به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بعد از گسترش نفوذ منطقهای ایران در کشورهای غرب آسیا، صهیونیستها به دنبال مقابله با ایران در عرصههای مختلفی با محیطهای گوناگون هستند. رژیم صهیونیستی همواره بر این امر تاکید دارد که تهدیدات امنیتی علیه صهیونیستها امروزه به حدی گسترده شده که در صورت بروز مسالهای امنیتی توان مقابله با آن را ندارد. این تهدیدات در منطقه علاوه بر مرزهای شمالی فلسطین اشغالی که حزبالله در جنوب لبنان مستقر است به مرزهای شرقی و هم مرز با سوریه کشیده شده است. بسیاری از صهیونیستها اذعان دارند که رژیم صهیونیستی تاکنون با یک تهدید امنیتی به نام حزبالله مواجه بود و اکنون با تهدیدات گسترده در سطح وسیعی از گروه های مقاومت روبرو است. در پژوهش هایی که در مراکز صهیونیستی صورت گرفته بر این امر تاکید شده که برای مقابله با تهدیدات پیش روی رژیم صهیونیستی باید بر تهدیدات موجود تمرکز کرد. تهدیداتی که از منظر آنها ایران به عنوان عامل اصلی شناخته می شود و برای مقابله با تهدیدات باید با خود ایران برخورد کرد. این موارد نشان می دهد که مهمترین تهدید از منظر صهیونیستها، ایران است و بارها مقامات این رژیم ایران را تهدید اول هویتی و موجودیتی خود اعلام کردهاند.
استراتژیهای امنیتی رژیم صهیونیستی
مهمترین نگرانی رژیم صهیوینستی از زمان تاسیس تاکید بر مساله امنیت بوده است. بر همین مبنا این رژیم همواره راهبردها و استراتژی های خود را امنیتی تعریف کرده است. به گونه ای که از زمان تاسیس تا پایان جنگهای چهارگانه با اعراب چند رویکرد مهم در دستورکار این رژیم قرار گرفت:
- دفاع راهبردی و تهاجم عملیاتی؛
- جنگ های کوتاه مدت برای هدف های محدود؛
- بازدارندگی متعارف؛
- تفوق کیفی؛
همان گونه که مشاهده می شود راهبردها و مسائل مربوط بیشتر جنبه امنیتی دارد و این امر نشان دهنده ضعف امنیتی مفرط در درون این رژیم است. از سال 1973 تاکنون سه رویکرد امنیتی دیگر که تا حدودی کلی تر نسبت به چهار گزاره قبلی است، در دستور کار امنیتی این رژیم قرار گرفته است. امروزه دکترین استراتژیک رژیم صهیونیستی، پازلی از سه هدف است: «تأمین امنیت روزمره»، «جلوگیری از جنگهای متعارف» و «ممانعت از جنگ غیرمتعارف». براساس این سه مولفه هیچ خطر امنیتی نباید در کوتاه مدت یا بلندمدت متوجه رژیمصهیونیستی شود. جنگ متعارف براساس جنگ مستقیم و براساس مدل جنگ چهارگانه اعراب با رژیم صهیونیستی است، اما مهمترین مساله برای اسراییل جنگ غیرمتعارف است. دلیل اصلی این امر آسیب پذیری و ضربه پذیری زیادی است که رژیم متوجه آن است.
رویکردهای امنیتی رژیم صهیونیستی در برابر ایران
این رژیم برای مقابله با ایران دو رویکرد مهم را در دستورکار قرار داده است:
- جنگ در فضای خاکستری: رژیم صهونیستی معتقد است که برای مقابله با تهدیدهای پیش رو باید سراغ تهدید اصلی رفت. از منظر انها تهدید اصلی نیز ایران است و باید با خود ایران مقابله کرد. از منظر صهیونیست ها، چنانچه ایران دچار ضعف شود، سایر تهدیدها همچون گروه های مقاومت نیز دچار ضعف خواهند شد. به همین منظور استراتژی جنگ در فضای خاکستری را در برابر ایران طرح می کنند. استراتژی جنگ خاکستری تکیه بر دو عامل دارد: اول؛ ضربات نظامی پرشدت و دوم؛ حجم تخریبی بالا. این به منزله این نیست که حمله نظامی صورت گیرد، بلکه بدین منظور است که مناطق حساس استراتژیک کشور هدف با بیشترین هزینه انتخاب شود. شاهد مثال نیز عملیات تخریبی در نطنز است.
