چین که همواره رشد، توسعه اقتـصادی و گسترش روابط با کشورهای منطقه آسـیا-اقیانوسیه را در درجـه اول و پـس از آن در سراسـر جهان، کـاهش تنش های موجود در روابط دوجانبه و چندجانبه با دیگر کشورها، به ویژه خـودداری از تقابـل با غرب را در راستای رسیدن به توسعه اقتصادی خود به شمار میآورد، اکنون از عضویت کشورهای دیگر در گروه بریکس استقبال می کند.
به باور کارشناسان، از اواخـر دهـه ۹۰ مـیلادی سیاسـت خارجی فعال و بدون تنش چین تحت تأثیر عوامل مختلفی افزایش یافته است. این کشور در اوایل قرن بیست و یکم، سیاست خارجی مسالمت آمیزی از خود به نمایش گذاشت که موجبات بهبـود و گسترش روابط با همه کشورها، نفوذ در مناطق مختلف جهان و کـسب وجهـه بـین المللـی را برای این کشور به دنبال داشت.
در این راستا این سوال مطرح می شود که نگاه استراتژیک چین به بریکس چیست؟
چرا بریکس مهم است؟
گروه بریکس از بهم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای روسیه، هند، برزیل و چین و بعدها آفریقای جنوبی شکل گرفت. گروه بریکس در واقع ائتلافی از اقتصادهای نوظهوری بود که پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد جهانی داشتند و خصوصیت اصلی آنها رشد پرشتاب اقتصادی و نفوذ در امور جهانی است که به واسطه دارا بودن نیمی از جمعیت جهان و بین ۲۵ تا ۲۸ درصد از ظرفیت اقتصاد جهانی و همچنین منابع انسانی و طبیعی غنی حاصل آمده است.
اعضای بریکس معتقدند این گروه حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است. بدین ترتیب یکی از دستور کارهای گروه بریکس را میتوان تقابل با نظام اقتصادی غربی دانست که کل مناسبات جهانی را دربر گرفته است.
بریکس نمایانگر نیمی از جمعیت جهان است و ۲۸٪ قدرت اقتصادی جهان را در اختیار دارد.
محورهای کلی مورد توجه بریکس بطور کلی شامل افزایش مبادلات تجاری بین کشورهای عضو و در نتیجه تقلیل وابستگی اقتصادی به اروپا و آمریکا، تشکیل بانک توسعه و ذخیره ارزی در برابر نهادهای غربی هم چون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ایجاد روابط جنوب–جنوب، استفاده از پتانسیل کشورهای در حال توسعه برای تغییر مناسبات اقتصاد جهانی و عادلانه تر کردن آن، ایفای نقش مؤثر در کمک کردن به کشورهای در حال ورشکستگی و نیز تاثیرگذاری مثبت بر بحران های سیاسی یا اقتصادی مهم جهانی خلاصه می شود.
نگاهی به تاریخچه بریکس نشان میدهد ایده نخست تشکیل گروه بریکس به مدت ها قبل باز میگردد. هنگامی که امریکا به رهبری جورج بوش به دنبال حمله به افغانستان و عراق با بهانه دموکراسی و جنگ علیه تروریسم بود، مؤسسه سرمایه گذاری «گلدمن ساکس» به منظور پیشبینی وضعیت اقتصادی جهان و قدرت های برتر آن در نیم قرن آتی مطرح شد.
نکته جالب تشکیل گروه بریکس که قرار است در برابر اقتصاد غرب یعنی امریکا و اروپا قرار گیرد این است که ایده اولیه تشکیل گروه بریکس به وسیله یک شرکت خدمات مالی و بانکداری امریکایی مطرح شد.
شرکت گلدمن ساکس در سال ۲۰۰۱ میلادی پیش بینی کرد که چهار کشور چین، هند، روسیه و برزیل تا سال ۲۰۱۰ میلادی در مسیر توسعه اقتصادی قرار گرفته و دارای بالاترین نرخ رشد اقتصادی خواهند بود که با گذشت زمان و به حقیقت پیوستن بخش عمده ای از پیش بینی های این مؤسسه، اعتبار بیشتری در بین تحلیل گران اقتصادی پیدا کرد. بعد از این اجلاس، رهبران ارشد بریک، در ۴ نشت دیپلماتیک دیگر (یکاترینبورگ، سائوپائولو، ژاپن و لندن) به منظور محکم ساختن پایه های شکل گیری گروه بریکس شرکت کردند.
