به طور کلی، مؤلفههای تعیینکننده سیاست آمریکا در رابطه با قفقاز جنوبی و از جمله کشور جمهوری آذربایجان، مواردی چون انتقال امن انرژی به اروپا، حفظ ثبات در منطقه (به ویژه در خصوص استفاده روسیه از بیثباتیهای احتمالی برای مداخله در قفقاز و به خطر نیفتادن منابع انرژی و خطوط انتقال انرژی)، تروریسم، بحران قرهباغ، نقش لابی ارمنی در آمریکا و همچنین ملاحظات ترکیه به عنوان عضو ناتو و متحد آمریکا را در بر میگیرد.
در واقع، متاثر از شرایط منطقهای و جهانی، در هر مقطعی نقش یک یا چند مورد از ملاحظات یاد شده در شکلدهی به سیاست آمریکا برجسته شده است.
برای مثال، در سالهای پس از یازده سپتامبر، دولت بوش پسر جمهوری آذربایجان را متحدی در مبارزه با تروریسم معرفی کرد، لذا واشنگتن کمکهای نظامی در اختیار جمهوری آذربایجان قرار داد.
همچنین، در سال 2020، روابط آمریکا و جمهوری آذربایجان تابعی از ملاحظه جنگ جدید قرهباغ بود. تحولات اخیر در روابط واشنگتن – باکو گویای این واقعیت است که هماکنون فاکتور انرژی مهمترین عامل شکل دهنده به سیاست آمریکا در قبال جمهوری آذربایجان است، به گونهای که سیاست آمریکا نسبت به جمهوری آذربایجان در حال تغییر است.
جو بایدن در جریان کمپینهای انتخاباتی خود در سال 2020 که اتفاقا بخشی از آن مصادف با جنگ جدید قره باغ بود، اعلام کرد که دولت احتمالی وی روسیه و ترکیه را مهار خواهد کرد. منتقدان بایدن معتقد بودند که سکوت دولت او در قبال بحران قرهباغ، ضربه بدی به اعتبار آمریکا و ارزشهای غربی است.
علیرغم درخواست منتقدان برای پررنگ شدن نقش آمریکا در بحران قرهباغ، روابط دو کشور آمریکا و جمهوری آذربایجان در وضعیت خنثی و بی تحرکی قرار داشت، اما جنگ روسیه علیه اوکراین، در حال تغییر دادن این وضعیت است.
به دنبال حمله روسیه به اوکراین، ملاحظهی جدیدی برای توسعه روابط آمریکا و جمهوری آذربایجان شکل گرفت و آن محرک انرژی بود. هرچند این ملاحظه همواره مدنظر ایالات متحده بوده است اما اخیرا برجسته شده و اصلیترین عامل تعریف کننده روابط باکو – واشنگتن است. زیرا، قفقاز جنوبی میزبان زیرساختها و خطوط لوله مهم انتقال انرژی است که میتواند نفت و گاز دریای خزر را از طریق ترکیه به اروپا منتقل کند.
این موضوع، نقش مهمی در کاهش اتکای اروپا به انرژی روسیه دارد. با حمله روسیه به اوکراین و اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه، دو موضوع در ارتباط با جمهوری آذربایجان برای آمریکا بسیار اهمیت داشت: اول اینکه از انتقال انرژی جمهوری آذربایجان به اروپا اطمینان حاصل شود. دوم اینکه جمهوری آذربایجان تحریمهای روسیه را نقض نکند.
در این راستا، در هفتهها و ماههای اخیر، سیاست دولت بایدن در منطقه قفقاز جنوبی فعالتر شده است. تعاملات و بازدیدهای منظم مقامات ارشد واشنگتن و انتقال پیامهای شخص بایدن گواه این امر است. ایالات متحده به دنبال تشویق ارمنستان و جمهوری آذربایجان به صلح و سازش است تا از این طریق امکان انتقال نفت و گاز جمهوری آذربایجان به اروپا آسانتر شود.
در واقع، کشورهای غربی به خوبی میدانند که لازمه انتقال امن انرژی منطقه قفقاز به اروپا این است که جمهوری آذربایجان و ارمنستان به صلح و سازش دست پیدا کنند، لذا ایالات متحده به دنبال ایجاد فضای گفتگو و به تبع آن صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان است. در صورت حصول صلح، دولت آمریکا به نادیده گرفتن منافع کشور ارمنستان به ویژه از طرف لابی ارامنه، متهم نمیشود. از طرفی جمهوری آذربایجان نیز از امتیاز نیاز غرب به انرژی خود برای به رسمیت شناخته شدن آنچه در جنگ 2020 بدست آورد، استفاده میکند. لذا نیاز متقابل آمریکا و جمهوری آذربایجان سبب شده که صلح ایروان – باکو به موضوع انرژی گره بخورد.
در پایان باید گفت که تبعات جنگ اوکراین نه تنها دولت بایدن را وادار به تجدیدنظر در سیاستهای پیشین کاخ سفید در قبال کشورهایی چون عربستان و ونزوئلا کرد بلکه همچنین سبب شد که بار دیگر توجه آمریکا به منطقه قفقاز و مشخصا کشور جمهوری آذربایجان جلب شود. دولت بایدن با فعال کردن سیاست خود در قفقاز، به دنبال این است که هم از انتقال امن انرژی اطمینان حاصل کند و هم اجازه ندهد که وضعیت در قفقاز جنوبی از کنترل و هدایت آن خارج و تحت نفوذ کامل روسیه قرار گیرد. در این بین، این سیاست جدید دولت آمریکا، برای دولت باکو هم مطلوب است، زیرا باعث ایجاد تعادل بین سیاستهای مسکو و واشنگتن میشود./ دکتر فاطمه نکولعل آزاد – کارشناس مسائل بینالملل