با آغاز «بیداری اسلامی» در سال 2011 یکی از کانونهای جدی بحران «قلب شام» یعنی جمهوری عربی سوریه بود. در این دوران بلوکهای اخوان المسلمین و محافظهکار در اتحادی نانوشته با رژیم صهیونیستی به این نتیجه دست یافتند باید یکی از بزرگترین متحدان ایران در منطقه یعنی دولت بشار اسد را کنار بزنند و کنترل دمشق را به دست بگیرند. در این دوران عربستان سعودی در کنار دولت هایی همچون قطر و ترکیه حکم بر رفتن «علویون» از ساختار قدرت در سوریه دادند.
پس از گذشت یک دهه، نه تنها دولت قانونی بشار اسد باقی مانده، بلکه دولت های عربی همچون امارات عربی متحده، اردن، بحرین و … به دنبال ازسرگیری روابط با دمشق و بازگشایی سفارتهای خود هستند. با وجود این نشانههای مثبت، همچنان ریاض به همراه دوحه یکی از مانعهای اصلی حضور دمشق در اجلاس نوامبر سران عرب در الجزایر است.
این در حالی است که عادیسازی و بهبود روابط میان ایران و عربستان با میانجی گری بغداد به ایستگاه پایانی خود رسیده و به احتمال زیاد با تفاهم در پروندههای داخلی، منطقهای و بینالمللی روابط دیپلماتیک میان دو کشور به حالت عادی باز خواهد گشت. سؤالی اصلی این است در آستانه سفر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به منطقه آیا ریاض به سمت عادیسازی روابط با سوریه حرکت خواهد کرد یا خیر.
با سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به قاهره و دیدارش با عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر به شکل معناداری موضع قاهره در حمایت از بازگشت دولت دمشق به اتحادیه عرب تغییر کرد و این کشور نیز در کنار سعودی و قطر ازجمله مخالفان بازپسگیری کرسی سوریه در این اتحادیه شد. این تغییر موضع پس از تلاشهای مکرر عباس کامل، وزیر اطلاعات مصر برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب بسیار معنادار و قابل تأمل است. با وجود این، ریاض و قاهره با تاکید بر حفظ تمامیت ارضی و وحدت مردم سوریه خواهان راهحل سیاسی برای پایان بحران سوریه تاکید کردند.
این مواضع در حالی بیان میشود که جو بایدن اواسط ژوئیه راهی ریاض خواهد شد و درباره پرونده سوریه با مقام های عربستان به گفتوگو خواهد پرداخت. برای فهم موضع واشنگتن نسبت به بازگشت دولت اسد به اتحادیه عرب میتوان صحبتهای باربرا لیف، دستیار وزیر امور خارجه امریکا در امور خاور نزدیک را بیان کرد که گفته بود، واشنگتن از اقدامات انجام شده برای عادیسازی روابط با سوریه حمایت نخواهد کرد و آمریکا از عادیسازی روابط میان سوریه و امارات شوکه شده است.
با افزایش زمزمهها در زمینه بازگشت آمریکا به توافق هستهای میان ایران و گروه 4+1 و تشدید گفتوگوهای منطقهای میان بلوکهای درگیر در غرب آسیا، بسیاری از دولتهای عربی به ویژه عربستان و مصر تمایل داشتند تا سوریه را در فرآیند تدریجی و قانونی به اتحادیه عرب بازگردانند؛ اما با پایان یافتن مذاکرات وین و باقی ماندن اختلافات بنیادین میان تهران-واشنگتن، آغاز بحران اوکراین و خروج تدریجی نیروی روس از سوریه، کشورهای عربی موضع محتاطانهتری برای بازگشت دمشق به اتحادیه عرب اتخاذ کردند.
با وجود اختلافات فراوان میان واشنگتن و ریاض در زمینه پروندههای منطقهای، موضوع سوریه یکی از استثنائاتی است که دو طرف را به هم نزدیک میکند. محمد بن سلمان میداند با توجه به افزایش موضوعات اختلافی با دولت بایدن میتواند با سرمایهگذاری بر روی مواضع ابتدایی خود در زمینه بحران سوریه به نکته اشتراک مهمی با دولت دموکراتها برسد. با وجود این، به نظر می آید تغییر موضع سعودی اقدامی تاکتیکی و برای جلب نظر آمریکاییهاست.
پیشتر مسکو و شخص سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با میانجیگری میان دمشق و ریاض زمینه بهبود روابط اقتصادی و امنیتی میان دو کشور را فراهم کرده بود. همچنین روند مثبت مذاکرات بغداد نیز میتواند به حل و فصل سریع پروندههای یمن، بحرین و سوریه کمک کند. تکمیل این فرآیند به آن معناست که اگر «متغیر بیرونی» همچون آمریکا یا رژیم صهیونیستی دست به کارشکنی در روند مذاکرات مذاکرات منطقهای نزنند، باید به زودی شاهد بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب باشیم.
بهره سخن
موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی سوریه در آستانه دروازههای مدیترانه و نزدیکی این کشور به فلسطین اشغالی، جایگاه ویژهای به دمشق در میان کشورهای غرب آسیا بخشیده است. تشدید بحران اوکراین، تحریم انرژی روسیه و نیاز بازارهای انرژی با منابع هیدروکربن منطقه غرب آسیا، بار دیگر سوریه را به دلیل نزدیکی به مرزهای اروپایی در مرکز توجهات جهانی قرار گرفته است.
اکنون دولتهایی همچون قطر برای ایجاد خط کریدوری و صادرات منابع گازی خود به مدیترانه و سپس اروپا نیاز فوری به عادیسازی روابط با دولت قانونی سوریه دارند. همچنین محور محافظهکار منطقه برای ایجاد موازنه در برابر ایران، ترکیه و رژیم صهیونیستی نیازمند بازگشت دمشق، به عنوان نماد «پان عربیسم» به اتحادیه عرب است تا به این وسیله نفوذ منطقهای خود را افزایش دهند. در چنین آرایش منطقهای به نظر میآید نفع صلح با سوریه برای عربستان بسیار بیشتر از افزایش فشارها بر این کشور باشد و مواضع اخیر عربستان تصمیمی تاکتیکی برای کاهش تنشها با دولت بایدن است.