بعد از اوج گیری بحران ریزگردها طی از ابتدای سال سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران به حسین امیرعبداللهیان؛ وزیر امور خارجه دستور داد که بدون فوت وقت و با جدی ترین شکل ممکن این بحران را با همسایگان پیگیری کند. در این بین شاید برای اولین بار است که رئیس جمهور ایران، ترکیه را به شکل مستقیم مورد خطاب قرار می دهد و از این کشور به عنوان عامل اصلی بحران محیط زیست، کم آبی و بحران ریزگردها یاد می کند. حال به باور شما ترکیه گوش شنوایی برای ایران در قبال بحران ریزگردها دارد. چرا که آنکارا به طور رسمی اساسا نقش سدسازی های ترکیه در بحران کم آبی و بحران ریزگردهای همسایگان را منکر می شود؟ آیا این انکار نشان نمی دهد که آنکارا حاضر به عقب نشینی از قطع حقآبه همسایگان نیست؟
واقعیتی که اکنون تقریبا برای همه مسجل است این است که ترکیه به عنوان عامل اصلی بحران ریزگردها از عراق گرفته تا ایران، امارات متحده عربی، کویت و … عمل می کند. چرا که عملاً سدسازی های بی رویه ترکیه بر روی دجله و فرات سبب شده است که کشور عراق با یک خشکسالی بی سابقه مواجه شود. بنابراین طوفان شن در این کشور وسعتی به اندازه ایران، امارات، کویت و … پیدا می کند. از طرف دیگر نباید این نکته را هم فراموش کرد که دولت اردوغان به دلایل متعدد یک باور و بینش سیاسی از اهرم آب دارد. یعنی سدسازی های ترکیه با یک نگاه سیاسی پی گرفته می شود، نه نگاه توسعهای.
با این تفاسیر آیا با دیپلماسی آب از سوی ایران، ترکیه نگاه و منافع سیاسی خود را از حقابه همسایگانش کنار می گذارد؟
ایران در میان ۱۵ همسایه خود با تعدادی از کشورها دارای رودخانه مشترک است، از جمله هیرمند، ارس و دجله که به طور غیرمستقیم بر اروندرود و هورالعظیم اثر می گذارد. لذا این رودخانه های مشترک با افغانستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و عراق دارای قوانین و مقررات بین المللی هستند و کشورها به خصوص کشورهای مبدا باید در خصوص تخصیص حقابه کشورهای پایین دست مطابق قانون عمل کنند. بنابراین کشورها باید، هم بر اساس قوانین بین المللی و هم بر اساس توافقات دوجانبه یا چند جانبه حقابه کشورهای پایین دست را پرداخت کنند تا مانع از شکل گیری بحران آب در منطقه و به دنبالش تبعات مخرب دیگر بود. در این بین ترکیه دارای بیشترین منابع آبی است به نوعی که می توان ترکیه را پر آب ترین کشور منطقه دانست. پس باید ترکیه نسبت به تخصیص حقابه عراق، سوریه، ارمنستان، آذربایجان و از همه مهم تر ایران گام های موثرتری بردارد.
چرا ایران از همه مهم تر است؟
چون به واقع ایران از دو جنبه مورد آسیب سدسازی ترکیه قرار میگیرد. از یک طرف سدسازی های ترکیه بر روی رودخانه دجله باعث شده است که قسمت های جنوبی کشور به خصوص استان خوزستان درگیر بحران کم آبی و همچنین بحران محیط زیستی و بحران ریزگردها شود و در شمال و شمال غرب کشور هم پروژه سد سازی ترکیه بر روی رودخانه ارس سبب شده است که این رودخانه بعد از جمهوری آذربایجان ارمنستان روی ورودی آب به استان های شمال و شمال غرب کشور اثر بگذارد. بنابراین ایران چون از دو جبهه متضرر سدسازی های ترکیه شده است باید به شکل جدی تری دیپلماسی آب ترکیه را پیگیری کند.
پیرو همین نکته شما آیا دیپلماسی و رایزنی با کشورهایی مانند عراق، سوریه، ارمنستان، آذربایجان و حتی امارات متحده عربی، کویت و عربستان سعودی فرار رو به جلو از جانب تهران نیست؟ به نظر می رسد جمهوری اسلامی نوعی واهمه و ترس در خصوص پاسخگو کردن ترکیه دارد، چون می داند که ترکیه ارزشی برای تلاش های ایران در خصوص تخصیص حقابه ندارد. غیر از این است؟
با بخشی از سوال شما موافقم که پیش و بیش از آن که دیپلماسی آب با کشورهایی مانند عراق، سوریه، آذربایجان، ارمنستان، کویت، امارات و … صورت بگیرد باید در وهله اول این تلاش ها با ترکیه انجام شود.
