حداقل در پنج دهه اخیر همیشه ایران به دنبال صادرات گاز به اروپا بود که هر بار با موانع جدی روبه رو شده است. ایران با در اختیار داشتن بیش از ۱۷ درصد از ذخایر اثبات شده گاز جهان رتبه دوم را از این حیث برخوردار است اما سهم اندکی از بازارهای جهانی آن را در اختیار دارد، بطوریکه تنها دو بازار ترکیه و عراق را میتوان برای آن برشمرد.
بر اساس آمار BP، ایران دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر بزرگ نفت در جهان است. موقعیت جغرافیایی استراتژیک این کشور باعث میشود که بتواند این منابع را برای اروپا، همسایگان خاورمیانه و کشورهای جنوب و شرق آسیا تامین کند. با این حال، وضعیت دشوار ژئوپلیتیکی پیرامون برنامه هستهای و سو مدیریت صنعت انرژی، مانع از تبدیل شدن کشور به صادرکننده گاز به اتحادیه اروپا شده است.
با این حال، احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) درباره برنامه هستهای ایران و افزایش تقاضا در بازار به دلیل تنش اوکراین، امیدهایی را برای تقویت پتانسیل صادراتی ایران ایجاد کرده است. ایران نه تنها اعلام کرده است که قصد دارد سهم خود از بازار جهانی نفت را پس بگیرد همچنین اعلام کرد که قصد دارد صادرات گاز طبیعی خود را افزایش دهد. با تیرهتر شدن روابط اتحادیه اروپا و روسیه تحت تأثیر بحران اوکراین، ایران به عنوان جایگزینی برای گاز روسیه در نظر گرفته میشود.
نگاه بروکسل به تهران
اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین مصرف کنندگان و واردکنندگان منابع انرژی در جهان است.از سوی دیگر، تولید داخلی آن رو به کاهش است و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشتر به کشورهای خارج از اتحادیه اروپا یا کشورهای غیر اتحادیه اروپا در منطقه اقتصادی اروپا (مانند نروژ) وابستهتر میشوند.
طبق گزارش اتحادیه اروپا، حدود ۵۳ درصد از کل انرژی مصرف شده توسط کشورهای اتحادیه اروپا به واردات بستگی دارد؛ حدود ۹۰ درصد نفت و ۶۶ درصد از گاز طبیعی آنها وارداتی است. در ۲۰ سال گذشته، تولید کلی گاز در اتحادیه اروپا ۵۶ درصد کاهش یافته و اکنون کشورهای عضو تقریباً ۳۰۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال وارد می کنند که براساس برآوردها، در دهه آینده به ۳۴۰-۳۵۰ میلیارد مترمکعب در سال افزایش خواهد یافت.
روسیه با سهم بازار نفت و گاز حدود ۳۰ درصد، تامین کننده اصلی انرژی اتحادیه اروپا است. با این حال، اختلاف نظر در مورد ماهیت بازار و عدم اطمینان در مورد قابلیت اطمینان روسیه به عنوان یک تامین کننده گاز، اتحادیه اروپا را مجبور کرد تا استراتژی گستردهای را برای کاهش وابستگی اروپا، به ویژه در کشورهای عضو مرکزی و شرقی، دنبال کند.
بخش عمدهای از این تجارت شامل خطوط لوله است و قیمتها توسط قراردادهای بلندمدت بین گازپروم و خریدار عمده فروشی در کشور مصرف کننده تعیین میشود. اگرچه روسیه استدلال میکرد که این ترتیب عرضه گاز را برای یک دوره ۲۰ تا ۳۰ ساله تضمین میکند، اما تنش در اوکراین و استفاده ابزاری مسکو از گاز باعث شد تا بروکسل به دنبال قرارداد با سایر صادرکنندگان باشد.
پس از حمله روسیه به اوکراین و حمایت صدرصدی اتحادیه اروپا که به شدت به گاز روسیه وابسته است، شرایط بازار از سمت عرضه با ناآرامی مواجه شد و بروکسل سعی کرد برای کاهش فشارهای مسکو منابع جایگزین را افزایش دهد.
