در ۳۱ می ۱۹۷۲، نیکسون و شاه به طور خصوصی در کاخ سعدآباد تهران ملاقات کردند. برای اولین بار، نیکسون با فروش جنگندههای جت F-۱۴ و F-۱۵ و بمبهای هدایت لیزری، برخی از پیشرفتهترین سلاحها در زرادخانه ایالات متحده، به ایران موافقت کرد. در مقابل، نیکسون از شاه خواست که ایران از این سلاحها برای حفاظت از منافع ایالات متحده در منطقه خلیج فارس استفاده کند.
با توجه به محدود شدن امکان اعزام نیروهای آمریکایی به خارج از کشور بعد از جنگ ویتنام، نیکسون متحدان خود را در سراسر جهان تحت فشار قرار داد تا سهم بیشتری از بار دفاعی-نظامی جنگ سرد بپذیرند، استراتژی که دکترین نیکسون نام گرفت. نیکسون ایران را شریک ایده آلی در خلیج فارس برای مقابله با نفوذ رو به رشد شوروی در کشورهای همسایه با توجه به روابط نزدیک شاه با ایالات متحده و افزایش درآمدهای نفتی ایران میدانست.
شاه که آرزو داشت ایران را به عنوان قدرت نظامی بیرقیب خلیج فارس تثبیت کند، دکترین نیکسون را پذیرفت و مسابقه عظیم صادرات تسلیحات را در این منطقه آشفته آغاز کرد که تا امروز ادامه دارد. در اوایل جنگ سرد، ایالات متحده با بریتانیا و فرانسه برای محدود کردن فروش تسلیحات به کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله ایران هماهنگ شده بود. در طول دهه ۱۹۶۰، دولت ایالات متحده تعداد تسلیحات قابل فروش به ایران را محدود کرد، زیرا نگران بود شاه، در صورت کنترل نشدن، هزینههای زیادی را برای تسلیحات خارجی به قیمت توسعه اقتصاد ایران هزینه کند و این مسئله حمایت ایرانیها از پادشاه را به خطر میاندازد.
نیکسون پس از دیدار با شاه در ماه مه ۱۹۷۲ به دولت ایالات متحده دستور داد که از سیاست خویشتن داری فروش تسلیحات به ایران دست بردارد. از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴، قراردادهای فروش تسلیحات و خدمات نظامی ایالات متحده با ایران بیست و سه برابر شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰، شاه به خریدهای گران قیمت خود، از جمله تعداد زیادی F-۱۴، چهار ناوشکن موشکی پیشرفته، و هفت هواپیمای تجسسی آواکس با فناوری پیشرفته ادامه داد.
رشد عظیم نظامی ایران به یک مسابقه تسلیحاتی در خلیج فارس دامن زد. عراق، در پاسخ به قدرت فزاینده ایران و ارائه تسلیحات برای شورشیان کرد عراقی، دستیابی به تسلیحات خود از اتحاد جماهیر شوروی را افزایش داد. عربستان سعودی در واکنش به افزایش نیروهای مسلح عراق، خرید تسلیحات آمریکایی از جمله ۶۰ جنگنده F-۱۵ را در سال ۱۹۷۸ به سرعت افزایش داد.
اما در اوایل سال ۱۹۷۹ شاه در انقلاب ایران سرنگون و آیتالله روحالله خمینی بهشدت ضد آمریکایی جایگزین او شد. بسیاری از مردم ایران به دلیل هزینه زیاد شاه برای خرید تسلیحات از آمریکا، به جای سرمایهگذار در برنامههای توسعهای و بهبود سطح زندگی مردم، علیه شاه قیام کردند و این موضوعی بود که [امام] خمینی مرتباً در سخنرانیهای انقلابی خود به آن پرداخت. دکترین نیکسون به تغییر ایران از متحد به دشمن ایالات متحده کمک کرده بود.
علیرغم سقوط شاه، ایالات متحده دکترین نیکسون را دو چندان کرد و امیدوار بود که فروش تسلیحات به متحدان عرب بتواند ایران را مهار کند. خاندان سلطنتی سعودی نیز برای دفاع از خود در برابر حکومت ضد سلطنتی جدید در ایران که تا دندان مسلح به سلاحهای آمریکایی بود و قول صدور انقلابهای اسلام گرا را به خارج از کشور میداد، برای تسلیحات بیشتر از آمریکا فشار آوردند.
در حالی که انقلاب ایران در آغاز سال ۱۹۷۹ ریاض و واشنگتن را شوکه کرده بود، تهاجم شوروی به افغانستان در پایان آن سال باعث وحشت کامل شد. در پاسخ، جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که «تلاش هر نیروی خارجی برای به دست گرفتن کنترل منطقه خلیجفارس… با هر وسیلهای که لازم باشد، از جمله نیروی نظامی، دفع خواهد شد» و دستور تجمع نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و اطراف آن را صادر کرد.
