فارن پالیسی در مطلبی به قلم بروس جنتلسون نوشت: جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در مورد تحریم هایی که ایالات متحده و متحدانش در صورت حمله روسیه به اوکراین اعمال خواهند کرد، هشدار داد، اقتصاد شما با پیامدهای “ویرانگر” روبرو خواهد شد. زمانی که پوتین به هر حال به اوکراین حمله کرد، تحریم ها به شدت به روسیه ضربه زدند. با این حال پوتین عقب نشینی نکرد و با تحریمهای متقابل پاسخ داد. نزدیک به شش ماه گذشته و اکنون در مرحله سوم هستیم – اول بازدارندگی، سپس اجبار، اکنون فرسایش – چه کسی برنده جنگ تحریم خواهد شد؟
مرحله اول، تحریم ها به عنوان عنصر اصلی بازدارندگی، موفقیت آمیز نبود. شاید دیدگاه روسیه بزرگ و اعتقاد پوتین به نزدیک بودن پیروزی، امکان بازدارندگی را از بین برده بود – یادمان باشد سربازان روسی یونیفورمهای رژه را در کوله های خود حمل می کردند. تهدید به تحریم هرچند در مواردی محدود موفقیت آمیز بود، اما نتوانسته یک متجاوز مصمم را از رفتن به جنگ باز دارد. نه بنیتو موسولینی دیکتاتور سابق ایتالیا از حمله به اتیوپی- حبشه در سال ۱۹۳۵، نه صدام حسین رهبر سابق عراق از حمله به کویت در سال ۱۹۹۰، و نه اتحاد جماهیر شوروی از حمله به افغانستان در سال ۱۹۷۹ منصرف نشدند.
فاز دوم، تحریم های گسترده ای که پس از حمله روسیه اعمال شد، به دنبال تحمیل هزینه های کافی بود که – همراه با حمایت ناتو از مقاومت اوکراین – پوتین را مجبور به عقب نشینی کند. تحریمهای مالی روسیه را از بسیاری از سیستمهای مالی بینالمللی محروم کرد، از جمله مسدود کردن نزدیک به نیمی از ۶۴۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی خارجی این کشور. فنآوریهایی مانند نیمهرساناها که هم برای تجهیزات نظامی و هم برای محصولات تجاری مانند تلفنهای همراه و خودروها حیاتی هستند، تحریم شدند. بیش از ۱۰۰۰ شرکت چندملیتی به تجارت خود در روسیه یا با روسیه پایان دادند – یا حداقل آن را کاهش دادند. بیش از ۶۰۰ الیگارش و نخبههای روس، از جمله پوتین و خانوادهاش، بهصورت انفرادی تحریم شدهاند. ممنوعیتهای ورزشی و فرهنگی – جام جهانی فوتبال (چه در مردان و چه در زنان)، فدراسیون بینالمللی هاکی روی یخ، فرمول ۱، و مسابقه آواز یوروویژن- سعی در ایجاد حس انزوا برای مردم روسیه را داشتند. اگرچه نفت و گاز طبیعی به ویژه برای اقتصاد روسیه استراتژیک هستند، زیرا تولید قبل از جنگ حدود نیمی از بودجه فدرال و یک سوم تولید ناخالص داخلی این کشور را تامین میکرد، تحریمها با توجه به وابستگی تحریمکنندگان به انرژی، کندتر و محدودتر شدهاند.
بسته کلی تحریم ها تأثیر اقتصادی قابل توجهی داشت. پیشبینیهای تولید ناخالص داخلی روسیه شاهد بدترین انقباضات از دهه ۱۹۹۰ بود. در ماه مارس، روبل نزدیک به نیمی از ارزش خود را از دست داد، قیمت دلار از ۸۴ روبل به ۱۵۴ روبل رسید. در اواسط آوریل، شهردار مسکو هشدار داد که ۲۰۰ هزار شغل در خطر است. تورم در کل اقتصاد به ۱۸ درصد نزدیک شد که حتی در بخشهایی که بیشتر به زنجیرههای تامین بینالمللی وابسته بودند، بالاتر بود. از آنجایی که مقاومت اوکراین تجهیزات جنگی زیادی را نابود کرد و تحریمها مانع تلاشهای تدارکاتی شد، نیروهای خط مقدم روسیه با کمبود مواجه شدند. اما همانند هر کشور تحریم شده، روسیه برای مهار این هزینه ها به سه استراتژی اصلی دفاع متوسل شد: شرکای تجاری جایگزین، شکست تحریم ها، و جبران کمبودها در داخل.
اگرچه بسیاری از کشورها به تحریم ها پیوستند، اما برخی از کشورهای کلیدی این کار را نکردند. چین واردات نفت از روسیه را افزایش داده و برخی کالاهای نظامی را به مسکو فروخت اگرچه حمایت بدون محدودیتی از این کشور نکرد. هند به دلیل تخفیفها و همچنین روابط نظامی دوجانبه، واردات نفت روسیه را از ۱ درصد به ۲۰ درصد افزایش داد. با امتناع عربستان سعودی و امارات متحده عربی از افزایش قابل توجه تولید، افزایش قیمت های جهانی حتی تخفیف هایی که روسیه به آن متوسل شده بود را بیش از حد خنثی کرد و درآمد را بر اساس برخی برآوردها بالاتر از سال قبل نگه داشت.
