اواخر روز جمعه 13 مه (23 اردیبهشت) بود که خبر مرگ «شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان» در رسانهها منتشر شد و امارات به مناسبت درگذشت رئیس خود وارد 40 روز عزای عمومی شد.
بلافاصله یک روز پس از مرگ شیخ خلیفه، نام «محمد بن زاید آل نهیان» برادر کوچک او رسما به عنوان رئیس و حاکم امارات متحده عربی بر سر زبانها افتاد. شورای عالی فدرال امارات، متشکل از حاکمان هفت امیرنشین این کشور، در نشستی در کاخ المشرف ابوظبی محمد بنزاید، برادر ناتنی خلیفه و ولیعهد ابوظبی را به طور رسمی و با اتفاق آرا به عنوان رئیس جدید امارات انتخاب کردند.
اگر چه بنزاید 61 ساله سالهاست ردای ولیعهدی ابوظبی را برتن دارد، اما بواقع او عملا از سال ۲۰۱۴ و با وخامت حال شیخ خلیفه، سکاندار امورات امارات بوده و تصمیمات مهم سیاسی کشور با نظر وی اتخاذ میشد. بنزاید سومین فرزند شیخ «زاید بن سلطان آل نهیان» مؤسس دولت امارات و بنیانگذار این کشور و برادر ناتنی و کوچکتر شیخ «خلیفه بن زاید» رئیس سابق امارات است.
بنزاید در کنار محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی به عنوان یکی از معماران خاورمیانه جدید شناخته میشود و سازش با صهیونیستها در قالب توافق صلح ادعایی آبراهام از اقدامات ننگینی است که در کارنامه وی به چشم میخورد.
حال که بنزاید به عنوان سومین رئیس دولت امارات متحده عربی بر کرسی قدرت رسما تکیه زده، گمانه زنیها به سمت گزینه احتمالی ولیعهدی این کشور چرخش پیدا کرده است. در ساختار سیاسی امارات سازوکاری روشن و مشخص برای انتخاب ولیعهد اندیشیده نشده و حتی در قانون اساسی این کشور نیز مبنایی برای آن در نظر گرفته نشده است. همین رقابت بر سر تصاحب منصب ولیعهدی را در میان امیرزادگان اماراتی شدت میبخشد. به زعم کارشناسان انتصاب ولیعهد ابوظبی با توجه به معادلات مربوط به درگیری بر سر قدرت و نفوذ در درون خاندان حاکم آل نهیان صورت میگیرد.
ناظران سیاسی منصب ولیعهدی ابوظبی را منحصر در چند نامزد میدانند: برادران تنی و ناتنی و فرزند بنزاید. نامزدهای ولیعهدی امارات «خالد» فرزند محمد بن زاید که منصب معاونت مشاور امنیت ملی و رئیس دستگاه امنیت این کشور را برعهده دارد و ۳ برادر بن زاید یعنی «طحنون» مشاور امنیت ملی و «هزّاع» معاون رئیس شورای اجرایی امارت ابوظبی و «منصور» معاون نخستوزیر و وزیر امور ریاست هستند.
امارات متحدهی عربی که عمر آن به سختی به نیم قرن می رسد در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ تاسیس شد و اتحادی متشکل از هفت امیرنشین ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، ام القوین، راس الخیمه و فجیره است. اداره هریک از این امیرنشینها برعهده یک خاندان پادشاهی به طور موروثی است. ابوظبی تحت هدایت خاندان آل نهیان و دبی با ریاست خاندان آلمکتوم مهمترین امیرنشینهای امارات هستند. بنا به سنت، ریاست امارات به رییس امیرنشین ابوظبی و نخست وزیری به رییس امیرنشین دبی میرسد.
بررسی راهبرد سیاسی پیش روی دولت جدید در امارات و تحولات احتمالی با روی کار آمدن رسمی بنزاید را از «احمد کاظم زاده» کارشناس مسائل غرب آسیا جویا شدیم.
کاظم زاده در خصوص تغییر و تحولات احتمالی در مناسبات امارات در سطح منطقه ای و بین المللی، با رسیدن بن زاید به قدرت، یادآور میشود که در واقع بنزاید چند سالی است که عملا قدرت در امارات عربی متحده را در کنترل خود گرفته و نقشه راه سیاست خارجی این کشور ترسیم شده است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با تاکید بر اینکه قدرت دراین سالها در واقع در دست بنزاید بوده است، میگوید: نمایی از این نقشه راه سیاست خارجی امارات را میتوان در تجاوز نظامی این کشور به یمن برای تسلط بر بنادر استراتژیک این کشور در دریای عمان و تنگه باب المندب و همپیمانی سیاسی و اقتصادی با رژیمصهیونیستی در چارچوب توافقنامه های موسوم به پیمان ابراهیمی مشاهده کرد.