این دکترین کارتر اغلب به عنوان پایان دکترین نیکسون در خلیج فارس توصیف شده است، زیرا دکترین کارتر بر استفاده از نیروهای مسلح ایالات متحده، به جای ارتش متحدان محلی طبق دکترین نیکسون، برای دفاع از منطقه تاکید میکرد. با این حال، در حقیقت، این دو دکترین با اتکای اولیه شدید به دکترین نیکسون، پشت سر هم کار کردند. استقرار نیروهای آمریکایی در خلیج فارس در نیمه اول دهه ۱۹۸۰ به کندی پیش رفت. در مقابل، از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۴ بیش از یک چهارم ارزش تمام تسلیحات و خدمات نظامی ایالات متحده و قراردادهای فروش ساخت و ساز به سایر کشورها با عربستان سعودی منعقد شد.
در سال ۱۹۸۰ جنگ هشت ساله ایران و عراق آغاز شد که باعث بی ثباتی بیشتر خلیج فارس شد. مقیاس عظیم خشونت این درگیری با انبوه تسلیحات دو کشور حاصل از دکترین نیکسون در دهه ۱۹۷۰ ممکن شد. علاوه بر این، در چرخشی از دکترین نیکسون، واشنگتن از فروش بی سابقه تسلیحات از اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه به عراق برای تحدید قدرت ایران حمایت کرد. در همین حال، ایران تسلیحات آمریکایی را از بازار سیاه به دست آورد. این جنگ به افزایش قیمت جهانی نفت کمک کرد، ارتش ایالات متحده را عمیقتر به خلیج فارس کشاند و تقریباً ۷۵۰ هزار نفر را کشت.
مداخلات ارتش ایالات متحده در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و تهاجم سال ۲۰۰۳ به عراق، با استقرار گسترده نیروهای رزمی ایالات متحده، بیشترین انحراف واشنگتن را از دکترین نیکسون در خلیج فارس نشان داد. با این حال، هر دو جنگ با تنزل دادن توانایی و تمایل عراق برای مقابله با قدرت ایران، قدرت نسبی منطقهای ایران را افزایش دادند و همانطور که جنگ عراق سالها به طول انجامید، حمایت آمریکا از استقرار گسترده نیروهای آمریکایی در مناطق جنگی تا حد زیادی از بین رفت. این عوامل باعث شد تا واشنگتن بار دیگر به دکترین نیکسون روی بیاورد و ایالات متحده تعداد بی سابقهای تسلیحات را به عربستان سعودی و امارات متحده عربی فروخت تا بتوانند به طور مستقل با ایران مقابله نظامی کنند. این شامل رکورد فروش بسته تسلیحاتی ۶۰ میلیارد دلاری به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۰ بود
عربستان سعودی و امارات متحده عربی از جریان تسلیحات ایالات متحده برای راه اندازی تهاجم نادرست خود به یمن استفاده کردند، کشوری که در آن قصد داشتند نفوذ خود را در برابر ایران حفظ کنند. دولتهای اوباما و ترامپ با تامین انبوه تسلیحات به آنها کمک کردند. عربستان سعودی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ یک چهارم کل صادرات تسلیحات آمریکا را دریافت کرده است. دولت بایدن همچنین تسلیحات پیشرفته آمریکایی را، البته با برخی محدودیتهای جدید، به سعودیها و اماراتیها ارائه کرده است.
با این حال، دکترین نیکسون به منافع ایالات متحده و مردم خاورمیانه آسیب زد. جنگ در یمن حدود یک چهارم میلیون نفر را کشته و بیش از نیمی از جمعیت یمن را به ناامنی غذایی شدید دچار کرده است. مداخله به رهبری عربستان سعودی در واقع نفوذ ایران در یمن را افزایش داده و به دلیل کشته شدن تعداد زیادی یمنی توسط مهمات آمریکایی، احساسات ضد آمریکایی را در آنجا شعله ور کرده است.
فروش گسترده تسلیحات پیشرفته به کشورهای خلیج فارس بر اساس دکترین نیکسون فاجعههای انسانی و راهبردی مکرر را به همراه داشته است. پس از ۵۰ سال، بسیار مهم است که ایالات متحده به نقش خود در مسابقات تسلیحاتی خلیج فارس پایان دهد و در عوض خود را مجدداً متعهد به مذاکره در مورد توافقات چندجانبه در مورد کاهش فروش تسلیحات و تقویت نظامی منطقه کند.