- گزینه نظامی معتبر: اسرائیل معتقد است که ایران باید همواره گزینه نظامی معتبر را در برابر خود داشته باشد. یعنی ایران همواره احساس کند که هر لحظه ممکن است به آن حمله شود. این گزینه برای صهیونیست ها به قدری مهم است که در تقسیم کار با آمریکایی ها در پرونده هسته ای، مسئولیت آن را برعهده گرفته اند. یعنی این گزاره را به ایران القا کرده اند که در صورت عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات، گزینه نظامی را علیه ایران اجر خواهند کرد. رزمایش آتی که برگزار خواهد شد نمونه ای از نشان دادن این تهدید معتبر است.
- هزینه سازی برای بازوان اجرایی ایران در منطقه: این هزینه سازی را در سه محور مختلف پیاده سازی کرده اند و در حال حاضر نیز در دستورکار قرار داده اند:
الف) ترور فرماندهان مقاومت: البته این گزاره اکنون به دلیل ضعف های مختلف امنیتی، سیاسی و نظامی از دستورکار این رژیم خارج شده است.
ب) قطع منابع مالی ایران با ابزار تحریم؛
ج) جنگ پیش دستانه علیه ایران و گروه های مقاومت که این گزاره نیز به دلیل عدم توانایی این رژیم امکان پذیر نیست.
اقداماتی درجهت احیای رژیمصهیونیستی
چند اقدام مهم توسط متحدان رژیم صهیونیستی به ویژه آمریکا برای احیای مجدد این رژیم صورت گرفته است. رزمایش مشترک آمریکا با این رژیم که نام این رزمایش را “ارابه های آتش” گذاشته اند و حمله به ایران در آن شبیه سازی خواهد شد و سفر بایدن در آینده نزدیک به سرزمین های اشغالی نشان دهنده تلاش ها بر سرپوش گذاشتن بر شکست های رژیم صهیونیستی است. در رابطه با این مسائل ذکر چند نکته ضروری است:
- خلاهای امنیتی در رژیم صهیوینستی طی چند هفته گذشته به خوبی نمایان شد و عملیات های استشهادی در سرزمین های اشغالی نشان داد که تامین امنیت روزمره برای اهالی ساکن فلسطین اشغالی به دغدغه اول این رژیم تبدیل شده است. در گذشته این رژیم حمله پیش دستانه را برای جلوگیری از تهدید اجرا می کرد، اما اکنون در داخل سرزمین های اشغالی و در تل آویو این عملیات ها اجرا شد.
- کابینه رژیم صهیونیستی در آستانه فروپاشی قرار گرفته و نخست وزیر این رژیم هشدار داد که چنانچه این اتفاق صورت گیرد، اسرائیل با تهدید بی سابقه ای روبرو خواهد شد. چالش سیاسی در کنار چالش امنیتی اکنون گریبان صهیونیست ها را گرفته است و در این میان برخی اقدامات همچون سفر فرمانده سنتکام، سفر آتی بایدن به منطقه و سرزمین های اشغالی و انجام رزمایش های نظامی نمی تواند این وضعیت را برای رژیم صهیونیستی تغییر دهد.
ارزیابی نهایی
این مسائل نشان می دهد که رژیمصهیونیستی برای فرار از واقعیت های موجود، اقدام به برگزاری چنین مانورهایی می کند. خود مسئولین صهیونیستی نیز به این امر اذعان دارند که نه تنها توان و جرأات حمله به ایران را ندارند بلکه در مقابل اقدامات گروه های مقاومت در داخل سرزمین های اشغالی ناتوان هستند. این نشان می دهد که اقدامات کنونی تنها یک تنفس مصنوعی برای جسم بی جانی است که دیگر نه توان حرکت دارد و نه توان مقابله.