در این میان واردات LNG قطر و ایالات متحده و همچنین واردات گاز آذربایجان، الجزایر، نروژ، نیجریه،…. نیز مطرح شد. البته با وجود رابطه سرد غرب با ایران و تحریمهای گسترده علیه بخش انرژی ایران، حتی واردات گاز ایران روی میز بروکسل رفت که در شرایط کنونی شاید در کوتاه مدت امکان آن دشوار باشد.
در حال حاضر گازپروم روسیه بزرگترین تامین کننده گاز به بازار اروپا است. پس از بحرانهای گاز در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، البته زمانی که انتقال گاز از طریق اوکراین قطع شد، اعتبار روسیه به عنوان صادرکننده اصلی به اروپا تضعیف شد.
در عین حال، کمیسیون اروپا (EC) گازپروم را به اقدامات غیررقابتی متهم و از آزادسازی بازار گاز حمایت میکند. از این رو، هدف بلندمدت اتحادیه اروپا یافتن تامین کنندگان جایگزین و ایجاد یک بازار داخلی است که به طور ایده آل بر اساس اصل بازار لحظهای به جای قراردادهای بلندمدت گازپروم است.
این اختلافات باعث شد که اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا به بررسی ایران به عنوان جایگزین احتمالی برای روسیه بپردازند. پس از احیای برجام و لغو تحریمهای اقتصادی، شرکتهای اروپایی میتوانند به ایران بازگردند و اتحادیه اروپا ممکن است تلاش کند همکاری اقتصادی نزدیکتری با تهران در زمینه انرژی برقرار کند.
ظرفیت ایران
ایران دارای ذخایر گاز وسیعی است که ۳۳.۸ تریلیون متر مکعب یا ۱۱۹۲.۹ تریلیون تن تخمین زده میشود و تنها بخش کوچکی از آن در حال استفاده است. به استثنای صادرات محدود گاز به ترکیه و عراق، ایران یک کشور صادرکننده گاز محسوب نمیشود، در مقابل روی توسعه مصرف گاز داخلی خود با حدود ۱۶۲.۲ میلیارد متر مربع تمرکز داشته است.
عملکرد ضعیف تولید گاز مانعی برای ایران در راستای پیگیری استراتژیهای صادرات گاز نداشته است که البته اساس این استراتژی بر صادرات گاز به کشورهای اطراف (یعنی عراق، عمان، امارات، کویت) متمرکز بوده و به نظر میرسد برنامههای صادراتی برای اروپا به دلیل تحریمها متوقف شده است.
صادرات گاز ایران به اروپا به دو شکل گاز مایع (LNG) و یا از طریق خط لوله میتواند صورت بگیرد. اما به دلیل نبود ترمینالهای صادراتی و زیرساختها فعلا صادرات LNG امکانپذیر نیست.
اما در صادرات گاز از طریق خط لوله تهران ظرفیت بالقوه بالایی دارد که میتواند به بالفعل تبدیل شود، که نیز به مولفههای مهمی مانند برطرف شدن ریسکهای سیاسی و ژئوپلتیکی دارد که شاید مهمترین آن برداشتن تحریمهای اقتصادی است. بنابراین میتوان مسیرهای احتمالی برای صادرات گاز به ایران را بررسی کرد که در زیر به آن پرداخته میشود.
اول- خط لوله پارسی
یکی از باصرفه و اقتصادیترین راهها برای صادرات گاز و انرژی ایران، خط لوله پارسی یعنی همان مسیر عراق و سوریه است که نزدیکترین مسیر به دریای مدیترانه و غرب اروپا خواهد بود. اگر این پروژه اجرا شود با بازسازی خطوط لوله واقع در بندر نفتی بانیاس که از قدیم وجود داشت و زیرساختهای آن نیز آماده است انتقال گاز به سوریه و لبنان و برخی از کشورهای اروپایی امکانپذیر خواهد بود.
بنابراین یکی از فوریتها و اولویتهای تهران برای ارسال انرژی حتی نفت و سایر فرآوردهها میتواند مسیر کوتاه و مقرون به صرفه عراق و سوریه باشد و از خط ترانزیت انرژی به سوریه، لبنان و جنوب و غرب اروپا استفاه کند.