کاظم زاده در بخشی از تحلیل خود با ذکر پیشینهای به روابط میان کشورهای منطقه و تاثیرات آن روی مناسبات آتی امارات میپردازد و میگوید روابط ایران و عربستان طی سالهای گذشته از حوزه رقابتی به حوزه رویارویی نظامی تغییر یافت، که در مواردی جنبه مستقیم و در مواردی جنبه نیابتی داشته است. عربستان با توجه به گرفتاریهای که در جنگ یمن پیدا کرد و با توجه به ناکامیهای که در سایر عرصهها همچون جنگ سوریه داشت، بعد از تغییر قدرت در آمریکا که به کنار رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن انجامید، برای مصالحه با ایران نرمش نشان داد. و در این راستا چندین دور مذاکره میان دو کشور در عراق برگزار شد. اما بعد از جنگ اوکراین با نیازی که غرب به نفت عربستان پیدا کرده فشارهای بینالمللی بر این کشور کم شده و در نتیجه انگیزه عربستان برای مصالحه با ایران نیز کمتر شده و اکنون همانند برجام فضای ابهامی بر چشم انداز روابط دو طرف حاکم شده است.
این کارشناس سیاسی در تشریح شرایط کنونی منطقه افزود: در رابطه با ایران و رژیمصهیونیستی رویارویی دو طرف از مرحله نیابتی به آشکار وارد شده و با گذشت زمان این روند آشکارتر میشود. رژیمصهیونیستی ابتدا پشت آمریکا پنهان میشد و سعی میکرد آمریکا را با ایران درگیر کند، اما از زمانی که آمریکا رویکرد کاهش حضور خود در خاورمیانه را در پیش گرفت و بنا شد که رژیمصهیونیستی و برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با نزدیکی به یکدیگر خلائ ناشی از کاهش حضور آمریکا را پر کنند، این رویارویی با گذر زمان اشکارتر شد.
کاظم زاده در تحلیل خود گریزی هم به رابطه میان تهران و واشنگتن داشت و گفت در مورد روابط ایران و آمریکا نیز از زمان امضای برجام رویکرد دو حزب رقیب در آمریکا یعنی حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات در قبال ایران از یکدستی سابق فاصله گرفته و دو مسیر نسبتا متفاوت را طی میکند. با اینحال از فرصتهای که بعد از رفتن ترامپ پدید آمده بود استفاده بهینه نشد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با ذکر این مقدمه به رویکرد آتی ابوظبی در قبال همسایگان منطقه ای و بین المللی آن می پردازد و می گوید: امارات با وجود اینکه در دستهبندی منطقهای و بینالمللی در کنار غرب و رژیمصهیونیستی قرار گرفته، اما در عین حال نمیخواهد از ظرفیتهای سایر قدرتهای منطقهای و بینالمللی محروم بماند و در این راستا در تلاش، برای حفظ روابط با ایران است. بخصوص آن که ایران هم در صدد متنوع سازی شرکای اقتصادی و تجاری خود در جهان و منطقه برآمده و در این راستا تلاش کرده از ظرفیتهای قطر و عمان هم استفاده کند و همه تخم مرغهای خو د را در سبد امارات و دبی قرار ندهند. در این راستا شاهد سفرهای دیپلماتیک و تبادل هیاتهای اقتصادی و تجاری میان ایران و مسقط و دوحه طی هفتههای اخیر بودیم.
کاظم زاده روابط آتی ابوظبی و ریاض و نیز واشنگتن با روی کار آمدن بنزاید را اینگونه تشریح می کند: در خصوص روابط امارات با عربستان نیز از زمان به قدرت رسیدن بنزاید و محمد بنسلمان شاهد اتحاد توام با رقابت بین این دو کشور بودیم، که مصداق آن را میتوان در یمن مشاهده کرد. در خصوص روابط امارت با آمریکا نیز میتوان گفت که رویکرد بنزاید به سمت جمهوریخواهان و نومحافظه کاران و اوانجلیستها بوده و در این راستا بود که امارات در دوره ترامپ باب عادی سازی روابط با رژیمصهیونیستی را گشود، در حالیکه رویکرد ترامپ جانبداری مطلق از سیاست های توسعهطلبانه صهیونیستها در فلسطین بوده است. این را نیز باید گفت ریلگذاری سیاستخارجی امارات پیش از این صورت گرفته و قدرتگیری بنزاید حاصل این رویکرد بوده و همین سیاست ادامه خواهد یافت.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در رابطه با گمانه زنیهای مربوط به جدال داخلی امیرزادگان بر سر ولیعهدی امارات معتقد است: احتمال جانشینی پسر بنزاید به جای وی به عنوان ولیعهد و دور زدن برادرهای خود بسیار جدی است، کما اینکه محمد بنسلمان نیز در عربستان همین راه را اتخاذ کرد و از سنتی که بن عبدالعزیز پایهگذاری کرده بود فاصله گرفت. اما با توجه به اینکه بنزاید جوان است و هنوز به کهولت سن نرسیده است، لذا هنوز بحث جانشینی در امارات مطرح و جدی نیست./ راهبرد معاصر