«غسان الاستانبولی» تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل و کارشناس شبکه المیادین، در گفتوگو با خبرنگار بینالملل فارس به سوالاتی درباره تحلیل روند و نتایج انتخابات پارلمانی لبنان پاسخ داد.
الاستانبولی انتخابات لبنان را عرصه رویایی دو محور یعنی آمریکا و مقاومت، و پروژه واشنگتن و متحدانش برای ایجاد ناامنی و جنگ داخلی در این کشور دانست و گفت، این، پروژهای بود که با تدبیر رهبران حزبالله و تاکیدشان بر طرح صلح مدنی برای لبنانیها، شکست خورد.
فارس: فضای انتخابات پارلمانی لبنان را چگونه ارزیابی کردید؟ آیا فضا برای رقم خوردن این نتایج آماده بود؟
الاستانبولی پاسخ داد: «شکی نیست که همه طرفهای حاضر در لبنان، اعم از آمریکاییها و همراهانش یا محور مقاومت و متحدانش، انتخابات را نبردی مهم میدانستند. آمریکاییها شکست حزبالله در این مصاف انتخاباتی را اولین و ضروریترین گام تلقی میکردند؛ گامی که گامهای مهمتری را به دنبال خود خواهد داشت. محور آمریکایی توقع داشت که گامهای مهمتر خود را بعد از تشکیل اکثریت پارلمانی [بدون حضور نیروهای مقاومت] بردارد. آنها برای رسیدن به این هدف، تمام امکانات سیاسی، مالی و امنیتی خود را به کار گرفتند. اولین و مهمترین قصد آمریکایی از چنین برنامهریزی سیاسی فشردهای، خلعسلاح مقاومت و گرفتن قدرت حزبالله بود؛ برنامهای که هدف مشترک و خواست مداخلهگران بینالمللی در لبنان [محور آمریکایی-اروپایی-اسرائیلی] بود. حزبالله و همراهانش از این برنامهریزی آمریکایی، با جزئیات اطلاع داشتند؛ بنابراین به بهترین شکل ممکن خود را برای مقابله با آن آماده کردند. بر این اساس احزاب اصلی لبنان، با آمادگی وارد فضای انتخابات پارلمانی شدند. طبق همین آمادگی بود که احزاب ملی و مقاومتی لبنان با محور آمریکایی مبارزه کردند و بهخاطر آمادگی خوب حزبالله و متحدانش، نتایجی حاصل شد که دست برتر آنها را در برابر محور واشنگتن رقم زد؛ این برتری علیرغم برخی ناکامیهای حاشیهای [برای جریانهای ملی متحد حزبالله] بود که البته توازن قوای موجود را برهم نمیزد».
غسان الاستانبولی درباره تقابل این دو محور توضیح داد: «بنابراین، پروژهی مقاومت با محوریت حفاظت از لبنان از طریق مراقبت از صلح مدنی، در مقابل طرح آمریکاییِ هدایت لبنان به سوی یک جنگ داخلی که تنها با تقسیم کشور به پایان میرسید، پیروز شد. واقعیت این است که فضای عمومی لبنان نیز آمادگی این را داشت که به عرصه درگیری بین دو طرف تبدیل شود؛ اما حزبالله این شرایط و الزامات آن را بخوبی درک کرد و برای کاستن از جوّ متشنج آن چه قبل از انتخابات چه در حین برگزاری آن تلاش میکرد. اما طرف مقابل، عمداً سعی داشت تا فضا را ملتهبتر کند، بر سطح تیرگی افق پیشِرو بیافزاید و در نهایت مردم را وحشتزده کند. حوادثی که حزب القوات اللبنانیه به ریاست سمیر جعجع به راه انداخت، مانند حادثه منطقه طیونه که نمونهای از طرحهای شوم آمریکایی در لبنان بود؛ این روشهای وحشیانه آنها در تمام تقابلهاست. همگان خوب میدانند که چنین اقدامات و جنایتهایی برای کشاندن حزبالله به یک درگیری مسلحانه داخلی طراحی میشوند. حتی اگر این درگیریها مدت زیادی طول نمیکشید، حزب القوات به عنوان تنها جریانی که توانایی مقابله با حزبالله را دارد، ظاهر میشد. آنها در پی آن بودند تا با استفاده از جنایتهای قبلانتخاباتی، یک امتیاز انتخاباتی برای نیروهای آشوبگر دستوپا کنند؛ سمیر جعجع نیز با جعل واقعیت این حوادث توانست آمریکاییها و سعودیها را متقاعد کند که او تنها کسی است که میتواند با حزبالله مقابله کند. این نتایج انتخاباتی پیروزمندانه و حساس، مدیون تدبیر حلقه رهبری در حزبالله است که با رخدادها، عاقلانه و محتاطانه عمل کرد و بر این چالش بزرگ پیروز شد».
