نه اوکراینی ها نیرویی تاثیرگذار دارند که بتوانند مناطق مهم اشغالی را پس بگیرند همین عامل موجب شده تا تلاش های سیاسی هم در اروپا و هم در دیگر مناطق جهان و حتی سازمان ملل متحد برای نوعی راه حل مبتنی بر مذاکره تشدید شود، لذا سفر هفته پیش وزیر خارجه کشورمان به مسکو نیز نوعی میانجیگیری با درخواست اروپا را در دستور کار داشت که این اقدام در تداوم رویکرد مواضع متوازن کشورمان و تلاش برای پایان دادن جنگ می تواند به جایگاه و کنشگری دیپلماتیک ایران اسلامی کمک نماید. بهر حال برکسی پوشیده نیست که بحران اوکراین کمک موثری به اجرایی نمودن اولیت های دولت سیزدهم مبنی بر گسترش روابط با همسایگان بویژه آسیای مرکزی و قفقاز ، بسط روابط با روسیه و همگرایی در سازمان های منطقه ای نظیر شانگهای، اقتصادی اورآسیا و بریکس داشته است.
۵- یکی از مشکلات بزرگ هزینههایی است که اقتصاد جنگی به تمام معنا برای طرفین منازعه به همراه خواهد داشت از طرفی تمامی قاره سبز و تا حدودی آمریکا با ورود تمام عیار به حمایت از اوکراین با مشکلات عدیده تورمی، بحران انرژی و معضل آوارگان روبرو بوده و از سوی دیگر هزینه های جنگ و عوارض تحریم های گسترده در حال خودنمایی بر اقتصاد روسیه هستند. طبق آمار اقتصاد اوکراین در پایان ۲۰۲۲ بیش از ۳۰% و اقتصاد روسیه تا ۱۰% کوچک خواهند شد. موضوع مهمتر این که در غرب، بحران حاکی از نزاع اوکراین به چرخه ای مخرب تبدیل شده که در هزینه نهایی که مصرف کنندگان محصولات و خدمات باید در خانه بپردازند منعکس می شود و در دنیایی که به رفاه عادت کرده است میتوان انتظار شورشهای خیابانی را نیز داشت و مهمتر از همه، ظهور پوپولیسمهایی که در مورد نارضایتی گمانهزنی میکنند تا بتوانند پارادوکس حاکمیتگرایی ااستبدادی را پیشنهاد داده و به عبارت دیگر اقتدار اداری بروکسل را با اقتدار اقتصادی مسکو جایگزین می کنند. به هر حال اثر رنگین کمانی تحریم ها علیه روسیه بر کشورهای غربی نشان می دهد که وابستگی متقابل اقتصادی اتحادیه اروپا و فدراسیون روسیه تا چه اندازه عمیق بوده است و بنوعی این استدلال پوتین را مبنی بر اینکه اروپا و آمریکا همراه با ناتو همیشه برای تجاوز از طریق اوکراینیها علیه قدرت بزرگ شرق آماده شدهاند، زیر سوال می برد و نتایج حاصله از بحران اوکراین از نقطه نظر اقتصادی نسبتاً قابل باور است که اروپا هر کاری را انجام داده تا روسیه را در حد ممکن در یک ارتباط نزدیک نگه دارد.
۶- از موضعات مهم دیگر کنشگری و نقش قدرت ها در بحران پیرامونی دریای سیاه می باشد که در موارد قبلی به نقش غرب در حمایت اوکراین و عملکرد روسیه اشاره شد. و اما در مورد قدرت های دیگر باید به نقش چین اشاره نمود که رویکرد کاملا” احتیاطی را با رعایت ملاحظات غرب در پیش گرفته است که از نشانه های مهم آن کاهش ۰% صادرات به روسیه بوده و اخباری حکایت از آن دارد که پکن، مقامات کرملین را به الویت دادن به راه حل صلح آمیز دعوت می نمایند. همچنین ترکیه نیز از کشورهای تاثیرگذاری است که رویکرد کنشگری دوگانه با عملکرد دادن پهباد به اوکراین و عدم رعایت تحریم های روسیه و تلاش های مکرر برای میانجی گری و صادرات غلات بیشترین بهره گیری از بحران را داشته است. و خلاصه در مورد دیگر کشورها باید به بهره کشورهای صادرکننده انرژی بویژه خلیج فارس اشاره نمود که بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار افزایش درآمد داشته اند.