این ارقام درآمد نفتی حتی شامل سه برابر شدن تانکرهای نفتی نمی شود که برای جلوگیری از شناسایی شدن و حمل نفت روسیه به پالایشگاهها رهگیرهایشان را خاموش میکنند. صدها هزار تن غلات اوکراینی به سرقت رفت و به متحدان روسیه فروخته شد. تحریمهای متعدد دیگری نیز علیه الیگارشها و دوستان پوتین اعمال و بهشتهای مالیاتی و بانکی فراساحلی و بندرگاههای امن قایقهای دریایی آنها، رهگیری شد.
کرملین برای هزینه هایی که هنوز ادامه دارد، به ترکیبی از اقدامات جبرانی اقتصادی و سرکوب سیاسی متوسل شده است. افزایش نرخ بهره بانک مرکزی و کنترل سرمایه به بازگشت ارزش روبل به بالاترین سطح هفت ساله در اواخر ژوئن کمک کرد. افزایش مستمری بازنشستگان و کمکهای مالی شرکتها به جبران کاهش درآمد قشر متوسط روسها کمک کرد. دستگیری ها و دیگر سرکوب های سیاسی موج اولیه اعتراضات داخلی را فروکش کرد. معدود الیگارشی هایی که جرأت کرده اند حرف خود را بزنند تاوان دادند.
فاز سه، فازی که اکنون در آن هستیم، مرحله فرسایش است. چه کسی اول زمین خواهد خورد؟
تحریمهای روسیه مهمتر از همه باعث کاهش عرضه گاز طبیعی به اتحادیه اروپا میشود. تا ۳۱ ژوئیه، حجم گاز انتقالی از خط لوله – بیش از ۴۰۰ میلیون متر مکعب در روز یک سال قبل – به نزدیک ۱۰۰ میلیون متر مکعب در روز کاهش یافت. هزینه برق آلمان از ژانویه تا ژوئن تقریباً دو برابر شده و از ۱۴۰ به ۲۶۰ یورو در هر مگاوات ساعت رسیده است. کمبود گاز در حال حاضر باعث شده است که صنایع بزرگ، تولید را کاهش دهند. صرفه جویی و تعویض نوع یا فروشنده سوخت، فقط تا حدودی تاثیرگذار بوده است. توافقنامه اخیر اتحادیه اروپا برای اشتراک گاز به دنبال سهمیه بندی زمستانی است. در واقع، برخی از جیره بندی ها از قبل شروع شده است. در میان یکی از گرمترین تابستانهای ثبت شده، اسپانیا نیاز به تنظیم تهویه هوای تجاری کمتر از ۲۷ درجه سانتیگراد دارد، هلند محدودیتهای ۵ دقیقهای برای دوش گرفتن را تبلیغ میکند و فرانسه مردم را تشویق میکند چراغهای ویترین مغازه را خاموش می کنند
پیامدهای جهانی گسترده تری وجود دارد. بار دیگر، تغییرات آب و هوایی در راه است، ایالات متحده محدودیت های حفاری نفت و گاز داخلی را لغو می کند، و اروپا دوباره به زغال سنگ روی می آورد. رشد تولید ناخالص داخلی جهانی، ۵٫۷ درصد در سال ۲۰۲۱ و در ژانویه کمتر از ۴٫۱ درصد پیش بینی شده اما اکنون ۲٫۹ درصد پیش بینی می شود. در حالی که قیمت های جهانی نفت اخیرا کاهش یافته است، نگرانی هایی وجود دارد که با تشدید تحریم های نفتی روسیه، قیمت های جهانی ممکن است به ۲۰۰ دلار در هر بشکه نزدیک شود. کشورهای فقیر و در حال توسعه به صورت خاص از این مشکلات آسیب دیده اند و حداقل ۴۰ میلیون نفر دچار فقر شدهاند. اگرچه تاکتیکهای جنگی روسیه مسئول اصلی مشکلات تقریباً نیمی از جمعیت جهان است که با کمبود مواد غذایی مواجه هستند، بسیاری هم تحریمهای غرب را مقصر میدانند.
برخی تحلیلها نشان میدهد تحریمها آسیب ساختاری فزایندهای به اقتصاد روسیه وارد کرده است. شاید روبل تقویت شود، اما نرخ ارز در بازار سیاه ضعف آن را نشان می دهد. سهام گازپروم برای اولین بار از سال ۱۹۹۸ به دلیل عدم پرداخت سود سهام سقوط کرد. جایگزینی واردات در همه بخشها با مشکل مواجه است. الویرا نابیولینا، رئیس بانک مرکزی روسیه، هشدار داد “دورهای که طی آن اقتصاد بتواند با ذخایر اداره شود، محدود است.” تخمین زده می شود که ۵۰۰ هزار کارگر که بسیاری از آنها تحصیلات عالی دارند و دارای تجربه در بخش فناوری هستند و همچنین بخش مهمی از پایگاه استعدادهای هر اقتصاد هستند، از کشور گریختهاند. با از دست دادن تخمینی ۲۶۰۰ خودروی زرهی توسط نیروهای روسی و شلیک نزدیک به ۷۰ درصد از موشک های هدایت شونده دقیق، تحریمها باعث شده به سمت اقداماتی مانند برداشتن نیمه هادی ها از یخچال ها و ماشین های ظرفشویی بروند.