فارس: نقش نیروهای خارجی را در انتخابات پارلمانی لبنان چگونه تحلیل میکنید؟ این نیروها از کدام کشورها بودند و با چه ابزاری سعی کردند بر نتایج انتخابات تاثیر بگذارند؟
کارشناس شبکه المیادین گفت: «از زمان استقلال لبنان در سال ۱۹۴۶ تاکنون، مداخلات خارجی در اکثر منابع و رویدادهای ملی آن وجود داشته است، البته به شکل محدود و پنهان. اما آنچه در این انتخابات، توجهات را به خود جلب میکرد این بود که قدرتهای خارجی بینالمللی و منطقهای حامی مخالفان مقاومت آشکارا و علنی کار میکردند. این مسئله و تغییر روش مداخلات خارجی در لبنان، دو دلیل داشت: اولین مورد اظهارات دیوید شنکر، دستیار سابق وزیر امور خارجه آمریکا بود که به عنوان محرک اصلی و طراح پروژه سرمایهگذاری ایالات متحده روی گروههای موسوم به «انقلابیون» شناخته میشود؛ گروههایی که که در اعتراضات ۱۷اکتبر ۲۰۱۹ لبنان راهاندازی شدند. شنکر طی سمیناری که یک روز قبل از انتخابات توسط موسسه مطالعاتی واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک برگزار شد، اعتراف میکند که با گروههای انقلابی [۱۷ اکتبریها] برای حمایت از چهرههای نوظهور شیعی و غیرشیعیِ مخالف حزبالله برای شرکت در انتخابات، در این رویداد ملی مداخله کرده است. بعد از این اظهارات، توجیهات شروع شد اما توجیه مداخله او به عنوان یک شخصیت حقیقی و نه کارمند دولت، چیزی نیست جز یک توجیه دیپلماتیک، که هیچ تأثیری هم نداشت».
وی درباره دیگر دلیل مهم این دخالت آشکار افزود: «دلیل دوم، بازگشت سفیر عربستان برای پیگیری کار خود در لبنان، پس از مدتها وقفه بود؛ ولید البخاری بلافاصله پس از بازگشت، مأموریت خود را با رفتوآمدها و دیدارها و ملاقاتها از سر گرفت. مشخص بود که او برای مدیریت و هماهنگ کردن فعالیت مخالفان مقاومت به لبنان بازگشته است و میخواهد منابع عظیم مالی عربستان سعودی را به صورت مستقیم و علنی به این گروهها تزریق کند. این تزریق مالی برای برای خرید آراء مردم در حمایت از محور آمریکا با سوءاستفاده از وضعیت گرسنگیای بود که مردم لبنان را به سمت آن کشانده بودند. این کار با همکاری و هماهنگی آمریکاییها و برخی نیروهای داخلی برای سرمایهگذاری روی آنها در این انتخابات انجام شد. در اینجا نباید نقش رقابت رسانهای شبکههای آمریکایی و سعودی و برخی از رسانههای لبنانی حامی محور واشنگتن را فراموش کرد و اینکه چگونه این رسانهها تلاش کردند وجهه حزبالله و متحدانش را تخریب و طرف مقابل را تطهیر کنند».