به چه دلیل چنین ارزیابی دارید؟
چون تمام این کشورها هم مانند ایران قربانی سدسازی های ترکیه هستند. اما با بخش دیگر سوال قبلی شما موافق نیستم که ایران واهمهای از ترکیه دارد. بههرحال جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین قدرت های خاورمیانه میتواند از ابزارهای خاص خود برای وادار کردن ترکیه به تخصیص حقابه ایران استفاده کند.
چه ابزاری، دیپلماسی؟! اما طی تمام این سالها ترکیه برای مواضع ایران ارزشی قائل نشده است و صرفاً دست به انکار نقش سدسازی های خود در تشدید بحران ریزگرد ها و بی آبی در همسایگان خود زده است؟
اگر اکنون ترکیه گوش شنوایی برای حرف همسایگان خود ندارد به دلیل آن است که همسایگان جدیت لازم را در دستور کار قرار نداده اند. به نظر من جدیت دولت رئیسی و وزارت امور خارجه برای پاسخگو کردن ترکیه می تواند به تغییر رفتار این کشور بینجامد.
اما اگر نهایتا به هر دلیلی اهرم دیپلماسی آب توسط ایران جواب نداد چه؟
مشکل دیپلماسی آب از سوی جمهوری اسلامی ایران آن بوده است که از یک طرف جدیتی در پاسخ کردن ترکیه نداشتیم و از طرف دیگر یک دیپلماسی مشترک با کشورهای همسایه شکل نگرفته است. متاسفانه ایران سعی کرده است به صورت فردی و مجزا این مهم را پیگیری کند در صورتی که اگر ایران بخواهد از یک طرف در خصوص دجله و فرات با سوریه عراق یک جبهه واحد شکل دهد و در خصوص ارس با جمهوری آذربایجان و ارمنستان جبهه دیگری شکل بدهد و یا در یک نگاه کلی بخواهد سوریه، عراق، ارمنستان، آذربایجان، امارات متحده عربی، کویت و عربستان سعودی را در یک دیپلماسی مشترکه به سمت پاسخگو کدن ترکیه بکشاند این مهم حاصل می شود.
با تمام این تفاسیر در نهایت اگر ترکیه باز هم گوش شنوایی برای این حرف ها نداشته باشد آیا جایز است که بخواهیم مانند قاهره در خصوص سد النهضه وارد عمل شویم؟
اگر منظورتان تنش، تقابل و حتی تهدید بمباران سدها است که این راهکار هیچوقت جوابگو و چاره کار نیست. چون تنش، تقابل و تهدید، پاسخ و راهکاری برای هیچ مشکلی نیست و تنها مشکلات را بیشتر، عمیق تر و پیچیده تر می کند. ما باید از اهرم های متعدد سیاسی و دیپلماتیک استفاده کنیم تا ترکیه وادار شود حقابه ایران و دیگر همسایگان خود را پرداخت کند. از طرف دیگر علاوه بر دیپلماسی مشترک با همسایگان باید با استفاده از حقوق بینالملل و همچنین استفاده از ظرفیت نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل، ترکیه را در این مهم وادار به عقبنشینی کنیم، نه اینکه بخواهیم دست به تهدید و یا بمباران سدهای ترکیه بزنیم. ضمنا این ادعا هیچگاه قابلیت عملیاتی شدن ندارد، حتی اگر بستر چنین امری هم شکل بگیرد به صلاح هیچکس نیست.
در پی تشدید پدیده گرد و غبار در منطقه و دستور اکید رئیس جمهور برای پیگیری عاجل وزیر امورخارجه به وزرای خارجه کشورهای دارای منشأ ریزگرد، نامه نوشت و خواستار انعقاد یک کنوانسیون منطقهای با مشارکت سازمان ملل متحد و سازمان های تخصصی آن به خصوص برنامه محیط زیست ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی است. امیر عبداللهیان در این نامه افزوده که لازم است ذیل این کنوانسیون یک صندوق ایجاد شود که کمکهای بین المللی و منطقهای به آن واریز شده و هر چه سریعتر از محل این صندوق مبارزه با پدیده ریزگردها و بیابان زایی هماهنگتر و سریعتر انجام شود. ارزیابی شما در خصوص این نامه و احتمال تشکیل دبیرخانه بحران ریزگردها در منطقه در تهران چیست؟
من این اقدامات را تا اندازهای به جا می دانم. اتفاقات تشکیل دبیرخانه ستاد بحران ریزگردها در منطقه، آن هم در تهران گام مثبتی است به شرط آن که تمام کشورهای عضو در این خصوص پاسخ مثبت بدهند که دبیرخانه دائمی آن در تهران باشد. از طرف دیگر نفس این اقدام به عنوان گام اول سازنده است و میتواند بستر گامهای بعدی را هم شکل بدهد.