اگر تحریمهای غرب تضعیف نشده و مقاومت اوکراینی با حمایت ناتو ادامه یابد، هزینههای قابل توجهی ایجاد شده و انبر اقتصادی-نظامی حتی محکمتر میشود. با این حال، نباید انتظار داشت پوتین تایید کند که تحریمها، روسیه را به سمت «فروپاشی اقتصادی» میبرد و «ماشین جنگی پوتین را ویران میکند».
مسئله فقط پوتین نیست. سابقه تحریمها مملو از مواردی است که تأثیرات اقتصادی گسترده به تغییر سیاستها منجر نشده است: به عنوان مثال، با وجود بیش از ۶۰ سال تحریم علیه کوبا، اما رژیم آن همچنان پابرجاست. چندین دهه تحریم علیه کره شمالی، اما کیم جونگ اون به گسترش زرادخانه هسته ای خود ادامه می دهد. و کمپین «فشار حداکثری» رئیس جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ علیه ایران، تولید ناخالص داخلی را ۱۰ درصد کاهش داده و تورم را تا ۴۰ درصد، و بیکاری جوانان را نزدیک به ۳۰ رساند، اما از تسلیم تهران خبری نبود.
در مواردی که تحریمها تأثیر اقتصادی را به تغییر سیاست رسانده، دو عامل کلیدی مطرح بوده است. یکی اینکه نخبگان داخلی و سایر بازیگران کلیدی سیاسی نقش سدی برای توقف فشار تحریم علیه رژیم را ایفا میکنند و آیا رژیم بسته به منافع خود مقاومت کرده و یا حاضر به تغییر سیاست میشود. یکی از دلایلی که تحریمهای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا علیه ایران، به هدف سیاسی خود دست یافت و تحریمهای ترامپ محقق نشد، این بود که با اعمال فشار اقتصادی بدون تضاد سیاسی، از این تغییرات داخلی در سیاست ایران استفاده کردند. همین امر در مورد لیبی در سال ۲۰۰۳ صادق بود، زمانی که صنعت نفت آن به دلیل کمبود فناوری بینالمللی و سرمایهگذاریهای مشمول تحریمهای آمریکا، اروپا و سازمان ملل بدتر شده بود، تکنوکراتهای عملگرا در اطراف معمر القذافی، رهبر سابق لیبی توانایی بیشتری داشتند.
با وجود تخمینها از کشته و زخمی شدن بین ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر از سربازان روسی که بسیار بیشتر از جنگ هشت ساله آنها در افغانستان است، نباید بیش از حد به گزارشها مبنی بر افزایش مخالفتهای داخلی خانوادهها و ناراضیان روسی اهمیت داده شود.
عامل کلیدی دیگر، استراتژی دیپلماتیک است که در شرایط مطلوب تا حدودی میتواند تحریمها را تقویت کند. در اینجا نیز با وجود اختلافات، پرونده ایران و لیبی آموزنده است. تحریمهای اوباما بر ایران مشکلات و شرایط اقتصادی کافی برای ایران به وجود آورد تا به طور جدی در مورد منع گسترش سلاحهای هستهای مذاکره کند و زمانی که توافق برجام حاصل شد، بسیاری از تحریمها برداشته شد. پرهیز ترامپ از یک فرآیند جدی دیپلماتیک، هر گونه پایگاه معتبر برای عمل متقابل را از بین برد. به طور مشابه در لیبی هم، توافقی که مذاکرهکنندگان آمریکا و بریتانیا منعقد کردند (به رهبری ویلیام برنز، دستیار وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، که اکنون مدیر سیا است) کاهش تحریمها را در ازای امتیازدهی در زمینه تروریسم و برچیدن سلاحهای کشتار جمعی فراهم کرد. که به ویژه در بحبوحه هرج و مرج و بی ثباتی بهار عربی در سال ۲۰۱۱ آشکار شد.
به همان اندازه که ایجاد شرایط مناسب و سیاسی مناسب با ایران و لیبی سخت بود، در مورد روسیه بسیار سخت تر خواهد بود. کدام تحریم ها برداشته می شوند و در ازای چه چیزی؟ آیا برخی به طور مداوم در جای خود باقی می مانند؟ در مورد این سؤالات و سؤالات دیگر، کلید پاسخ در برخورداری از حمایت ایالات متحده، اروپا و اوکراین است که در عین حال زمینه را برای توافق پوتین یا هر رهبر دیگری در روسیه فراهم کند. این تعادل سخت اما لازم است.