ولی علیرغم همه مشکلات، باید با توجه به همکاریهایی که بین کشورهای ایران، سوریه، عراق و لبنان وجود دارد، هرچه سریعتر وارد این مسیر شویم؛ چراکه علاوه بر اینکه سوریه و لبنان به گاز و انرژی ما نیاز دارند، میتوانیم مسیری امن و مطمئن برای صادرات گاز به اروپا داشته باشیم.
هرچند که رژیم صهیونیستی و امریکا در منطقه قطعا کارشکنی خواهند داشت، حتی برخی رقبای منطقهای مثل عربستان و مصر نیز وجود دارند، به طوری که اکنون بخشی از گاز رژیم صهیونیستی از کشور مصر تامین میشود و همکاری بین رژیم صهیونیستی با کشورهای عرب منطقه مثل عربستان و امارات را شاهدیم.
دوم- تاناپ
پروژه تاناپ از منطقه شاه دنیز ۲ در نزدیکی سواحل خزر شهر باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، آغاز شده و در ادامه با گذر از خاک گرجستان در خاک ترکیه ادامه یافته و قرار است تا کشور ایتالیا ادامه مییابد. این کریدور جدید انرژی بین قفقاز ـ آناتولی ـ اروپا با مشارکت ۱۲ شرکت و ۶ کشور و با سرمایه گذاری ۴۰ میلیارد دلاری احداث شده است.
پروژه انتقال گاز جمهوری آذربایجان به اروپا به ظرفیت ۱۶ میلیارد متر مکعب شامل دو مرحله است که مرحله اول آن موسوم به خط لوله انتقال گاز ترانس آناتولی(تاناپ) به ظرفیت اولیه انتقال ۶ میلیارد متر مکعب گاز به بهره برداری رسید. مرحله دوم آن نیز که ترانس آدریاتیک(تاپ) نامیده میشود، به عنوان بخشی از دالان گازی جنوب، از اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی افتتاح شده و نخستین محموله گاز آذربایجان در اوایل سال ۲۰۲۰ میلادی از طریق این خط لوله به اروپا صادر شد که ظرفیت سالانه آن در مرحله نخست ۱۰ میلیارد متر مکعب خواهد بود.
در واقع طرح ساخت خطوط لوله ترانس آدریاتیک (تاپ) و خط لوله گازی ترانس آناتولی (تاناپ) از جمله طرحهای انتقال انرژی است که منابع گازی میدان شاهدنیز جمهوری آذربایجان را از مسیر ترکیه و یونان به بلغارستان و ایتالیا منتقل میکند. عملیاتی شدن پروژههای تاپ و تاناپ موجب تشدید دور جدیدی از رقابتهای ژئواکونومیک و ژئوپلیتیکی در منطقه غرب آسیا شده است. از همین روی، در برخی موارد و به ویژه پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ مباحثی در مورد پیوستن ایران به این خط لوله نیز مطرح شد که البته تا امروز هنوز صورت نگرفته است.
در واقع ایران از پتانسیل کافی برای عرضه گاز خود به خط لوله تاناپ را دارد اما به نظر میرسد که جمهوری آذربایجان به دلیل رقابت با ایران در موضوع گاز و بویژه منابع دریای خزر علاقهای برای ورود این به پروژه ندارد.
سوم- کریدور قطر-ایران-ترکیه
شاید یکی از بزرگترین برنده های جنگ اوکراین، کشور قطر بعنوان نخستین صادرکننده LNG جهان است که به نوعی در کانون توجهات مقامات غربی قرار گرفته است چون بالاترین پتانسیل برای تامین گاز اروپا را دارد که البته آن نیز زمانبر خواهد بود.
بطوریکه وزیر انرژی قطر اخیرا گفته است تا سال ۲۰۲۷ صادرات گاز را به دو سوم میزان کنونی افزایش خواهند داد. اما به باور کارشناسان اگر دوحه و تهران برای انتقال گاز از طریق خط لوله و خاک ترکیه به اروپا توافق کنند، هر دو کشور بیشترین شانس را بازار آینده اروپا خواهند داشت.