فارس: احزاب سنتی و قوی لبنان در این دوره چگونه ظاهر شدند؟ آیا عدم حضور حزب سعد الحریری، نتایج را تغییر داد؟
کارشناس ارشد مسائل بینالملل درباره وضعیت کنونی احزاب لبنانی خاطرنشان کرد: «اینجا باید بین احزاب شیعه و بقیه احزاب تفاوت قائل شد؛ وضعیت دو حزب شیعه حزبالله و جنبش امل که به هم متعهدند از یک سو و بقیه احزاب همپیمان نیز از سوی دیگر قابل بررسی است. بدین ترتیب این دو حزب توانستند تمامی کرسیهای شیعیان را به دست آورند و همچنین توانستند به بقیه احزاب متحد خود در کسب آراء بهتر کمک کنند. در اینجا باید به اشتباهات جنبش امل اشاره کرد؛ چه اشتباهاتی که در انتخاب برخی نامزدها رخ داد و چه عدم هماهنگی کامل با بقیه احزاب، خصوصاً «التیار الوطنی الحر» (جریان ملی آزاد) که جبران باسیل آن را رهبری میکند. این باعث شد تا جنبش امل برخی کرسیهای پارلمانی خود را، به ویژه در منطقه جزین از دست بدهد. اما در مورد بقیه احزاب و جنبش ملی آزاد، علیرغم کارزار وحشیانهای که آمریکاییها علیه آن به وسیلهی سمیر جعجع راه انداختند، این جنبش توانست با کمترین تلفات از میدان رقابت خارج شود و به عنوان بزرگترین بلوک مسیحی، همچنان در رأس آن باقی بماند. در مورد حزب القوات اللبنانیه که تعداد کمی کرسی به دست آورد، دومین حزب سیاسی مسیحی پس از التیار الوطنی الحر باقی ماند و این با توجه به پول و حمایتهای ارائهشده به آن، نوعی شکست و عقبنشینی محسوب میشود. در مورد حزب «الحزب التقدمی الاشتراکی» به رهبری ولید جنبلاط نیز باید گفت که این حزب همواره برای برای جلب رضایت آمریکا و کسب پول عربستان با جعجع رقابت میکند».
غسان الاستانبولی درخصوص آراء اهلسنت لبنان و فضای انتخاباتی حاکم بر آنها گفت: «تردیدی نیست که غیبت یا عدم حضور سعد حریری، نخست وزیر سابق و سیاستمدار لبنانی نقشی موثر در نتایج انتخابات داشته است. آن هم از طریق تحریم انتخابات توسط اکثریت رایدهندگان اهل سنت، و از راه چندپاره شدن کانون آرای اهل سنت که در انتخابات شرکت کردند؛ بنابراین آراء اهلسنت لبنان در جاهای متعدد و حتی متناقض خرج شد. رقابت رهبران سنی که خود را جایگزین الحریری معرفی میکردند نیز نقش فعالی در این نتایج داشتند؛ اما هیچکدام آنها در این جایگاه موفقیتی به دست نیاوردند. در اینجا لازم است ذکر کنیم که انتخابات نشان داد شخص سعد الحریری [صرف نظر از اینکه ما با او موافقیم یا مخالف] همچنان اولین رهبر سنی در لبنان است و او تنها کسی است که میتواند این قشر مهم لبنانی را دوباره متحد کند. بنابراین اگر او را در مقطعی زمانی، به عنوان نامزد ریاست جمهوری لبنان دیدیم، نباید تعجب کنیم».
فارس: رقابت احزاب نیروهای لبنانی و گردانهای لبنان در مقابل حزبالله و جنبش امل چگونه بود؟
تحلیلگر شبکه المیادین اظهار کرد: «همانطور که قبلاً هم اشاره کردم، حزب القوات اللبنانیه ابزاری بود که آمریکاییها از طریق نفوذ و سعودیها نیز با پول خود به کار گرفتند تا اکثریت پارلمان از دست حزبالله و متحدانش خارج کنند. باید بگوییم که این طرح با حفظ اکثریت در دست آنها و حتی با وجود از دست رفتن برخی کرسیها توسط متحدان حزبالله شکست خورد. شاید اشتباه آمریکایی-سعودی بود که منجر به این شکست شد؛ آن هم در فرصت دادن به یک رهبر مسیحی که معروف به جنایات و روابطش با اسرائیل بود و حتی با کشتار در داخل یگانهای ارتش اسرائیل مرتبط بود. سمیر جعجع حتی در کشتار صبرا و شتیلا نیز دست داشت؛ او در سال ۱۹۸۲ علیه فلسطینیها با صهیونیستها همکاری مستقیمی داشت. پس اشتباه بود که چنین شخصی برای رهبری فرقه اهل سنت در این انتخابات مأمور شود؛ این انتخاب نابجایی بود که سُنیهای شریف لبنان، با وزن و نفوذ و میهن پرستی معروف خود، به آن نه گفتند. البته به جز تعدادی از آنها که در ازای نیاز به پول رأی خود را فروختند. در مورد حزب «الکتائب اللبنانیه» به رهبری «سامی الجمیّل»، باید گفت که این حزب به دلیل محکومیت هر دو کشور به نفوذ محدود، و علیرغم دشمنی با مقاومت، از حمایت آمریکا و عربستان سعودی برخوردار نشد و به همین دلیل با تعداد نمایندگان کمی دور قبل انتخابات داشت، در پارلمان این دوره باقی ماند».