نخستین اجلاس گروه بریکس در ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ در «یکاترینبورگ» روسیه با حضور «لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا»، «دمیتری مدودف»،«منموهن سینگ» و «هو جینتائو» بعنوان نمایندگان کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین برپا شد.
در این اجلاسیه کشورهای عضو بریکس بر موضوعاتی مانند روش های بهبود وضعیت اقتصادی و اصلاح نظام مالی جهان متمرکز شدند. همچنین این کشورها در مورد برقراری روابط پولی و تجاری نزدیک با یکدیگر و ایفای نقش مؤثر و بیشتر در امور اقتصادی جهان به بحث و تبادل نظر پرداختند.
این کشورها بنا به آمار بانک جهانی با در دست داشتن ۴۰ درصد از منابع مالی دنیا و ۱۵ درصد تجارت جهانی و ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی در حال پیشی گرفتن از هفت کشور صنعتی دنیا می باشند و در صورتیکه یک مجموعه در نظر گرفته شوند ثروتمندترین عضو جامعه جهانی به حساب می آیند. از این جهت دامنه تاثیرگذاری بریکس در معادلات جهانی بالاست.
نقش چین در بریکس
طی سالیان اخیر، حضور فعال چین در ابتکارات اقتصادی- راهبردی متعددی در صحنه بین الملل نمود داشته است. یکی از مهمترینِ این ابتکارات، بریکس است. عضویت چین در بریکس ضمن تحکیم قدرت سیاسی – اقتصادی آن، شرایطی را فراهم آورده که در بطن آن رویکرد خود را نسبت به نظام سیاسی – اقتصادی جهانی و عدم رضایت خود از توزیع قدرت به اشتراک بگذارد.
پس از فروپاشی سیستم دوقطبی دوران جنگ سرد و حاکم شدن نظام درحـال گذار بازیگران مختلف از جمله چین، این کشور تلاش نموده است ضـمن برقـراری فـضای چندجانبـه متعادل، سهم خود را از قدرت جهانی افزایش دهد. چین در این راسـتا از بـریکس بـه عنـوان نهاد همکاری میان قدرت های در حال ظهور از پنج قدرت در حال توسعه از قاره های مختلـف که تمایل دارند سهم خود را از قدرت جهانی افزایش دهنـد در جهـت اهـداف خـود اسـتفاده کرده است. اعضای این نهاد با گسترش همکاری و تعامل با هم، اهـداف و مواضـع خـود را تعریـف نموده و تلاش کردند در یک مسیر مشترک، یعنی تحول نظام بین الملل به سمت یـک نظـام دموکراتیک تر و عادلانه تر که در نتیجه آن منجر به افزایش حضور و توان قدرت هـای در حـال ظهور شود، گام بردارند.
چین به عنوان یکی از اعضای این ائتلاف نسبت به سایرین از جایگـاه مطلوبتری برخوردار است، توان و ظرفیت لازم برای حضور در عرصه بـین المللـی را بـیش از پیش کسب نموده است و تمایل دارد ضمن گسترش نقش خود در رونـد تـصمیم گیـری هـای بین المللی، زمینه ساز ایجاد سیستم چندجانبه منصفانه، دموکراتیک و در یـک کـلام متعـادل گردد.
در این راستا با توجه به تحولات نظام بین الملل، چین بر این امر واقف است که رسیدن به جهان چندقطبی مستلزم یک خیزش نرم و مسالمت آمیز می باشد و نه یک حرکت انقلابی. لذا چین با استفاده از نهادگرایی که منجر بـه افـزایش اعتمـاد متقابـل، کـاهش نیـات منفی، افزایش تعامل و همکاری خواهد شد و تخطی از آن هزینه بردار اسـت در صـدد است با تشکیل و تقویت ائـتلاف بـین قـاره ای بـریکس بـه عنـوان بـستر همکـاری و تعامـل، زمینه راه اندازی یک سیستم چندجانبه متعادل را فراهم نماید. زیرا که قرار گرفتن در نهادی با همکـاری قدرت هایی چون روسیه که ابر قدرت گذشته بوده است و از نظام تک قطبی آمریکـا دلخـوش نیست، هند بزرگترین دموکراسی با جمعیت قابـل توجـه، برزیـل توسـعه یافتـه تـرین کـشور آمریکای جنوبی و آفریقای جنوبی به عنوان منبعی برای مواد اولیه و زمینه ای برای همکـاری جنوب-جنوب این امکان را به چین می دهد که ضمن به اشتراک گذاشتن مواضع خود نسبت به سیستم جهانی و لزوم تغییر آن، مسیر رشـد و توسـعه سیاسـی و اقتـصادی را بـا سـرعت بیشتری طی نماید و به تمام نقاط جهان دسترسی یابد.