البته در دوره تنش قطر با کشورهای عربی، نیازهای وارداتی که بیشتر محصولات غذایی بود از طریق ترکیه و ایران تامین شد در واقع این تنش موجب ایجاد کریدور ترکیه-ایران-قطر شد که البته پس از بهبود نسبی روابط نقش این کریدور گمرنگتر شد.
به نظر میرسد که تاثیرات منفی محدودیتهای همسایگان بر قطر به گونهای بود که دوحه به دنبال کاهش وابستگی خود به عربستان باشد. یعنی این احتمال را میدهد که در آینده و در صورت بروز اختلاف سیاسی دیگر، دوباره از این موضوع تحت فشار قرار بگیرد، از همین روی دوحه از حالا به دنبال یافتن راههای جایگزین است که بهترین و مطمئن ترین مسیر همان استفاده از موقعیت سرزمینی ایران باشد تا همانطور که رییس سازمان بندر ایران گفت؛ دوحه از طریق این تونل و خاک ایران میتواند به کشورهای آسیای میانه، دریای خزر و مهمتر از آن شریک راهبردی خود یعنی ترکیه داشته باشد.
هر چند که در حال حاضر؛ قطر حدود ۵ درصد از گاز اتحادیه اروپا را به صورت الانجی تامین میکند، اما دوحه میخواهد از طریق خط لوله هم وارد بازار گاز اروپا شود که ماه پیش به نوعی در مذاکره برای صادرات گاز به عراق این موضوع نیز در محافل کارشناسی مطرح شد. یعنی قطر از طریق عربستان-عراق-ترکیه به بازار اروپا دسترسی داشته باشد که به نظر رابطه سرد با عربستان و ناامنی عراق، دوحه را با تردید روبهرو کرد.
بنابراین رابطه گرم قطر با ایران و ترکیه میتواند طرح کنونی روی کاغذ را عملیاتی کند که به نظر میرسد بهترین مسیر انتقال گاز ایران به اروپا نیز باشد. باید توجه داشت که قطر و ایران بصورت مشترک صاحب بزرگترین میدان گاز جهان یعنی پارس جنوبی/ گنبد شمالی هستند، بنابراین در برداشت منابع نیز دو کشور میتواند به یک مدل عادلانه برسند.
نتیجه
بنابراین پرسش اصلی این است که آیا ایران میتواند به یک تامین کننده اصلی گاز جایگزین برای اروپا تبدیل شود؟ به باور برخی از کارشناسان انرژی حتی اگر تحریمها فردا به طور کامل لغو شوند، ایران در موقعیتی نیست که مقدار گاز اضافی را از طریق ترکیه به بازارهای اصلی اروپا صادر کند. در کوتاهمدت تا میانمدت، مثلاً در طی پنج سال آینده، ایران ممکن است توانایی صادرات حجمهای محدود، مثلاً بین ۵ تا ۱۰ میلیارد مترمکعب را داشته باشد.
به طور خلاصه، با توجه به تغییر فضای سیاسی و دیپلماتیک که امکان نزدیکی واقعی بین ایران و غرب را فراهم میکند، این پتانسیل وجود دارد که ایران به یک تامین کننده مهم گاز برای اروپا حداقل در همین زمینه تبدیل شود. اگر میزان آن بزرگ نباشد، در حد صادرات جمهوری آذربایجان میتواند باشد. با این حال، بر اساس دادههای موجود در مورد تولید آتی گاز، حتی در بلندمدت بعید است که ایران به یک صادرکننده بزرگ گاز به اروپا در سطح روسیه تبدیل شود.
بهترین سناریو میتواند شامل صادرات ۲۵ تا ۳۵ میلیارد متر مکعب تا سال ۲۰۳۰ باشد. دلیل آن نیز تا حدی به مشکلات در ایجاد مسیرهای صادرات مستقیم و همچنین به اولویتها و تعهد ایران در تامین نیازهای بازار داخلی و پیرامونی بزرگ و رو به رشد خود مربوط میشود.