فارس: وضعیت کنونی حزبالله را با این نتایج اعلام شده، چگونه ارزیابی میکنید؟ تحلیل شما از وضعیت فعلی جریانات طرفدار مقاومت و متحدان آنها چیست؟
غسان الاستانبولی درباره دستاوردها و تجربیات انتخاباتی مقاومت در لبنان گفت: «حزبالله توانست از طریق درصد نمایندگان پیروز و آراء لیستهای خود در انتخابات و از طریق تعداد کرسیهایی که در پارلمان به دست آورده بود به همه اطمینان دهد که قدرت شماره یک لبنان است. حزبالله از نظر اخلاقی با اعطای بسیاری از حقوق خود به متحدانش نشان داد که بیشتر از هر طیف و جناح دیگری نگران آینده لبنان است و نمیخواهد این کشور به طرحهای فتنهانگیز کشیده شود. اگرچه این حزب توانایی آن را دارد که هر فتنهای را در مدت کوتاهی حل کند. بنابراین، حزبالله در این انتخابات نیرویی بود که نه نمیتوانستند آن را شکست دهند و نه از سد آن بگذرند؛ اینها واقعیتهایی است که مخالفان، قبل از دوستانِ حزبالله به آن اعتراف کردند. در مورد وضعیت جریانهای متحد مقاومت نیز باید بگویم که آنها علیرغم برخی ضررها، همچنان از محبوبیت خوبی برخوردارند؛ اما باید از اشتباهاتی که داشتند درس گرفته و در آمادگی برای مراحل بعدی از آنها پرهیز کنند».
فارس: پیشبینی شما از آینده روندهای سیاسی در بیروت چیست و پارلمان جدید چگونه قرار است دولت را انتخاب کند؟
کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: «پس از این نتایج انتخابات، رقابت بر سر ریاست مجلس نمایندگان آغاز میشود و مشخص است که نبیه بری [رئیس سابق پارلمان] نامزد اول است؛ البته چانهزنیها بر سر معاون پارلمان نیز جالب توجه خواهد بود. با این وجود و طبق قانون اساسی لبنان، بری رئیس اولین جلسه پارلمان جدید خواهد بود؛ زیرا وی مُسنترین نماینده در میان منتخبان است. من فکر میکنم که او نتواند آراء کافی، یعنی آرای دو سوم اعضا را به دست آورد. بنابراین، کار به برگزاری دومین جلسه میکِشد که شرط موفقیت آن این است که نامزد آرای نصف نمایندگان به اضافه یک را به دست آورد. در اینجا احتمال موفقیت بری قویتر خواهد بود، اما او به دلیل نداشتن آرای کافی، ضعیف خواهد بود و این ضرورتی است که مخالفان مقاومت در هر تریبونی که به دست میگیرند آن را تکرار خواهند کرد؛ این همان هدفی است که نیروهای اپوزیسیون، از هماکنون روی آن کار میکنند. البته همه موارد به شرط به حد نصاب رسیدن جلسات، محقق خواهند شد. در مورد انتخاب پارلمان جدید برای دولت، این امر به اجماع بینالمللی و منطقهای واگذار شده است که تا حدودی زیادی بر وضعیت و مواضع نیروهای داخلی تأثیر خواهد گذاشت»./ فارس