بنابراین با عنایت بـه آنچـه گذشـت، مشخص شد که چین از رهگذر تقویت همکاری هـای نهـادی بـا توجـه بـه تحـولات نظـم جهانی، وابستگی متقابل پیچیـده میـان بـازیگران و اهمیـت روزافـزون نهادهـا و رژیـم هـای همکاری به بریکس به عنوان بستر لازم برای ارتقـاء جایگـاه خـود در نظـام جهـانی و تحقـق بخشیدن به نظم بین الملل چندجانبه متعادل می نگرد.
چینی ها برای برقرار کردن روابط با ثبات و عاری از تـنش بـا کـشورهای مختلـف جهـان، بـه صراحت اعلام کرده اند از حضور در سازمان های اقتصادی فراگیر و منطقـه ای اسـتقبال مـیکننـد . ایـن کشور با افزایش الزام در ضرورت کاهش تنش با همـسایگان بـرای رشـد و توسـعه، یک مشی اقتـصادی را پی گرفته است تا از طریق آن ضمن ارتقای سطح همکاری هـای راهبردی خود را قدرت مسئول منطقه معرفی کند.
از سـوی دیگـر، چـین بـا اتخـاذ رویکـرد شدید اقتصاد محور برگـسترش روابـط تجاری با کشورهای جهان سوم بسیار تأکید دارد. با توجه به موراد فوق چنین به نظر می رسد که چین بـا رشـد و توسـعه اقتـصادی در سـده اخیر سیاسـت خـارجی مـسالمت آمیـزی را در راسـتای منـافع خـود و کـسب موقعیـت بینالمللی طراحی نموده است. این کشور با توجه به تغییر نظام جهانی، گسترش وابستگی متقابل و اهمیت نهادهـای منطقـه ای و فرامنطقـه ای بـرای کـسب منافع خود، ایجاد سیستم مطلوب جهانی و افزایش قدرت چانه زنی سیاست خارجی خود را بر محورهای مذکور طراحی نموده است. در ایـن راسـتا چـین از بـریکس بـه عنـوان یـک نهـاد همکاری میان قدرت های نوظهور که درصدد تحول در نظم جهانی، تعدیل سیستم تک قطبـی و ایجاد نظام چندجانبه می باشد در جهت منافع خود استفاده کرده اسـت .
چه کشورهایی خواستار عضویت در بریکس هستند؟
در تاریخ ۶ خرداد ماه سال جاری، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبه با شبکه خبری آر. تی عربی از علاقه ریاض و بوینس آیرس به فعالیت های گروه کشورهای بریکس خبر داد.
وزیر خارجه روسیه گفت: علاقه به این گروه (بریکس) توسط دوستان سعودی و آرژانتینی ما ابراز شده است. آرژانتین تمایل خود را از زبان سانتیاگو کافایرو، وزیر امور خارجه این کشور برای تبدیل شدن به یک عضو تمام عیار بریکس اعلام کرده است.
لاوروف گفت: آمادگی برای نشست بعدی سران کشورهای بریکس در حال انجام است و قالب گسترش (این گروه) در چارچوب آن ایجاد خواهد شد که در آن بیش از ۱۲ اقتصاد در حال توسعه مشارکت خواهند کرد.
وزیر امور خارجه روسیه همچنین اشاره کرد که بسیاری از کشورهای عرب زبان علاقه مند به برقراری روابط مشارکتی با سازمان همکاری شانگهای نیز هستند.
لاوروف در ادامه گفت: اینها فرآیندهای ایجاد ائتلافهای معنادار و مثبت و غیر متضاد هستند که کسی را هدف قرار نمیدهند.
پیشتر نیز «آنتون سیلوانوف» وزیر دارایی روسیه طی اظهاراتی تأکید کرد تحریم های مرتبط با اوکراین که از سوی غرب اعمال شده است، کشورهای بریکس را با سرعت بیشتری به همکاری اقتصادی نزدیکتر سوق میدهد.
سیلوانوف در ادامه تأکید کرد که سیستم مالی بینالمللی مبتنی بر دلار آمریکا باید اصلاح شود تا “استقلال و تداوم فرآیندهای اقتصادی” تضمین شود.
گفتنی است تحریمهای گسترده غرب و همپیمانانش علیه روسیه، سبب شده کشورهای عضو سازمان بریکس به سمت ایجاد زیرساخت مالی و مستقل گام بردارند تا از این راه امنیت تراکنشهای گسترده مالیشان به واسطه تحریمهای یکجانبه غرب به خطر نیافتد.
تحریمهای گسترده غرب و همپیمانانش علیه روسیه سبب شد کشورهای عضو بریکس یکی از بزرگترین سازمانها و پیمانهای جهانی را به سمت ایجاد زیرساخت مالی و مستقل سوق دهند تا از این طریق امنیت تراکنشهای وسیع مالیشان به واسطه تحریمهای یکجانبه غرب به خطر نیافتد.
عضویت ایران در بریکس
همانطور که گفته شد بریکس سر واژهای مرکب از حروف اول نام کشورهای تشکیل دهنده گروهی است که مشخصه عمده اعضای آن این است که همگی در زمره اقتصادهای نوظهور در جهان قرار دارند. آن گونه که برخی صاحبنظران اظهار داشتهاند، اگر ایران به این گروه از اقتصادهای سریعاً در حال رشد بپیوندد، در آن صورت نام این گروه از BRICS به BRIICS تغییر پیدا خواهد کرد و نه تنها عاملی تشدید کننده در عنوان آن (به دلیل تکرار حرف ‘I’) به حساب خواهد آمد بلکه ظرفیت این اتحادیه را نیز تشدید خواهد کرد. دلایل خوبی وجود دارد مبنی بر اینکه با عضویت ایران، جایگاه «بریکس» در سیاست جهانی ارتقا خواهد یافت.
بریکس به عنوان یک ائتلاف فراقاره ای، ساختاربندی جدیدی برای اقتصاد و سیاست جهانی خواهد بود و تنها ائتلاف قدرتمند جهانی بدون مشارکت اروپا و امریکا است که این ظرفیت را دارد تا صدایی قوی در مجامع و مباحث مهم اقتصادی و سیاسی بین المللی باشد و سیطره نظم مسلط فعلی را به چالش بکشد. در حال حاضر دو کشور عضو بریکس، عضویت دائم شورای امنیت را دارند و سه کشور دیگر داعیه عضویت دائم در شورای امنیت و اصلاح ساختارهای سیاسی و مالی جهانی را دارند و از این نظر شایان توجه است.
در حال حاضر، این گروهی متشکل از پنج کشور با سطوح متفاوتی از قدرت میباشد، اما هدف مشترک آنها دستیابی به یک نظام بینالمللی عادلانهتر است..
هر یک از اعضای «بریکس» در یکی از حوزههای سیاسی و اقتصادی در منطقه خود بازیگری عمده به شمار میآید، بنابراین، میتوان گفت گروه مزبور با پوشش دادن مناطقی مانند اوراسیا، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین از ابعادی جهانی برخوردار است. ترکیب گروه نیز جالب توجه است چرا که همانگونه که اشاره شد دو عضو یعنی روسیه و چین از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل میباشند و از حق وتو برخوردارند. سه کشور عضو این گروه یعنی روسیه، چین و هند دارای سلاح هستهای هستند. دو کشور دیگر، برزیل و آفریقای جنوبی، کشورهایی برخوردار از توانمندی هستهای میباشند که عضو پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) نیز هستند.
در حالی که سازمان همکاری شانگهای برای ایران از نظر همکاری منطقه ای اهمیت دارد، در سطح جهانی پیوستن به بریکس که یک نوع نیروی مقابل «گروه ۷» است، جوابگوی نیازهای ایران است.
ایران علاوه بر نفوذ ژئوپولیتیک قابل توجه خود، به رغم تحریمهای که غرب علیه آن وضع کرده است، دارای اقتصادی در حال رشد و گسترش میباشد و این نشان میدهد که این کشور تا چه اندازه برای تبدیل شدن به یک اقتصاد پیشرو در آینده مصمم است.
به باور کارشناسان، ایران به عنوان یک قدرت با نفوذ در منطقهای ناپایدار و بیثبات که در آن ایران، طرفداران سیاست «نگاه به شرق» است، منافع مشترک فراوانی با «بریکس» نصیب خود خواهد کرد.
نگاهی به سه دهه گذشته نشان میدهد پس از اتمام جنگ تحمیلی و فروپاشی شوروی سابق نگاه کشورمان به شرق تقویت شده است. اگرچه پیش از این نگاه به غرب و بهبود روابط با اروپا به صورت مقطعی در سیاست خارجی مطرح شد، ولی با توجه به اقدامات آمریکا و اروپا، کشورمان درصدد احیای نگاه به شرق است لذا بهبود روابط با گروه بریکس از جمله روسیه و چین بیانگر تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران است.
رویکرد غرب در قبال پرونده هستهای ایران و اعمال تحریمهای یکجانبه علیه جمهوری اسلامی سبب شده است این کشور سیاست های خود را به سمت «شرق» سوق دهد، هر چند برخی ممکن است در مورد عضویت ایران در «بریکس» با توجه به رویارویی کنونی میان غرب و ایران بر سر برنامه هستهای، احتیاط به خرج دهند، اما میتوان چنین استدلال کرد که وارد شدن ایران در این گروه از تنشهایی که عمدتاً به دلیل سیاستهای جانبدارانه غرب به وجود آمده، خواهد کاست. زیرا نقش سازنده ایران در «بریکس» بیشک به هدف ایجاد یک نظم بینالمللی عادلانهتر یاری خواهد رساند.
کارشناسان سیاسی بر این باورند ایران بعد از رفع تحریمها می تواند به توافقات فی مابین کشورهای عضو بریکس ملحق شود. سرمایه گذاریهای بریکس در اقتصاد ایران و قبل از همه در بخش حامل های انرژی و ایجاد کریدور جنوبی حمل و نقل می تواند نه تنها توان اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به طور قابل توجهی تقویت کند بلکه نقش بریکس را در اقتصاد جهانی و از جمله در بازار جهانی مواد هیدروکربنی بالا ببرد.
تهران در صورت عضویت در بریکس مواضع سیاسی خود را در نظام مناسبات بین المللی به طور چشمگیری تقویت خواهد کرد زیرا این باشگاه در اتخاذ تصمیمات راهبردی نقش فزاینده ای ایفا می کند. جمهوری اسلامی ایران که در مرکز خاور نزدیک و میانه واقع شده است، برای بریکس جایگاه کلیدی در این منطقه را تضمین خواهد کرد.
در پایان می توان گفت کشورهای عضو بریکس از پتانسیل و پشتوانه مالی و سیاسی بالایی برای ایجاد مکانیزم مالی و اقتصادی مستقل برخوردارند و نکته مهم در این بین افزایش تعاملات بینالمللی آنها با یکدیگر و دیگر همپیمانان خود برای تثبیت و استفاده حداکثری از این پتانسیل است.
از دیگر سو، در شرایطی که جهان از لحاظ اقتصادی از تکقطبی بودن و از لحاظ سیاسی از یکجانبهگرایی فاصله گرفته است، عضویت ایران در این گروه می تواند نقش مهمی در پیگیری اهداف سیاسی و اقتصادی کشورمان بازی کند.
نظر به اهمیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی اجلاسهای منطقهای، حضور ایران در گروه بریکس که متشکل از کشورهای دارای اقتصادهای نوظهور است در کنار جایگاه سیاسی و امنیتی سازمان همکاری شانگهای می تواند نقش مهمی در توسعه جایگاه سیاسی و اقتصادی کشورمان در جهان داشته باشد.
با توجه به ظرفیت های ژئوپلتیک ایران، بدون شک همکاری ایران با گروه بریکس با داشتن نیمی از جمعیت جهان می تواند سبب رونق اقتصادی کشورمان نیز بشود.